اروپای تاجر و کالای حقوق بشر
شیفتگان حقوق بشر، جریاناتی که خود را با حقوق بشر توضیح میدهید تا تعلق تان را به کمپ بازار آزاد و سرمایه نشان دهید، لابی ها و نهادهائی که بنام حقوق بشر برای جمهوری اسلامی کار می کنید، این حاصل کارتان است: حضور بالاترین هیئت اتحادیه اروپا در مراسم تحلیف یک جنایتکار حرفه ای!
حقوق بشر در دوره جنگ سرد چماقی بود برای تقابل با حریف در بلوک شرق. هر مخالف سیاسی “حقوق بشری” نام داشت و حقوق بشر اسم رمز تعلق سیاسی در یک جدال جهانی در دوران جنگ سرد بود. جنبش اسلامی و “کمربند سبز امنیتی” را در متن همین تقابل ساختند و به جان مردم منطقه انداختند. بعد از پایان سرمایه داری دولتی در شرق، حقوق بشر بی خاصیت تر از قبل شد، بشر موزائیکی و سیاست هویت های کاذب مبنای دمکراسی و حق بشر شد. حالا هم متحد طالبان است، با جمهوری اسلامی تانگو میرقصد و مودبانه در مراسم تحلیف رئیسی جلاد مشهور شرکت می کند.
بر دول اروپائی حرجی نیست، شمشیر زدن در باد توهم حقوق بشر و انتظار اینکه دول اروپائی کنار مردم و بر علیه حکومت بایستند، بیفایده و یک استراتژی شکست خورده است. اروپا تاجر است و حقوق بشر هم کالائی برای فروش. حقوق بشر درخود برای مدافعینش معنی ندارد، ابزار فشار و کارت بازی است، کالا است، گاهی مهم است و خیلی اوقات نیست، یک تابلو برای دادن هویت جعلی به مرتجعین متحد غرب است. اروپا اشتباه نکرده است، انتخاب کرده است، انتخابی سیاسی براساس منافع مادی.
حقوق بشری های اپوزیسیون ایران امروز در مقابل افتضاح پیشقراولانشان کاسه چه کنم دست گرفتند.
١٤ مرداد ١٤٠٠
***
اعتصاب کارگران پروژه ای نفت
سوت پایان اعتصاب را زدند!
همانطور که می بینید و قابل انتظار بود و ما این مخاطره را بارها تاکید کردیم، بار دیگر اعتصاب بزرگ کارگران پیمانی و پروژه ای در سکوت محو و سوت پایان آن زده شد. این تاخیر البته به این دلیل است که به روایتی بخش مهمی از کارگران به کار برگشته اند. آمار دقیقی از تعداد اعتصابیون هیچوقت منتشر نشد. اعتصاب اساسا در محل کار نبود و شکل کمپین و اعتصاب، تخلیه مراکز کار و رفتن به منازل در مناطق مختلف ایران بود.
الان درست زمانی که مجمع عمومی بزرگ کارگران پروژه ای در هفشجان همین یکی دو روز پیش تشکیل شد، اعلام پایان اعتصاب آنهم بدلیل ضرر نزدن به تولید و سرمایه داران و بدلیل “شادی و سواستفاده بیگانگان”، منعکس کننده تمایلات مختلف میان کارگران اعتصابی است. ظاهر امر اینست که بخشی از پیمانکاران همراه با وزارت نفت به مشروطه شان رسیده اند، توافق هم کردند درصدی از پول مفتی که گیرشان می آید را به کارگران اعتصابی خانه نشین بدهند. این یک خط مشی حاکم بر اعتصاب بود که منفعتش را با منفعت پیمانکاران گره زده بود و صریحا آنرا اعلام میکرد.
