غلامرضا شریعتی استاندار خوزستان، این شخصیت منفور میان کارگران خوزستان و از دشمنان قسم خورده کارگران هفت تپه، امروز از دادن شناسنامه به “اولین فرزند با مادر ایرانی و پدر غیر ایرانی” خبر داد. نفس اینکه هزاران کودک صرفا بجرم اینکه پدر و مادرشان مهاجر و کارگر هستند از مدرسه رفتن محروم باشند، کارت ملی نداشته باشند، فاقد دکتر و درمان و بیمه باشند، از بازی و جست و خیز و دنیای کودکانه محروم باشند، فوراً حکومت آپارتاید را به اذهان متبادر میکند. آپارتاید اسلامی سیاست نژادپرستانه را با ضدیت ویژه اسلام با زن ترکیب کرده و معجون بسیار خطرناکی را بدست داده است. این رسم و قانون فاشیسم ایرانی – اسلامی است که از یکسو با کارگران مهاجر افغانستانی این رفتار را دارد و از سوی دیگر در تهران برای طالبان فرش قرمز پهن میکند.
فرزندان مهاجرین مانند مادران و پدرانشان بجای خود محفوظ که با اِذن خامنه ای اصلاً شمارش نمیشوند تا چه رسد به اینکه حقی داشته باشند و در سیستم اداری مملکت باشند. آنها بردگان سوپر ارزان، مسئول کارهای سخت و طاقت فرسا و وسیله اخاذی اوباش حکومتی اند. حالا فرزندانی داریم که مادرشان متولد ایران و شریک زندگی شان متولد افغانستان یا کارگر مهاجر است. نکته ظریف اینجاست که چون زن در شرع اسلام اساساً انسان بحساب نمی آید و نهایتا جزو “متعلقات و اموال” مرد است، “مادر ایرانی” کفایت نمیکند و فرزند این خانواده از روز تولد داغِ لعنتِ مضاعفی بر پیشانی اش کوبیده شده است. وی حق ندارد از همان حقوقِ مُحقری برخوردار باشد که قانون ارتجاعی آن مملکت برای شهروندان لااقل روی کاغذ برسمیت شناخته است.
حالا بعد از کلی مشورت با دایناسورهای موسوم به “علما” و سبک و سنگین کردن سود و زیان، سال گذشته قانونی با تبصره هائی آوردند که بعد از بررسی یک به یک پرونده ها، که معلوم نیست چه روالی بر این بررسی حاکم است، قرار است برای این کودکان بخت برگشته شناسنامه صادر شود. این کودکان تاکنون “بی هویت” محسوب می شدند چون از “پدر و مادر ایرانی” نیستند بلکه فقط مادرشان متولد ایران است. حتی مهم نیست خود این کودکان متولد ایرانند مهم اینست که پدر “ایرانی” نیست. ایلنا می نویسد فقط “در خوزستان ۲ هزار و ۳۰۰ فرزند از مادر ایرانی و پدر غیر ایرانی وجود دارد که برای ۵۲۴ آنها پرونده تشکیل شده و به تدریج شناسنامه آنها صادر خواهد شد”.
رژیم اسلامی در تعرض فاشیستی به مهاجرین ساکن ایران شهره آفاق است. نهاد ضد کارگری موسوم به خانه کارگر در تهران آنهم در روز کارگر، باندرول آورده بود که از کارفرمایان میخواست کارگر افغانستانی را استخدام نکنید. اینها اگر تحریک شوند میتوانند دست به قتل عام کارگران مهاجر بزنند! از شعار فاشیستی تا عمل فاشیستی راه دوری نیست. این فاشیسم و خارجی ستیزی یکسرش در حکومت است و سر دیگر آن در ناسیونالیسم عظمت طلب و آریائی مسلک ایرانی در اپوزیسیون. ناسیونالیسم از هر نوعش، ابزار ایجاد تفرقه و تشتت میان کارگران و شهروندان، ابزار بورژواهای متفرقه برای کسب سود با ایجاد شکاف و رقابت و موقعیت نابرابر میان اردوی کارکن، زن و مرد، بومی و غیر بومی، ایرانی و خارجی است. ناسیونالیسم وقتی افراطی میشود محصولاتی مانند هیتلر و موسولینی و نژادپرستان نوع ترامپ تولید میکند. ناسیونالیسم یک پایه اساسی فاشیسم است. ناسیونالیسم ایدئولوژی فاشیسم است. تحریک ملی “هنر” ناسیونالیسم است چرا که هویت بخشی به “ملت” خود و ایجاد وحدت درونی خویش را در تعرض به “ملت” دیگر و همسایه و همکار جستجو می کند. مهمترین تابوها و افتخارات “یک ملت” در زیرپا له کردن همین تابوها و افتخارات “ملت دیگر” معنی میشود.
براستی یک جامعه چقدر باید پس رفته باشد که مقاماتش دادن شناسنامه به بکی از هزاران کودکی که تصمیم نگرفته اند در کدام خراب شده بدنیا بیایند، با مراسم و حضور استاندار و تبلیغات همراه باشد! این نمایش تنها گوشه ای از پرده عملکرد فاشیستی حکومت در آن جامعه را بالا برد. پشت این پرده دنیائی از جنایت و تبعیض نهفته است. این حکومت اسلامی سرمایه است که با کلیت این جامعه در تناقضی مهلک قرار دارد و فقط باید بطرق انقلابی سرنگون شود.
کودکان دین، مذهب، ملیت و ایدئولوژی ندارند. کودکان بر هر منفعت و ترجیح سیاسی و مذهبی و ملی و ایدئولوژیک مقدم اند.
۲۲ بهمن ۱۳۹۹