اخیراً و بدنبال مبارزات شکوهمند کارگران هفت تپه و خواست لغو خصوصی سازی، فساد و اختلاس کارفرماهای این شرکت و مسئولین استان، در میان کارگران بحثی در باره ایجاد تعاونی و اداره هفت تپه توسط خود کارگران مطرح است. مستقل از تمایلات و نظرات مختلفی که میتواند در میان کارگران در این زمینه وجود داشته باشد، از نظر حزب کمونیست کارگری – حکمتیست با توجه به خواستهای دیرینه کارگران و بحران اقتصادی و وضعیت پیچیده ای که وجود دارد، چه مسائلی در تناسب قوای امروز مهم اند و کارگران هفت تپه ضروری است روی چه موضوعاتی در مبارزاتشان تمرکز داشته باشند؟
رحمان حسین زاده: با این شروع کنیم، فوری ترین مساله ای که ضروری است کل کارگران هفت تپه با بسیج خانواده هایشان و مردم و افکار عمومی برآن تمرکز داشته باشند، به پیروزی رساندن اعتصاب هم اکنون در حال جریان است. بخشهای مختلف کارگران هفت تپه بار دیگر، و امروز وارد پنجمین روز اعتصاب حول خواسته های پرداخت حقوق های معوقه، تمدید دفترچه های بیمه، مجازات اختلاسگران و لغو خصوصی سازی شده اند. کارگران هفت تپه و فعالین و پیشروان کارگری در آن مرکز کارگری با اتکا به تجارب غنی مبارزات سالهای گذشته و به ویژه اعتصاب و اعتراضات شکوهمند دوسال قبل لازمست این اعتصاب را به پیروزی برسانند. موفقیت این اعتصاب به لحاظ بهبود شرایط کار و معیشت و مهمتر به لحاظ اتحاد و همبستگی و ادامه کاری مبارزاتی در نیشکر هفت تپه بسیار مهم است.
همانطور که در سئوال شما مطرح است، کارگران هفت تپه با مشکلات و مسائل متعدد چه در این دوره و در سالهای گذشته دست و پنجه نرم کرده اند. جنبه شورانگیز مساله آنجا است که کارگران هوشیار این مرکز به ابتکار فعالین و رهبران متعهد و پیشرو، به شرایط سختی که سرمایه داران چه در قالب مالکیت دولتی و یا خصوصی به آنها تحمیل کرده، تمکین نکرده اند. به همین دلیل تجارب درخشان مبارزات و اعتصابات نیشکر هفت خود به الگوی درس آموز و مهم در جنبش کارگری ایران تبدیل شده است. آنچه واضح است در پس اوضاع پیچیده و بحرانی حاکم، قطب نمای حرکت و تقلاهای مبارزاتی و همه اعتصابات قدیم و جدید نیشکر هفت تپه و اساسا صورت مساله اصلی کارگران، “تضمین امنیت شغلی، تامین دستمزد شایسته زندگی امروز، مقابله با دستمزدهای معوقه و اخراج همکاران و بیکار سازی” و در یک کلام ایجاد صف کارگری، مبارزاتی در مقابل تعرض معیشتی و سرکوبگری و فشار به منظور سلب اراده کارگران بوده است. اگر میپرسید در این تناسب قوا کارگران هفت تپه برچه مسائلی تمرکز داشته باشند، میگویم کارگران هفت تپه همان قطب نمای حرکت تاکنونی، به منظور “تضمین امنیت شغلی، تامین دستمزد شایسته زندگی امروز و اضافه میکنم تامین معیشت، مقابله با دستمزدهای معوقه و اخراج همکاران و بیکار سازی و گرفتن دیگر حق و حقوق کارگری” را سرلوحه کار خود قرار دهند. اعتصاب و اعتراضات سازمانیافته و هدفمند را به منظور به کرسی نشاندن حرف و حق خود در مقابل سرمایه داران و دولت پیگیری کنند. مالکیت کارخانه و به معنایی صاحب کارخانه به هر شکل و به دست هر کسی هست، اتحاد مبارزاتی کارگران میتواند و باید گریبان دولت حاکم را بگیرد و مجبور و موظفش کند، به خواسته های اساسی