کسانی که از جماعت ضد کارگر شورای اسلامی دوآتشه تر علیه “بیگانگان” و “ضد انقلاب” شعار میدهند و یا تلاش کردند افراد مجهول الهویه ای مانند مازیار گیلانی را بعنوان سخنگوی خود انتخاب کنند، برخوردشان به اعتصاب همین است: تخلیه مراکز کار، عدم اجتماع کارگر، سکوت کارگر، سیاست انتظار برای توافق پیمانکار با وزارت نفت و گرفتن سهم ناچیزی از آنچه به پیمانکار رسیده است.
در مورد این خط و همینطور نهادهای متفرقه ای که کمترین تاثیری بر اعتصاب و سوخت و ساز و تنظیم سیاست و تاکتیک آن ندارند باید بعدتر صحبت کرد. اما بخش کارگری تر و رادیکال این جریان همان جنبش همبستگی کارگری و خط مجمع عمومی بود که آخری آن در هفشجان برگزار شد. الان بعهده این گرایش است که آیا تسلیم این حضرات خود رهبر گمارده میشود یا نه؟ مسئله برسر تاثیر این سیاستها بر اعتصاب نقت و امیدی است که جامعه به اعتصاب بسته است.
کارگران اعتصابی باید تکلیف شان را با این سیاستها و سرنوشت اعتصاب روشن کنند. صریحا باید پایان اعتصاب و این خط منحط ضد کارگری را پس بزنند، در مجمع عمومی تصمیم روشن بگیرند و اجرا کنند. نباید سرنوشت تان را دست عده ای تملق گوی حکومت و نهادهای اطلاعاتی و پیمانکار مفتخور بدهید. قبول نکنید. اعلام پایان اعتصاب بدون توافق کارگران اعتصابی رسما اعتصاب شکنی است و اعتبار ندارد.
١١ مرداد ١٤٠٠
***
به کارگران ارکان ثالث پالایشگاه آبادان
شورای اسلامی تشکل کارگری نیست، چماق کارفرما است!
ظاهرا برخی از کارگران ارکان ثالث پالایشگاه آبادان، به روایت ایلنا، از “حل مشکلات در زمینه ایجاد شورای اسلامی” خوشحال اند. توافق برای ایجاد شورای اسلامی طی جلسه هفته گذشته در فرمانداری آبادان صورت گرفته است. در این جلسه “نمایندگان مجلس، مدیران اداره کار، نمایندگان کارگران و نمایندگان کارفرما” حضور داشتند که بقول ایلنا این جلسه “در نهایت به نفع کارگران خاتمه یافت”!
رفقای کارگر، آیا نمی دانید که شورای اسلامی هیچوقت در هیچ کجا منافع کارگران را دنبال نکرده است؟ آیا فکر می کنید شورای اسلامی؛ حالا کارگاه محور یا مجتمع محور، ظرف پیگیری مطالبات کارگری است؟ واقعا از کارنامه سیاه شوراهای اسلامی کار خبر ندارید یا جزو کسانی هستید که میخواهند وسط یک اعتصاب مهم سازمان پلیسی و کارفرمائی شورای اسلامی را به کارگران تحمیل کنند؟
این ادعا که با تشکیل شورای اسلامی ۴۵۰۰ کارگر ارکان ثالت از “حق تشکل یابی” برخوردار میشوند، توهین به شعور کارگر است. این ادعا که کارگران با شورای اسلامی میتوانند “با قدرت برسر مسائل اساسی با کارفرما چانه بزنند” یک دروغ بزرگ کارفرمائی است. آخر چطور میشود با نهاد دولت و کارفرما با کارفرما “چانه زد”؟ آنهم با چند نماینده دفتر نشین و بدور از دخالت کارگر!
