مقالات

مضحکه انتخابات، نگرانی رژیم و انتخاب مردم سیوان کریمی

سیر تحولات سیاسی و اجتماعی در چهار سال دوم دولت روحانی، از فاکتورهای مهم تعیین سیاست در ایران است. اگر آمارهای “مرکز پژوهشهای مجلس” و “بانک جهانی” را مبنای بررسی این دوره چهار ساله بگیریم، شاهد تورم ۲۰۰ درصدی، خط فقر نزدیک به ده میلیون تومان در ماه، بیکاری ۱۷ درصدی و نهایتا بیماری کرونا و بیکفایتی رژیم خواهیم بود. این لیست را می توان آنقدر ادامه داد که چندین برابر این نوشته شود. اما چرا در چهل سال حکومت اسلامی و در این دوره چهار ساله پایانی روحانی، تنها فاکتورهایی که سیر سعودی دارند، فقر و بیکاری و گرسنگی هستند. پاسخ به این سوال دریچه ای است برای بررسی آنچه به عنوان “انتخابات” پیش روی جمهوری اسلامی خواهد بود.

وضعیت اقتصادی رژیم
بودجه رژیم اسلامی و منابع تامین آن، همانند منابع مصرفی هیچگاه شفاف نبوده اند. بخش بزرگی از هزینه سازمانها و دولتهای منطقه مانند بشار اسد، حزب الله لبنان، حوثی های یمن و نیروهای حشد شعبی توسط رژیم اسلامی تامین می شود. تعداد این نیروهای بسیار بیشتر است. در چهار دهه اخیر رژیم اسلامی همواره تلاش کرده است که وابستگی اقتصادی خود به نفت را کاهش دهد. اگر مبنا را آخرین بودجه دولت روحانی قرار دهیم، کماکان این شعار تو خالی رژیم اسلامی سر جای خود است و بیشترین منابع تامین این بودجه بر مبنای نفت است. کاهش شدید فروش نفت، کاهش ارزش ریال، وجود نهادهایی با بودجه های میلیاردی و اختصاص بیشترین مقدار این بودجه به نهادهای نظامی و سرکوبگر، بیشترین فشار را بر وضعیت معیشت مردم وارد کرده است. خط فقر به اذعان رژیم در کلان شهری مانند تهران حدود ۱۰ میلیون تومان است. در کنار این مساله، حداقل دستمزد یک کارگر کمی بیش از دو میلیون تومان است. کمی جمع و تفریق این اعداد نشان می دهد که به مانند تاریخ سرمایه داری، کارگران کماکان زیر خط فقر به سر می برند.

یکی از فاکتورهای دیگر، کاهش قدرت خرید بخش بزرگی از مردم است. این فقط مربوط به کارگران نیست. حالا میتوان با اطمینان گفت که معلمان، بازنشستگان، پرستاران و در کل حقوق بگیران جامعه قدرت خرید خود را از دست داده اند و به زیر خط فقر رانده شده اند. شاید در اوایل دهه ۹۰ شمسی، نمی توانستیم به صراحت در این مورد سخن بگوییم اما امروز از بدیهیات این جامعه شده است. کافی است برای اثبات این ادعا نگاهی به اعتراضات روزانه در جامعه بیاندازیم که خود گواه این است که مردم در چه شرایطی زندگی می کنند. اقتصاد به گل نشسته رژیم اسلامی هم به یک لاشه بی تحرک تبدیل شده است. تمام چرخهای اقتصادی بزرگ این جغرافیا تعطیل و یا در شرف تعطیلی اند و یا زیر ظرفیت کار میکنند. کارخانه و کارگاههای کوچک صنعتی مدتهاست کرکره خود را پایین کشیده اند و اقلام مورد نیاز این بخش از اقتصاد با واردات تامین میشود.