کارگران تمکین کند و آن را تضمین کند. واضح است با این سوال روبرو میشویم، نه فقط در دوره مالکیت خصوصی بلکه زمانی که مالکیت دولتی هم در این کارخانه حاکم بود، وضعیت کار و معیشت کارگران تفاوت اساسی نداشت. این حرف درست بار دیگر این واقعیت را یادآور میشود، که مالکیت خصوصی و یا دولتی تفاوت اساسی به حال شرایط کار و زندگی کارگران ندارد. هر دو شکل استثمارگری شنیع و شدید سرمایه داری متکی به کار ارزان و استبدادی حاکم در ایران را نمایندگی میکنند. کسب سود نجومی را از گرده کارگر میخواهند. نفرت و خشم کارگران از صاحبان کار چه دولتی و یا خصوصی تماما برحق است و راه مقابله با آنها تا زمانیکه سیستم سرمایه داری حاکم و جمهوری اسلامی را به زیر نکشیدیم و کارگران خود اداره جامعه و کارخانه را به دست نگرفته اند، سازمان دادن پیگیر اعتصاب و مبارزه و دیگر ابتکارات مستقیم متکی به اراده خود کارگران برای عقب راندن سرمایه و دولتش و بیرون کشیدن حقوق کارگران از حلقوم سرمایه داران است.
نه به مالکیت خصوصی و دولتی! آیا راه سومی وجود دارد؟
در بطن بیحقوقی و مشقات تحمیل شده بر کارگران هفت تپه تحت مالکیت دولتی و یا خصوصی، در فضای خشم و نفرت بر حق از سرمایه داری چه در قالب دولتی و خصوصی، در میان انواع ایده های مطرح شده در میان کارگران هفت تپه، برای تامین ادامه کاری این مجتمع کارگری و حفظ امنیت شغلی کارگران، پیشنهاد “ایجاد تعاونی جهت به عهده گرفتن مالکیت و اداره کارخانه توسط خود کارگران” مطرح شده و در سطح علنی هم بازتاب داشته است. اگر بخواهیم صریح و دلسوزانه با کارگران مدافع این طرح صحبت کنیم، باید بگوییم صرفنظر از نیت آنها این ایده و طرح در حال حاضر کارساز و عملی نیست. در ایران تحت سرمایه داری هار جمهوری اسلامی، در شرایط بحران اقتصادی عمیق و ورشکستگی اقتصاد جمهوری اسلامی که حاصل آن را در بسیاری از مراکز کارگری و از جمله در نیشکر هفت تپه داریم، تجربه میکنیم. در شرایطی که سرمایه داری متکی به کار ارزان چه در قالب خصوصی و یا دولتی و متکی به هیئت حاکمه مستبد جمهوری اسلامی همه اهرمهای اقتصادی و سیاسی و مکانیسمهای کارکرد سرمایه را در کنترل گرفته اند، تصور اینکه اجازه داده شود کارگران و کارکنان مجتمع نیشکر هفت تپه به طور جمعی خود مستقیما مالکیت را به عهده بگیرند و روند روتین اداره کارخانه را حتی برای مدت چند ماهه به عهده بگیرند، در بهترین حالت بیش از حد ساده انگارانه و خوش خیالانه است. واقعیت اینست تناسب قوای هنوز نامساعد علیه طبقه کارگر و مزدبگیران جامعه، اکنون و در مقطع فعلی اجازه عمل مستقیم کارگری تا حد سلب مالکیت از سرمایه داران و تامین مالکیت جمعی کارگران را در چهارچوب هر قالبی “تعاونی، اتحادیه، شورا” و هر شکل دیگر به کارگران نخواهد داد. اگر گرایش مطرح کننده این طرح استدلال کند، نخیر تناسب مبارزاتی موجود در جنبش کارگری و درمبارزات کارگران هفت تپه چنین امکانی را فراهم کرده و کارگران هفت تپه را در موقعیت طرح “مالکیت جمعی کارگران به منظور اداره کارخانه” با اتکا به قالب “تعاونی” قرار داده، آنوقت سئوال من اینست، اگربه زعم شما تناسب قوا تا آن حد به نفع کارگران چرخیده است، پس چرا کارگران همان مرکز با معضل محدودتری چون دستمزدهای معوقه و تمدید نشدن دفترچه های بیمه و ناتوانی از بازگرداندن همکاران محبوب و مبارز خود چون اسماعیل بخشی و محمد خنیفر و … روبرو هستند. پس چرا کارگران هفت تپه هم اکنون مجبور به اعتصاب مجدد برای تحقق این خواسته های اولیه شده و بعد از گذشت پنج روز از اعتصابشان هنوز جوابی نگرفته اند؟ پس چرا به جای این اعتصاب، “با اتکا به تعاونی مورد نظر فورا اداره کارخانه را به عهده نگرفته و خواسته های کنونی اعتصاب را تامین نمیکنند” یا گویا باید منتظر ماند با این “توهم ” در معامله ای اسد بیگی و نماینده اش و یا نمایندگان دولت “قباله کارخانه” را به نام جمعی کارگران بکنند و بی دردسر اجازه دهند کارگران کارخانه و تولید را راه بیندازند و با مشکل اساسی و ترمز کننده هم روبرو نشوند؟! میخواهم بگویم این طرح واقعی نیست. واضح است بعد از تظاهراتهای پرشور دیماه ۹۶ و سازمانیافتن اعتصابات گسترده کارگری در این سه ساله و مشخصا بعد از مبارزات کوبنده و برنده آبانماه ۹۸ تناسب قوا به نفع جبهه کارگر و مردم معترض تغییر نسبی کرده و با درک آن باید تاکتیکهای مبارزاتی متناسب با وضعیت بوجود آمده و تعرضی تر را در جنبش کارگری و در جنبش توده ای در پیش گرفت، اما این تناسب قوا تا آن سطح نچرخیده که امکان عمل مستقیم کارگری و توده ای از پایین را از جمله در ایجاد تشکلهای توده ای و کارگری مستقل را حداقل در تعدادی از مراکز کارگری مهم و صاحب تجربه مبارزاتی سالهای اخیر مثل خود هفت تپه و فولاد و هپکو و آذرآب و بافق و پتروشیمی ها و ماشین سازیها و نفت و … ممکن کند. زمانی که هنوز کارگران مبارز به جرم واهی سازماندهی اعتصاب برای دستمزد معوقه ماهها و یکی دو سال بیشتر به گوشه زندان میافتند، تصور اینکه دولت هار سرمایه اجازه میدهد، در یک مرکز کارگری “کنترل و اداره کارخانه” به عهده کارگران باشد، سودآورش کنند و کارگران و کارکنان آن مرکز را منطبق با خواسته ها و مطالبات برحقی که این سالها خود در مبارزاتشان مطرح کرده، راضی نگه دارند، در صمیمانه ترین صحبتی که با هر تعداد از کارگرانی که از این طرح دفاع میکنند، میتوانیم بیان کنم، اینست که این طرح به نظرم زیاده از حد ذهنی و غیر واقعی است. حاکمیت هار سرمایه جمهوری اسلامی فعلا آن درجه از درندگی و امکان سرکوب را در توان خود می بیند که اجازه یک “جزیره کارگری موفق” را که به الگویی برای دیگر مراکز کارگری تبدیل شود، ندهد.
این طرح به لحاظ اقتصادی هم محکوم به شکست خواهد بود. فکر کنم صاحب نظران اقتصادی بهتر بتوانند فاکتورهای به بن بست رسیدن چنین طرحی را به لحاظ اقتصادی در چارچوب حاکمیت جمهوری اسلامی توضیح دهند. حاکمیت ضد کارگری که کلیه فعل و انفعالات اقتصادی، مالی، بانکی و مبادله و تجارت و تولید و توزیع اقتصادی را در اختیار دارد، تازه با داشتن این امکانات هم حاصل کارکردش بحران و به ورطه ورشکستگی سوق دادن اقتصاد کاپیتالیستی ایران اعم از خصوصی و دولتی است، آیا اجازه خواهد داد، در یک مرکز کارگری “تعاون کارگری خود مدیر و اداره کننده کارخانه” پروسه تولید و فروش محصول و توزیع و مبادلات مالی و بانکی ولو برای مدت کوتاه را بدون دردسر جاری کند؟ در این شرایط به طور قطع نه!