اولا ایجاد سازمانهای توده ای کارگری امر خود کارگران است. ثانیا ایجاد تشکل کارگری کسب اجازه از دولت و کارفرما و آژان نمیخواهد. مگر آنها وقتی حزب و دسته تشکیل می دهند از کارگران اجازه میگیرند تا ما برای ایجاد تشکل کارگری از آنها اجازه بگیریم و توافق شان را جلب کنیم؟ دولت نهایتا باید تشکل کارگران را برسمیت بشناسد که آنهم باید با زور اتحاد کارگران به وی تحمیل شود. ثالثا شورای اسلامی زائده یک حزب سیاسی دولتی است، مدافع کارفرما و طبقه سرمایه دار است، دستور کارش جلوگیری از اعتراض کارگری در مراکز کار و شناسائی فعالین و رهبران مورد وثوق و اعتماد کارگران است. رابعا شوراهای اسلامی تاریخ دارند، از زیر بته درنیامدند، اینها جزو سرکوبگران شوراهای واقعی کارگری هستند. کدام شورای اسلامی در صنایع کشور مورد اعتماد کارگر است و یا حتی در یک دعوای ساده کارگری کنار کارگر تا به آخر ایستاده است؟ یک نمونه نداریم. خودتان را گول میزنید یا دیگران را؟
ظاهرا، کارفرمایان و اداره کار مقدمات کلاهبرداری را انجام دادند و بنا به اطلاعیه اداره کار آبادان، هفته آتی در پالایشگاه انتخابات شورا برگزار خواهد شد.
کارگران! در این مضحکه شرکت نکنید. شورای اسلامی را برسمیت نشناسید. اگر این امکان را ندارید که مسئولین اداره کار و انتخابات را از شرکت با خفت بیرون بیاندازید، لااقل با تحریم و بایکوت قاطع این مضحکه به اسارت خودتان رای ندهید. شما با شرکت در این نمایش، بجای دور زدن مسائل امنیتی و اختناق حاکم در شرکت نفت، با پای خود وارد دامی می شوید که فردا از شما پدیده دیگری می سازد. فردا مجبورید علیه همکارانتان بایستید، جلوی اعتصاب را بگیرید، به معترضین هشدار دهید، به وردست امنیتی و پاسبان تولید برای کارفرما تبدیل تان می کنند حتی اگر نیت تان مثبت باشد یا بی تجربه باشید. اما اگر ایجاد شورای اسلامی سیاست تان است، یعنی درست در شرایطی که شورای اسلامی بی آبروترین نهاد است و مردم زحمتکش شعار مرگ بر جمهوری اسلامی میدهند، شما شورای اسلامی کار ایجاد می کنید!؟ با آبروی خودتان بازی نکنید، به همکارانتان پشت نکنید، برای شورای اسلامی تبلیغ نکنید، این شور و شعفی که نشان میدهید کاذب است، شورای اسلامی هیچ دخلی به منافع پیش پا افتاده کارگری هم ندارد، شورای اسلامی دشمن کارگر است.
بجای عجز و لابه و نامه نگاری برای مدیران، از همکارانتان در مجتمع ملی فولاد و مجتمع نیشکر هفت تپه یاد بگیرید. از رفقای کارگر پروژه ای و پیمانکاری یاد بگیرید که مجمع عمومی تشکیل می دهند، تصمیم می گیرند، اجرا میکنند و به خرد جمعی متکی میشوند. در صنعت نفت سنت شورائی قوی بوده است و ایجاد شورای مستقل کارگری یک هدف کارگران در صنایع مختلف است. چند دهه علیه شوراهای اسلامی کار و حزب دولتی خانه کارگر جنگ شده تا به بی اعتباری امروز رسیده اند. شما مرده را چوب نزنید، به شورای اسلامی عامل کارفرمایان و سرمایه داران که پرونده سیاهی در تعقیب و دستگیری و زندان و قتل رهبران کارگری دارند، امید نبندید. روی پای خودتان بایستید. حیف است در دوره ای که کارگر در موقعیت بالنسبه بهتر سیاسی قرار دارد، خود را سرباز سازمانهای دولتی و کارفرمائی تحت نام “تشکل یابی کارگری” کنید! کارگران در ایران هیچ زمانی روی خوش به شورای اسلامی نشان ندادند و شعارشان اینبود که شوراهای اسلامی کار بعنوان زائده کارفرما در محیط کار باید منحل شوند! امروز وقت آنست که اینها را از محیط کار بیرون انداخت و به اراده و تصمیم توده کارگران در مجامع عمومی کارگری متکی شد. شورای اسلامی تشکل کارگری نیست، چماق کارفرما است!
