دوازدهم ژوئن را “روز جهانی مبارزه علیه کار کودک” نامیده اند. کودکان کار به کارگران کودکی گفته میشود که بصورت مدوام و پایدار به استثمار و برای سوء استفاده جسمی و جنسی بکار گرفته میشوند. کودکان کار خارج از اینکه از تدریس و تعلیم بی بهره می مانند، هیچگاه امکان تجربه دوران کودکی برای آنها ممکن نمیشود. کودکان کار که اغلب آنان سرنوشت مشابهی با کودکان خیابانی دارند، مجبورند برای برطرف کردن گرسنگی خود و بهتر کردن وضعیت اقتصادی اعضای خانواده در معادن، کارخانه ها، روسپی خانه ها، مزارع کشاورزی و خیابانها مشغول به “کار” شوند. کودکان ربوده شده و به همکاری اجباری کشیده شده در گروههای سیاه اسلامی و یا شبه نظامی و ارتشهای حکومتی موضوع بحث امروز ما نمی تواند باشد.
طبق آمار رسمی سازمان جهانی کار حداقل ٢٥٠ میلیون کودک بین ٥ تا ١٤ ساله در جهان محروم از کودکی و آواره خیابانها و بی سرپناه می باشند. طبق همین آمار ٦١ درصد این کودکان در آسیا، ٣٢ درصد در آفریقا و ٧ درصد در آمریکای لاتین زندگی میکنند. قاچاق و کودک ربائی، فقر اقتصادی و اعتیاد در خانواده، جنگ، سوء استفاده توسط بزرگسالان، خشونت، مهاجرت و بی حقوقی کودکان در کشورهای مهاجرپذیر و از همه مهمتر حاکمیت عنان گسیخته سرمایه چه در ایران و چه در ایالات متحده آمریکا، معضل اصلی، برای تولید و بازتولید کودکان کار و خیابانی است.
افزایش روزافزون کودکان کار و خیابان در تهران و دیگر نقاط کشور قابل مشاهده است. حداقل ٣ میلیون کودک کار در کشور و تنها ٤٠٠ هزار کودک کار خیابانی در تهران نشان از عملکرد حاکمیت سرمایه و توحش عنان گسیخته سرمایه داران و کارفرمایان اسلامی دارد. سوء استفاده وسیع جنسی، قاچاق کودکان به کشورهای همسایه، کودکان ژولیده با لباسهای پاره که برای مبلغ ناچیزی دستفروشی کرده و توسط ماموران حافظ سرمایه شبانه روز لگدمال می شوند، صدها هزار کودکی که شبها برای حفظ خود زیر پلها و خانه های خرابه بدنبال سرپناهی برای گذراندن شب هستند، کودکانی که مدتهاست دستشان به آب تمیز و صابون نخورده و در کنار پیاده روها و یا سایر معابر پر رفت و آمد دست فروشی میکنند و یا برای پاک کردن شیشه ماشینی در میان انبوه ماشیهای سواری می لولند، کودکانی که زیر پلها در مقابل برف و باران بدنبال حفاظت میگردند، بخشی از تصاویر غیر قابل باور ولی “عادی” امروز نظام سرمایه داری در ایران قرن بیست و یکم است. آن طرف این تصاویر در جمهوری اسلامی، آقازادگان و جک و جانوران اسلامی را داریم که با ماشینهای گرانقیمت در گرانترین مناطق آمریکا، کانادا و انگلیس و … در ویلاها و کاخهایشان سرگرم عیاشی و خوشگذرانی و شمردن دلارهای دزدیده شده از سرمایه جامعه می باشند. تراژدیک تر این است که این جانیان و انسان نماهای جمهوری نکبت اسلامی بنام “مستضعفین” انقلاب ٥٧ را سرکوب و انقلابیون واقعی را یا کشته و یا راهی زندانها کردند. برای همین غیر قابل باور هم نیست که جمهوری اسلامی از زمان تشکیلش تا به امروز ٣٠ طرح برای “مبارزه با بزهکاری و جمع آوری کودکان خیابانی” ارائه و به تصویب رسانده ولی از روز تشکیلش تا به امروز روزانه هزاران کودک و نوجوان را راهی خیابانها کرده است و حتی یکی از این باصطلاح سی طرح خود را برای حفاظت کودکان جامعه عملی نکرده است. تراژدیک تر اینجاست: با وجود اینکه جمهوری اسلامی از مهرماه ١٣٧٠ پیمان جهانی حقوق کودک را امضاء کرده است، نه تنها بطور واقعی به مبارزه اساسی برای از بین بردن ناهنجاری اجتماعی نپرداخته تا به این ترتیب، هزاران و میلیونها خانواده به جمع خیابان خوابان نپیوندند، بلکه برای کودکانی که در سطل زباله ها بدنبال غذای روز میگردند، “شغل” هم بوجود آورده است.
اجازه بدهید همینجا به یکی از نوشته های “روان شناسان وطنی” در مورد “وظایف مددکاران اجتماعی در قبال این کودکان چیست” بسیار مختصر بپردازیم، چرا که بسیار مهم است بدانیم نه جمهوری اسلامی و نه علمی بنام روانشناسی بطور واقعی بدنبال حل معظل کودک کار و خیابان نیستند. اینها در بهترین حالتش سرکار گذاشتن کل جامعه است که متوجه نشوند، ناهنجاری واقعی، حاکمیت نظام سرمایه است و نه اینکه مددکار به خیابانها بفرستند تا با کودکان حرف بزنند! (برای مطالعه کل این “پژوهش” لطفا و یا بعنوان مثال از تحقیقات خانم دکتر “فاطمه قاسم زاده” در سال ٨٠ که با همکاری معاونت پژوهشی دانشگاه علوم بهزیستی و توان بخشی بر روی ٥٨٥ نفر از کودکان کار و خیابانی انجام داده است، مراجعه کنید).