همین جا تاکید کنم، معتقدم که عمل مستقیم کارگری و متکی به مجمع عمومی و شورای کارگری و یا قالب دیگر تشکل کارگری برخاسته از اراده مستقیم کارگران، در تناسب قوای مساعدتر، در شرایطی که جنبش کارگری و توده ای در سطح سراسری و یا در بخشهای عمده و اساسی مراکز کارگری بورژوازی و حاکمیت جمهوری اسلامی را به عقب براند، یا در حالتی که جمهوری اسلامی در آستانه سقوط قرار گیرد، و به قول مشهور حالت دوگانه قدرت سیاسی در جامعه حاکم باشد، شوراهای کارگری و دیگر تشکلهای کارگری و توده ای قدرت عملی و از پایین دخالت در سمت و سو دادن به اهرمهای اقتصادی و سیاسی و اداری در جامعه را داشته باشند، طرح اداره مراکز تولید و یا بسیاری از عرصه های اجتماعی دیگر میتواند موضوعیت جدی داشته باشد. به ویژه در چنان حالت قابل پیش بینی و در چشم انداز، تا آنجا به جنبش کارگری مربوط است طرح “کنترل کارگری” که سابقه شناخته شده در جنبش کارگری جهانی در مقطع انقلاب کارگری اکتبر دارد، ایده و طرحی است که میتواند و در چنان شرایطی مطرح و جاری شود. اما این مساله ای مربوط به تغییر ماکروی تناسب قوای سیاسی است که به موقع خودش با هوشیاری باید در مورد آن تصمیم گرفت.
نتیجه میگیرم، فکر نمیکنم طرحی که اکنون در هفت تپه مطرح شده یعنی ایجاد “تعاونی برای اداره و تامین مالکیت جمعی کارگران هفت تپه ” با استقبال عمومی کارگران روبروشود و به مرحله اجرا در آید. چون این طرح چه به لحاظ سیاسی و در نظرگرفتن تناسب قوای موجود و چه به لحاظ اقتصادی طرح غیر عملی است و صمیمانه از آن بخش از کارگران که توجهی به این طرح غیر واقعی دارند، میخواهیم به دنباله رو چنین طرح ذهنی و محکوم به شکست که چشم انداز هیچ موفقیتی برای کارگران به دنبال نخواهد داشت و برعکس مضرات زیادی برای خود کارگران از جمله تفرقه و پراکندگی را از هم اکنون در صفوف کارگران هفت تپه دامن خواهد زد، تبدیل نشوند. در مناسبت و فرصت دیگری در این رابطه بیشتر صحبت خواهیم کرد.
چه باید کرد؟
کارگران نیشکر هفت تپه در سالهای اخیر و اکنون هم با مشکلات و فشار و بیحقوقی های فراوان روبرویند. اعتصابات و اعتراضات درخشان آنها ایستادگی در مقابل این شرایط سخت و تعرض معیشتی و سیاسی سرمایه داران و جمهوری اسلامی بوده است. آنطور که در بالا توضیح دادم وارد شدن در صورت مساله “مالکیت جمعی کارگران و از این طریق اداره کارخانه” در تناسب قوای کنونی صورت مساله ای گمراه کننده و به فوکوس مبارزاتی که اکنون لازمست لطمه میزند. صرفنظر از اینکه فرم مالکیت شرکت هفت تپه خصوصی باقی خواهد ماند یا به شکل دولتی برمیگردد اما نظارت کارگران متکی به اراده و تشکل مستقل و متعهد خود و از جمله نمایندگان منتخب مجمع عمومی شان بر امورات و سوخت و ساز و دفتر و دستک کارخانه را بر صاحبان کار و کارفرمایان میتوان و باید تحمیل کرد. همین جا تاکید کنم برای نظارت کارگری هم احتمالا بخشی از کارگران بر الگوی “تعاونی کارگری” تاکید کنند. ما بر ایجاد مجمع عمومی و مشخصا ایجاد شورا، آنطور که رهبر جسور کارگران هفت