هفته گذشته مدارس در ايران بازگشايی شد. مشخصات این بازگشایی غیرمسولانه در یک نگاه اجمالی اینچنین است. وضعیت قرمز، زرد و سفید کدهایی است که مسولین آموزش و پرورش برای شروع سال تحصیلی جدید اعلام کرده اند. اگر وضعیت استانی قرمز باشد، کلاس درس دانش آموزان فقط در فضای مجازی برگزار خواهد شد، در وضعیت زرد، دانشآموزان سه روز هفته را به مدرسه میروند و سه روز دیگر آموزش مجازی دریافت میکنند. در شرایط سفید کلاسهای درس طبق روال عادی برگزار خواهد شد. به عبارتی دیگر پدر و مادران این دانش آموزان نصف بیشتر وقتشان باید صرف کسب اطلاعات رنگ شهرها و تصمیم در مورد مدرسه رفتن یا در خانه ماندن فرزاندانشان باشند. مصایب و دردسرها کم بود باید این قلم را هم به گردن خانواده ها انداخت. والدین حدود ۱۵ میلیون دانشآموز صبح شنبه به مدرسه زنگ بزنند و بپرسند امروز سفید است یا زرد یا شاید قرمز! مدرسه تعطیل است یا نه؟
عليرغم تاكيدات و هشدارهای بسياری از پزشكان و مسئولين بهداشت و درمان و والدين و خانواده ها دولت بر تصميم خود مبنی بر بازگشايی مدارس مصمم باقی ماند و نهايتا هفته گذشته اين اقدام اجرايی شد. میگویند خانواده ها ميتوانند خودشان تصميم بگيرند فرزندانشان در كلاس حضور داشته باشند يا از طريق اينترنت و تدریس از راه دور آموزش را دنبال كنند! همزمان وزیر آموزش و پرورش در کمال بیشرمی به خانوادهها هشدار میدهد که عقب ماندن فرزندانشان از تحصیل به مراتب “خطرناکتر” از کرونا است! یا آموزش و پرورش میگوید استفاده از فناوری اینترنت جای کلاس و حضورفیزیکی در کلاسهای درس را نمیگیرد، اما همزمان اعلام میکنند اختیار تصمیم گیری با خانوادهها است.
حسن روحانی شياد كه هر ساله مدارس با نطق حضوری و افتتاحيه وی در يكي از مدارس بازگشايی مراكز آموزشی رسميت می یافت، اينبار برای حفظ جان خود از خطر ابتلا به كرونا از طريق سكايپ نطق بازگشايی را انجام داد! اين روباه شياد حق خود ميداند كه از ابتلا به كرونا بترسد و خطر ابتلا را به حداقل برساند. نطقش را از طريق فضای اينترنتی انجام دهد و بيگدار به آب نزند، اما ميليونها كودك در شهرهای ايران اگر در معرض خطر ابتلا به كرونا قرار بگيرند باكی نيست! مگر كودكان كار امنيت دارند، مگر هزاران كودك و نوجوان كه قربانی خشونت فيزيكی و جنسی میشوند امنيت دارند؟ مگر رومینا اشرفی در چهاردیواری خانه اش امنیت داشت؟ مگر كودكان و نوجوانان كولبر امنيت دارند؟
چهل سال است اكثريت عظيم مردم كارگر و زحمتكش در بی امنيتی مطلق اجتماعی و سياسی زندگی ميكنند. امسال اما كرونا شرايط را بيشتر از همیشه برای طبقات و اقشار كم درآمد اجتماعي سخت و دردناك كرده است. عدم دسترسي به وسايل اوليه بهداشتی و درمانی باعث بيشترين مرگ و مير در محلات فقير نشين و حاشيه شهرها شده و از ١٥ شهريور تا آخر سال با بازگشايي مدارس بايد منتظر فاجعه ای بود كه از عواقب اين بازگشايی غیرمسولانه خواهد بود. زمانی که با پررویی اعلام میکنند برنامه و نقشه عملی و آماده برای بازگشایی دارند یک دبیر آموزش و پرورش به خبرگزاری ایسنا میگوید: نه میدانیم چه کاری انجام میدهیم و نه میدانیم چه کاری باید انجام دهیم، همه چیز برایمان مبهم، مبهم، مبهم است!!
مسئولین و مراجع بهداشت و سلامت که هنوز از اندک وجدانی برخودارند میگویند شناسایی کودکان مبتلا به کرونا در مدارس ممکن نیست. امکان اجرای پروتکلها و دستورالعملها در بیشتر مدارس نمیتواند انجام شود و طولانی بودن دوره نهفتگی این بیماری باعث میشود تا قبل از تشخیص بیماری کودکان در مدت طولانی در معرض خطر همکلاسیهای مبتلای خود قرار بگیرند و این چیزی نیست که بتوان در مدارس تشخیص داد یا کنترل کرد.