روش های مختلف ارزیابی روانی کودک شامل موارد زیر است: …”آزمون هوش وکسلر، مازها، نقاشی گودایناف، آزمونهای شخصیت CAT، آزمونهای پیشرفت تحصیلی شامل (Darw a Person DAP)، کشیدن نقاشی آدم، و جملات ناتمام”. اینها تکنیکهای درمانی کودکان خیابانی می باشند که گویا میتوان برای کودکان خیابانی در ایران هم مورد استفاده قرار گیرند! و به این ترتیب و با استفاده از این تکنیکهای علم “روانشناسی” میتوان بر معظل حداقل ٣ میلیون کودک کار و خیابانی فائق آمد!
راستش از نظر من تنها یک تکنیک باید فوری در دستور کار جامعه ایران قرار بگیرد تا با معضل عظیم کودکان کار و خیابان بصورت بنیادی برخورد شود و آنهم سرنگونی فوری جمهوری اسلامی و نظام سرمایه داری و برقراری سوسیالیسم است. چه کسی نمیداند که این کودکان حاصل بازتولید فقر در جامعه اند؟ حاصل بی مسئولیتی کامل حکومت در مقابل شهروندان و جنایت علیه روان و جسم و زندگی کودک اند! حاصل حاکمیت نظام نابرابر سرمایه برای سود و سود بیشترند! حاصل آزادی عمل کارفرمایان و سرمایه داران شارلاتان اسلامی اند که کل سرمایه و منابع اجتماعی یک جامعه را به جیب خودشان و آقازادگان شان سرازیر کرده اند! روان شناس لازم نیست، انقلاب عظیم اجتماعی ضروری است.
کودکان کار و خیابان پس از کرونا
آمار رسمی امروز حاکی از آن است که طی دو ماه گذشته، مواد اولیه غذائی ازجمله نان و برنج حداقل ٧٠ درصد، کرایه خانه ٣٠ تا ٥٠ درصد و تخم مرغ حداقل ١٠٠ درصد رشد قیمتی داشته اند. بیش از ٣٠ میلیون نفر در ایران اسلامی حاشیه نشین اند و تنها ظرف یکسال گذشته حداقل یک میلیون نفر به تعداد کارگران بیکار اضافه شده است. در دوره بیماری کرونا کودکان ناامن تر، گرسنه تر از گذشته شدند. روشن است که فشار دائمی به خانواده های تهیدست، هزاران کودک را ابتدا بی مسکن کرده و سپس راهی خیابانها و کوچه های تاریک و بی امید میکند! تنها بر اساس آمار رسمی گفته میشود که ٧٣% این کودکان، اذیت و آزار جنسی را شبانه روز و با پوست و استخوان خود تجربه میکنند. خواننده متاثر میتواند تصور کند که چه سرنوشتی کودکان امروز و بزرگسالان فردای جامعه ایران را انتظار می کشد؟ خشونت، اعتیاد، فحشاء، دزدی و جنایت و … همین امروز ٨٠ درصد این کودکان دچار پرخاشگری و خشونت هستند. ٥٠ درصد کودکان خیابانی مجبور به دزدی و سرقت و ٤١ درصد آنان مواد مخدر خرید و فروش میکنند. ٥٥ درصد این کودکان بذهکارند. حس انتقام، حسادت، خصومت، بی ثباتی و بی قراری، بی اعتمادی به دیگران، بدبینی و منفی گرایی، افسردگی، اضطراب و احساس ناامنی و ترس به فور در این کودکان دیده میشود. همین کودکان، بخاطر اینکه روزی حمایت واقعی از جامعه ندیدند، بدترین دوران کودکی را پشت سر گذاشته اند، یک روز روی مدرسه، کتاب و لذت کودکی را نچشیده اند، براستی باید چه تصویری و چه تاثیری از خود در فردای جامعه نشان دهند؟
فراموش نکنیم: این کودکان قبل از اینکه کودکان، مادران و یا پدران کسانی باشند، انسان اند و قرار است آینده سازان فردای جامعه باشند. مسلم است این کودکان اگر لکنت زبان دارند، اگر تمرکز حواس ندارند، اگر بذهکارند، اگر مجبور به تن فروشی و دزدی هستند، این جامعه بیمار است که چنین تاثیرات ناهنجاری بروی کودکان بوجود آورده است. ریشه معضل در جامعه و مناسبات اقتصادی است و نه در “روانشناسی” کودکان. بنابراین راه حل هم بزیرکشیدن فوری نظام ناعادلانه سرمایه داری و حکومت اسلامی اش است. برای تخفیف و بهبود هرچند جزئی این وضعیت دهشتناک باید بیوقفه تلاش کرد اما سوسیالیسم تنها راه نجات واقعی کودکان خیابانی و کار است و این تنها از دست کمونیسم کارگری و جنبش طبقه ما برمی آید!
١٨ ژوئن ٢٠٢٠