تپه اسماعیل بخشی فراخوان آن را داد، تاکید داریم. در عین حال در عرصه سازمانیابی توده ای و مستقل کارگری با هر خشتی که کارگران برروی هم بگذارند، مخالفت نمیکنیم، اما بر ترجیح کارساز خود همانا مجامع عمومی کارگری و شوراها پافشاری میکنیم. از اصل مساله دور نشویم در مناسبت دیگر در مورد مطلوبیت مجمع عمومی و شورا و ترجیحمان نسبت به تعاونی و سندیکا و … بیشتر صحبت خواهیم کرد. بر فوکوس اساسی و کلیدی این دوره کارگران هفت تپه تاکید کنیم. کارگران هفت تپه با اتکا به نیروی مبارزاتی خود باید و لازمست گریبان هیات حاکمه و دولت سرمایه اسلامی را بگیرند و خواسته های اساسی خود یعنی “تضمین امنیت شغلی، گرفتن حق و حقوق کارگری که از آنها سلب شده و از جمله دستمزدهای معوقه، تامین معیشت متناسب با زندگی شایسته انسان امروز در هر شرایطی و جلوگیری از اخراج همکاران و بیکار سازیها” تحمیل کنند و علاوه بر کارفرما و صاحبان کارخانه دولت جمهوری اسلامی که مستقیما پشت و پناه سرمایه دار خصوصی و یا کارفرمایان دولتی است موظف است این اهداف و خواسته های کارگران را تضمین کند. این محوری ترین اولویتی است که کارگران باید حول آن گسترده ترین اتحاد و همبستگی را ایجاد کنند. به این منظور لازمست مجمع عمومی در برگیرنده همه آحاد کارگران را در این شرایط حساس سازمان دهند. خانواده های کارگری را در این نبرد مبارزاتی دخیل کنند. مثل تجربه دوره قبل اعتصاب و اعتراضات خود را به میان مردم و شهر بکشانند. بیشترین حمایت کارگران و رشته ها و مراکز کارگری را جلب کنند. جنبش کارگری و به ویژه رشته ها و مراکز مبارزاتی و کلیدی کارگری لازمست محکمترین حمایت خود را از کارگران هفت تپه و از مبارزات همدیگر عملی سازند. همین جا لازمست توجه کارگران هفت تپه و همه مراکز و رشته های کارگری در ایران را به این واقعیت تلخ جلب کنیم، که در بطن کاپیتالیسم بحران زده ایران و اقتصاد ورشکسته جمهوری اسلامی و گسترش بیماری کرونا طبقه کارگر و همه ساکنین ایران با فاجعه گسترش “فقر و فلاکت و بیکاری” نگران کننده ای روبرو هستیم. مقابله با این واقعه تنها کار این یا آن مرکز و رشته کارگری و حتی طبقه کارگر به تنهایی نیست. جنبش کارگری و رهبران مبارز آن از جمله در هفت تپه، فولاد، هپکو، آذر آب، پتروشیمی ها و پارس جنوبی و نفت و شهرداریها و بخشهای دیگر کارگری لازمست به فکر همگامی مبارزاتی جدی و سراسری به مثابه پرچمدار مبارزه توده ای و رادیکال علیه وضع موجود و علیه فقر و فلاکت و بیکاری با خواست تضمین “حرمت، معیشت و سلامت” باشیم. با اتکا به شوراها در مراکز کار و محلات و شهرها نیروی مبارزاتی علیه فقر و فلاکت و بیکاری را به میدان بکشیم. طبعا در سطح بین المللی جنبش و مبارزه علیه فقر و بیکاری و مبارزه و اعتصاب کنونی کارگران هفت تپه به حمایت سازمانهای کارگری و رادیکال و حق طلب نیازمندند. در این راستا نیروهای چپ و کمونیست و حزب حکمتیست در سطح بین المللی و در داخل کشور هم برای تقویت این مبارزات موظف به تلاش سازمانیافته و موثر هستیم.
***