روایت جمهوری اسلامی از انقلاب ایران و مناسبت موسوم به دهه فجر را مردم ایران مدتهاست که “دهه زجر” نامیده اند. در این ده روز حکومت مردم را بیش از حد زجر میدهد، دروغ میگوید، داستانسرائی میکند، به مخالفین حمله میکند و به جانباختگان بی حرمتی میکند. و این شوهای حکومتی همواره با مشتی هنرمند مجیزگوی حاکمیت و ارتجاع سیاسی مشایعت شده است. وقتی اختناق و سانسور همه چیز از جمله تولیدات معنوی و هنر و هنرمند را محروم و از میدان بدر میکند، آنوقت میدان برای نان به نرخ روز خورها که هنرشان در خدمت جمهوری اسلامی است باز می شود. این حضرات با شرکت در این نمایش مضحک قصد دارند در تکمیل خوش خدمتی های گذشته، سالگرد روی کارآمدن جمهوری جنایت و کشتار را در “دهه فجر” جشن بگیرند. جمهوری اسلامی که برای سرکوب انقلاب ۵۷ و جلوگیری از تداوم آن به قدرت رسید، علیرغم تحجر فکری نهادینه اش خیلی زود این واقعیت را دریافت که باید گوش و چشم مردم را در اختیار بگیرد، لذا از هنر صوتی و تصویری و خصوصا سینما بعنوان یکی از قلمروهای مهم پروپاگاند ایدئولوژیک برای هدایت فکری جامعه بهره جسته است. این امر در زمان جنگ ارتجاعی و ویرانگر ایران و عراق برای آنها نقش بسیار مهمی ایفا کرد. بعدها موسسه فارابی و مرکز تبلیغات اسلامی را در جوابگویی به این نیاز و توسعه دایره این تبلیغات ایجاد میکنند و با هزینه های سرسام آور ساختن فیلم های سفارشی را در دستور میگذارند.
این “هنرمندان” که در سایه حکومت اسلامی به نان و نوایی رسیده اند، شال و کلاه کرده اند که برای تثبیت و حفظ حاکمیت و تداوم سرکوب و استثمار با برگزاری جشنواره دهه زجر و به نمایش گذاشتن آثار مبتذل سینمائی و محصولات سفارشی سپاه و وزارت اطلاعات، خاک در چشم شهروندانی بپاشند که این حکومت ۴۲سال است آنها را سرکوب و تحقیر میکند. تعدادی ازاین بی هنران بزرگترین افتخارشان شرکت در مراسم افطار روحانی و همراهی با خاتمی و حمل شال سبز است. جمعی از آنها با بازی در فیلمهایی چون )چه، آژانس شیشه ایی، ماجرای نیمروز، تنگه ابوقریب، سیانور، بایکوت و سریال روزهای ابدی) در مقام وقاحت، هنر گشتاپویی و پروپاگاند گوبلزی را روسفید تاریخ کرده اند. این هنرمندان درباری زمانی که در مجامع بین المللی بعنوان سفیر هنری حکومت ترور و اعدام ظاهر میشوند به کمتر از پاپیون و اسموکینگ رضایت نمیدهند، در برگشت به “وطن اسلامی” ریش “ارزشی” میگذارند، پاپیون جای خود را به پیراهن یقه بسته میدهد و آنگاه جایزه ها تقدیم “امام حسین” و “رهبر” میشود. این سفیران هنری بی هنر و تملق گوی حکومت اسلامی در حالیکه در مجالس هنری در فرانسه و ایتالیا با عکس گرفتن با ستارگان سینمای امریکا و اروپا ژست می گیرند، در ایران افتخارشان گرفتن عکس در کنار مجسمه قاسم سلیمانی تروریست در سالن های نمایش فیلم فجر ۳۹ است. سیرک دهه زجر با حضور امثال باران کوثری که در مضحکه انتخابات رییس جمهوری با انگشتهای بنفش و سحر قریشی همان که با رفتار شنیع اش با کارگر پارکبان و افاضاتش در رابطه با حضور زنان در استادیوم مدتها در صدر اخبار فضای مجازی قرار داشت، برگزار میشود. این دو امسال جهت تفرج مردمی که زیر بار گرانی و بیکاری و فقر کمرشان خم شده، با دو فیلم کمدی در جشنواره ۳۹ ظاهر میشوند. اینها ابدا شرم نمی کنند که مزد هنر مجیزگوئی و تطهیر حکومت جنایت با خون جوانان معترض در آبان و دیماه ۹۷ و ۹۸ آغشته شده است.