نفت در مقابل غذا
عدم تامین حداقل معیشت مردم توسط رژیم اسلامی و صرف بودجه های میلیاردی برای تروریسم در منطقه، وضعیت اسفناک اقتصادی و معیشت و خالی شدن سفره مردم – نانی نسیه ای با یک لیوان آب – و ترس رژیم از عروج مجدد اعتراضات کارگری، شاید رژیم را به طرف این معادله نفت در برابر غذا سوق دهد. بحث کوپنی کردن اقلام ضروری و تلاش برای اجرای آن، می تواند مقدمه ای برای این سیاست باشد. سیاستی که خود رژیم اسلامی در این وضعیت به آن بی تمایل نیست. تنها کشورهای خریدار نفت به چین، هند و کره جنوبی محدود می شود و با توجه به اعمال تحریمها و ادامه دار بودن آن، تامین سفره مردم می تواند آلترناتیوی برای فروش محصولات آنها و رسیدن به معادله نفت در برابر غذا باشد.

وضعیت سیاسی
مردم حساب خود را با رژیم اسلامی یکسره کرده اند و جناحهای آن را در یک طرف و یک ظرفیت می بینند. توهم به جناحهای رژیم رنگ باخته اند و پرده از دروغها برداشته شده است. اصلاح طلبانی مانند زیبا کلام که در ظاهر سنگ مردم را به سینه می زنند، پس از اعتراضات ۹۶ اعلام کرد که اگر لازم باشد برای حفظ رژیم اسلامی اسلحه برمیدارد. این سخن “مردمی ترین” عنصر این جناح رژیم بود. پس از اعتراضات دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ و یک کاسه شدن این جناحها برای سرکوب مردم، شعار به حق “اصلاح طلب اصول گرا- دیگه تمومه ماجرا” آب پاکی را روی دست این صاحبان قدرت و عناصر آنها که در خارج و با تریبونهایی مانند بی بی سی سعی در توهم زایی می کردند، ریخته شد. بعد از تحولات ۹۶ و ۹۸، مضحکه انتخابات سال آینده، اولین محک جدی برای رژیم اسلامی است. آشفتگی های درون رژیم اسلامی، فرصتی برای تنفس دوباره را برایشان فراهم نکرده است. منادیان رژیم اسلامی در میدیای داخل و خارج، خود گواه این مساله است که برای ربودن گوی خوش خدمتی به درگاه رژیم اسلامی از هیچ تلاشی فروگذار نخواهند کرد.

مضحکه پیش رو
جمهوری اسلامی اگر تا زمان مضحکه انتخابات سرپا بماند ناچار است این سیرک را اجرا کند. اما خروجی این سیرک از همین امروز ترس و نگرانی را برای هر دو جناح و همچنین نیروهایشان در خارج از کشور به همراه داشته است. پس از آبان ۹۶ و بویژه بعد از دیماه ۹۸، زمزمه سرکار آمدن یک شخص نظامی برای به دست گرفتن قدرت به گوش می رسد. این خبر، نگرانی نیروهایی همچون زیباکلام در داخل و فرخ نگهدار در خارج را به همراه داشته است و تلاش دارند که عدم شرکت مردم را زیر سایه این تصمیم ببرند. مردم دیگر رژیم اسلامی را نمی پذیرند و از هر فرصتی برای اعتراض و مقابله استفاده می کنند. چهار سال گذشته فرصتی بود تا متوهمین به یکی از جناحهای رژیم را به فکر دوباره فرو ببرد و ببینند که آبی از این رژیم برای مردم و سفره خالیش گرم نمی شود. البته نه نگهدار و نه زیبا کلام را نباید متوهم بحساب آورد، آنها رژیم اسلامی را پاره تن خود میدانند. با این وضعیت اقتصادی و سیاسی، حتی وابستگان رژیم هم میلی برای شرکت در این مضحکه ندارند چه برسد به مردم گرسنه و کارگران در آن جامعه.

این ترس و نگرانی از عدم حضور مردم و بی رونقی سیرکشان، بیشتر به دلیل خروجی آن است تا نگاه به وضعیت جامعه و مردم. خروجی این مضحکه هرچه باشد، مردم انتخاب خود را کرده اند. جمهوری اسلامی باید با قدرت مردم و به رهبری طبقه کارگر به زیر کشیده شود. دیگر اصلاح طلب و اصولگرا برای مردم نمی توانند تعیین تکلیف کنند. جامعه بیش از پیش به جنبش زنده و آزادیخواه کارگری چشم دوخته است. این جنبش هزاران رهبر و آژیتاتور و بسیج کننده دارد و این شبکه رهبران میتوانند و میروند که از ارکان اساسی یک تحول رادیکال و انقلابی باشند.

ژانویه ۲۰۲۱