۹ مرداد ۱۴۰۰
***
صنف” کارگر برای “روشنفکر” بورژوا
#اسماعیل_محمد_ولی
از دیروز که کارگران هفت تپه در اعتصاب به محدودیت بیشتر اینترنت اعتراض کردند، آه و فغان برخی از مرتجعین موسوم به عدالتخواه، که بزعم ایشان کارگر باید صنف باشد و صنف بماند و در مورد مسائل بیرون از چهاردیواری کارخانه اظهار نظر نکند، بلند شد.
اسماعیل محمد ولی خبرنگاری که در طیف جلیلی – رئیسی رکاب میزند در توئیتی طرح این شعار کارگران هفت تپه را غیر صنفی دانست و آن را خواست اقشار متوسط و مرفه نامید و با لحن یک مرتجع راست بازار آزادی به چپ ها حمله کرد.
در ایران هیچوقت اینترنت آزاد نبوده و با طرح جدید آرزویشان اینست که تماما چشم و گوش و دهن مردم را ببندند و با چماق بر فرق سرشان بکوبند. اینترنت برای کارفرمایان، سرمایه داران، آخوندها و بچه آخوندهای تازه عدالتخواه شده، البته خوبست اما برای کارگر نه! چرا؟ چون بزعم این مستضف پناه حزب اللهی اینترنت خواست قشر متوسط و بالای شهری و درد چپ های توئیتری است!
این حضرت آقا برای کارگر هفت تپه عدد محسوب نمیشود اما از دریچه وی میشود به مسائل دیگر نگاه کرد. محمد ولی ها تلاش داشته و دارند در سیر تحول هفت تپه و خلع ید از کارفرمای بخش خصوصی، همانطور که از آن بعنوان کارت انتخاباتی بهره بردند، اکنون نیز “نمایندگان کارگری” خود را در هفت تپه علم کنند. نمایندگانی که دست بوس طلاب باشند، از آخوندها کسب تکلیف کنند، ضد چپ باشند، نماز جمعه بروند و برای تولید بیشتر شعار دهند، غیر سیاسی باشند، خیلی صنفی باشند! ایشان هم همراه علیزاده و چهارتا حزب اللهی خبرنگار بنشینند و در باب “خصوصی سازی خوب” حرف بزنند. حال که تیرش در هفت تپه به سنگ خورده و کسی اهمیتی به وی نمیدهد دهان باز کرده و پرت و پلا میگوید.
در هفت تپه این سیاستها نمی گیرد، چماق و سرکوب و زندان و کل مقامات و سه قوه در استان نتوانستند این نوع سیاستها را جاری کنند، سناریوی سوخته ساختند اما خودشان بیشتر سوختند، حال یک خودشیفته بیسواد ناشی را جلو فرستادند. سیاست ضد کارگری دفاع از حکومت و سرمایه دار و خصوصی سازی زیر پوشش “صنفی” برای کارگر هفت تپه شناخته شده و اعتبار ندارد. ایشان خیلی احساس سیاستمداری می کنند، احتمالا به وی و دوستانش وعده مقام و پستی در استان در قبال قاپ زدن چند کارگر که حاضر به مجیزگوئی یک جناح باشند و علیه همکارانشان جاسوسی کنند، داده شده است. اما کارگر هفت تپه از این عتیقه ها زیاد دیده است، بجایی نمیرسند، عرض خود میبرند و زحمت ما میدارند.
٩ مرداد ١٤٠٠