در این بازار مکاره هنر سفارشی مهدی طباطبایی نژاد شارلاتانی از دایره حکومتیان در نشست خبری مجازی! اعلام میکند خوشبختانه با حرکت کاهشی ابتلا به کرونا در کشور، به گزینه نمایش مردمی جشنواره رسیدیم و جشنواره در هفتاد سالن سینمای تهران و شهرستانها برای مردم نمایش داده خواهد شد ضمن آن که امسال همه علاقهمندان به سینما در تمام استانها میتوانند همه آثار جشنواره را ببینند و در آرای مردمی شرکت کنند!! و این در حالی است که استاندار تهران از افزایش۴۰ درصدی بیماران کرونایی بخصوص در بخش درمان خبر میدهد. آش آنقدر شور است که وزارت بهداشت به تعداد و حجم این نمایشات حکومتی اعتراض کرده و اعلام کرده اند در صورت افزایش دامنه این وضعیت تجمعات را ممنوع اعلام میکنند. طی یکسالی که از شیوع پاندمی کرونا میگذرد جدال بين مرگ و زندگی در جامعه میدانی بود كه انسانها با دست خالی به مصاف این ویروس مرگبار رفتند. شهروندان محرومی كه روزی با فتوای خامنه ای و تحریم خريد واكسن خارجی تهديد ميشوند و چند صباحی با تجويز روغن بنفشه مورد تحقير قرار ميگيرند، اینبار در سالنهای سینما در خطر ابتلا به کرونا هستند.
درمراسم مجازی معرفی برنامه های “دهه فجر” لیست بلند بالایی از هنرمندانی چون شهاب حسینی، پرویز پرستویی، رضا عطاران و تعدادی دیگر که نام هنرمند و هنرپیشه را با خود یدک میکشند در جیب طباطبایی موجود است که کاروان حمایت و جلب پشتیبانی از حکومتی را تشکیل داده اند که ۴۲ سال است برای سرکوب طبقه کارگر و زن و مرد و پیر و جوان آن جامعه به هر ابزاری متوسل شده است. این صف حقیر نان به نرخ روز خور برای نمايش فيلمهای مبتذل شان در نمایش حکومتی “دهه فجر” دست به سينه در صف ايستاده و چپ و راست مشغول عكس گرفتن با پز هنری در کنار مجسمه سلیمانی تروریست هستند و آماده دریافت جایزه. براستی اين درجه از حقارت و فرومايگی مایه شگفتی هر انسان با وجدانی است.
اینها بخش هنری همین حکومت اند، از جنس همین حکومت اند و از آن ارتزاق می کنند. این به اصطلاح هنرمندان روزانه مشغول کاسه لیسی ارگانهای قدرت هستند. آنها در جدال مردم با حکومت در جبهه هنری حکومت شمشیر می زنند. این جماعت کاسه لیس ارتجاع و استبداد را حتی اگر فاقد شعور و حافظه تاریخی بدانیم، با اینحال بعید میدانم اینها خشم آبان و دیماه را بخاطر نداشته باشند و از اخبار اعتراضات بیوقفه کارگران، پرستاران و بازنشستگان چیزی بگوش شان نخورده باشد. خوب است به آنها گوشزد کنیم که شریک شدن در روزهای آخر حکومتی که با جنایت تا امروز دوام آورده بازی باخت – باخت است. شاید برای برخی از شماها هنوز فرصتی باشد، بهتر است شغل آبرومندانه ای برای خودتان دست و پا کنید، این نانی که میخورید آغشته به خون جوانان و کارگران است.
٤ فوریه ٢٠٢١