بازگشايی مدارس در عمل معنای ديگری جز اينكه كودكانی در رده های سنی ٦ تا ٩ سال كه بار مسئوليت حفاظت از خود را بعهده بگيرند، ندارد. در يك جامعه مبتنی بر طبقات از كوچكترين اجزا زندگی تا مهمترين وقايع آن بار طبقاتی دارند. آموزش، بهداشت، معيشت و بهره بردن از امكانات و مزايای رفاهی و حتی شادی و لذت بردن از کودکی و در کل زندگی بر اساس خواستگاه و موقعیت طبقاتی انسانها تقسيم و تنظيم ميشود. آموزش يكی از اين مهم ترین عرصه هاست. فرزندان خانواده هايیكه از امكانات رفاهی بدون محدوديت برخوردارند نيازی به حضور فیزیکی در كلاسهای درس ندارند، تلفن های هوشمند و كامپيوتر و تابلت در اختيارشان است، محدوديت استفاده از اينترنت هم فقط در حد شايعاتی است كه گاها به گوششان خورده اما هرگز خودشان تجربه نكرده اند. اينها انتخابشان مدارس دولتی در محلات فقير نشين و حاشيه شهرها نيست. مدارس انتفاعی و خصوصی همراه با فضای وسيع آموزشی، کلاسهای درس با امكانات بهداشتی، ماشين شخصی بجای اتوبوس و مترو و وسايل نقليه عمومی، انتخابی است كه برای اقليت مرفه جامعه فراهم است. بازگشايي مدارس درد اين طبقه نيست. ابتلا به كرونا هرچند محتمل است اما امكانات مداوا و بهبودی صدها برابر اكثريت عظيمی است كه برای تامين معيشت زندگی مجبورند ١٠ تا ١٢ ساعت كار كنند و در نهایت و در صورت ابتلا به کرونا با كمترين امكانات به جنگ آن بروند. جنايتكارانی كه چهار دهه است زندگی اکثریت مردم را سياه كرده اند و فقر و فلاكت را به خانه های كارگران و زحمتكشان برده اند به كودكان ٦ تا ٩ ساله ميگویند: امسال سال انضباط دقیق دانش آموزان است چیزی شبیه پادگانهای آموزشی نیروهای مسلح. انضباط همیشه در کلاسها و مدرسه یک اصل بوده است، اما امسال انضباط اصل مهمی است، دانشآموز باید حتما فاصله اجتماعی را رعایت کند و در زمان ورود و خروج با تراکم و ازدحام نباید مواجه شود!!!
در این میان صد البته پرداخت شهریه های نجومی و هزینه ثبت نام و خرید کتاب و دفتر و وسایل مورد نیاز کودکان و نوجوانانی را در مدارس حضور پیدا میکنند، نباید فراموش کرد. چه کسی این هزینه ها را متحمل خواهد شد؟ پدران و مادرانی که برای هزینه های روزانه خود درمانده اند؟ در جامعه ای که تا امروز مطابق آمار دولتی حدود ۲۲ هزار نفر بر اثر ابتلا به کرونا جان باختهاند، بازگشایی مدارس در مناطق محروم نتایجی به بار خواهد آورد که تصور آن هم لرزه بر اندام هر انسان با وجدانی خواهد انداخت. بعد از شیوع شدید کرونا در فروردین امسال، آمار ابتلا و مرگ و میر دوباره شدت گرفت و این به تنهایی میتواند عامل نگرانی خانواده های باشد که از ابتدا هم از دسترسی به وسایل درمانی و بهداشتی در مضیقه قرار داشته اند.
در حالی که هنوز اثرات این تصمیم غیرمسولانه و جنایتکارانه در جامعه مشهود نیست و در حالی که در بیشتر کشورهای دنیا در شرایط خطر شیوع کرونا آموزش از طریق نت یکی از روشهای متداول تدریس بوده، آخوند علمالهدی این نماینده وقیح جهالت و ارتجاع میگوید اینکه دستیابی به فضای مجازی را در روستاها و در دهات اجرا کنید، معلوم نیست به مصلحت باشد. بردن تبلت و لپتاپ در یک روستای دوردست و در اختیار بچه روستایی گذاشتن، یک بُعدش استفاده در آموزش و پرورش است. “تبلتی که به دست بچه روستایی میرسد۱۰ برابر امکان دسترسی به شبکههای اجتماعی، مراکز فساد و رسانههای خارجی و بدآموزیهایی است که این جوان و نوجوان ما را از باور اسلام و دین جدا میکند”! اینها کسانی هسنتد که نصف بیشتر خانواده و بستگانشان در امریکا و اروپا مشغول خوشگذرانی با سرمایه های به غارت رفته مردمی هستند که خوراکشان را در سطل های آشغال جستجو میکنند. اینها عمله و اکره سیستم سیاه آموزشی هستند که با وقاحت عکس دختران را از روی جلد کتابهای درسی حذف کرده اند و خواهان تعطیل کردن مهد کودکهایی هستند که به کودکان شادی و خندیدن و رقصیدن را یاد میدهند. اجازه میدهند کودکان روزهایشان بدون واهمه از آتش جهنم و ترس از شب اول قبر بگذرد. اینان بانیان نظام آموزشی هستند که برای کودک ۹ساله جشن تکلیف میگیرند و در دانشگاه واحدی تحت عنوان “شکوه همسر داری” تدریس میکنند. مدارس را باز کرده اند تا باور به دین بدست فراموشی سپرده نشود و دکان عوامفریبی و کسب سود و ثروتشان از رونق نیفتد، استفاده از تبلت را هم روا میدانند اما نه برای “بچه دهاتی ها” بلکه برای آقازادها و اعوان و انصار مفتخورشان.
کل این نظام با کل دستگاه فکری و عملی موجود در این سیستم در خدمت تحمیق از طریق مذهب و کسب سود از طریق استثمار و بهره کشی است. بازگشایی مدارس در این شرایط هم از این اصل مجزا نیست. معلمین معترض به سیستم سودآوری آموزش را بازداشت و زندان میکنند و دست به بازگشایی مدارس در خطرناکترین شرایط موجود میرنند. در مقابل این وضعیت باید ایستاد، خواست خانواده ها برای آموزش از طریق فضای مجازی و اینترنت جهت حفظ جان کودکان و نوجوانان باید خواست اصلی از دولتی باشد که ریس شیاد آن حاضر نیست حتی برای نیمساعت در فضای باز و در بین دانش آموزان ظاهر شود.
۱۰ سپتامبر ۲۰۲۰