زمانی جناحهای رژیم از برگزاری مضحکه انتخابات با عنوان یک رکن قدرت نام میبردند. اگرچه در همان دوره نیز، مخالفین رژیم اسلامی چنین صورت مسالهای را قبول نکردند. اما امروز، برگزاری هر نوع مضحکه انتخاباتی برای رژیم به چالشی بزرگ تبدیل شده است. پس از دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ و سیر سعودی افزایش اعتراضات و اعتصاب کارگری، معلمان، پرستاران و بازنشستگان، حنای رژیم اسلامی برای طیفی که به آن متوهم بودند، کم رنگتر و حالا بیرنگ شده است. کمتر از دو ماه دیگر، رژیم اسلامی میخواهد بساط این مضحکه را دوباره راه بیاندازد، اما با دستانی خالی.
دعوای درون جناحی رژیم در طول این چهار سال گذشته از سوی مردم جوابی قاطع گرفت. همکاسه کردن این دو جناح و گذاشتن نقطهی پایان برای دو جناح و اعلام پایان ماجرای آنها، در همان روزهای اول طرح این شعار از سوی دانشجویان، با حمایت مردم زحمتکش جامعه روبرو شد. بازی با کارت اصلاحطلب و اصولگرا در طول چهار دهه، همواره طیفی از جامعه و بخشی احزاب اپوزیسیون را به درون این بازی میکشاند. اما این دوره متفاوت است.
جناح موسوم به “اصلاحطلب”، چیزی برای رو کردن ندارد و هر چه در کلاه شعبدهبازی خود میگردد، خرگوشی برای بیرون آوردن پیدا نمیکند. اما این جانیان رویی برای کم کردن ندارند. روزنامه آرمان در شماره روز چهارشنبه، اول اردیبهشت، در مصاحبهای با یکی از این “اصلاحطلبان” نام خاتمی را دوباره مطرح کرده است. از او به عنوان کسی یاد میکند که میتواند تنور این مضحکه را داغ کند و آرای خاکستری را به خود جلب کند. اما دست و دلش میلرزد که او هم در چنین وضعیتی نباید خود را مطرح کند و وارد این بازی دو سر باخت نشود. مساله ایجاد یک حزب اصلاحطلب را توسط خاتمی مطرح میکند که باید خود خاتمی در راس آن باشد. با این وجود کماکان از حضور کمرنگ مردم هراسان است و میگوید که با همه این تدابیر، حضور مردم پایین خواهد بود. واقعیت این است که این طیف وظیفه خود را به نحو احسن برای رژیم اسلامی انجام داده است. اصلاح طلبی حکومتی طرحی برای خریدن عمر بیشتر برای رژیم اسلامی بود. جنایتهای قاتلین دهه اول جمهوری اسلامی و بعدا “اصلاح طلب” و همینطور جنایتهائی که در دوران موسوم به اصلاحات مرتکب شدند، پرونده سیاه و قطوری است که باید تک تک آنها در دادگاههای مردمی محاکمه شوند. کسانی که بعد از خروج از دایره قدرت، خیابانهای واشنگتن و نیویورک و لندن را مقصد خود کردند و روزانه از رسانههای آنها استفاده میکنند و به توجیه رفتار رژیم اسلامی میپردازند. کسانی که با پونز، روسری را بر سر زنان کردند و بند اول افتخارشان حضور در سرکوب مبارزان چپ و کمونیست در انقلاب ایران است. مشاوران دولت خاتمی که کشتار کوی دانشگاه را در کارنامه دارند و قتلهای زنجیرهای در دوره آنها رخ داده است. اگر این تاریخ برای بخشی از جامعه، رنگ گذشت زمان را به خود گرفته، اما آبانی ها و دیماهی ها دوران روحانی فریبکار و دروغگو را به یاد دارند. همه اصلاح طلبان از همین خاتمی تا سلیبریتی های دور و بر آن، انگشتهای بنفش خود را در مقابل دوربین ها گرفتند و به عاملین این کشتارها رای دادند.
وجه مشترک جناحهای رژیم، تلاش برای خرید عمر برای رژیم اسلامی است. ابزار سرکوب، زندان، ارعاب و اعدام هم به صورت مشترک و مداوم از سوی آنها مورد استفاده قرار گرفته و میگیرد. تلاش هر دو آنها بقای نظام و بیرون آوردن شخصی از صندوق است که این پروسه را تداوم ببخشد.
وضعیت رژیم اسلامی پس از مضحکه انتخابات
سه محور اصلی سیاست در جامعه ایران پس از انتخابات سلامت و معیشت، بازگشت به توافق با غرب و اعتراضات داخلی است. مردم و طبقه کارگر به عنوان پیش قراول آنها، از رژیم اسلامی عبور کردهاند. مضحکه انتخابات خروجی جز گرفتن نیرویی جدید برای سرکوب ندارد. سلامت و معیشت مردم توسط این رژیم به گروگان گرفته شده است. بحران ناشی از گسترش شدید کرونا به خوبی نمایانگر این گروگیری جامعه است. اعتراضات داخلی به مساله معیشت و همچنین خواست عمومی برای تامین سلامت جامعه، رژیم اسلامی را در تنگنا قرار داده است. مساله برجام که مدتهاست به خاک سپرده شده، هیچ تغییری برای مردم نداشته و نخواهد داشت. فضای عمومی جامعه در دو هفته گذشته که رژیم با تمام توان خود در رسانهها به دنبال بازگرداندن توهم به جامعه میباشد، نشان میدهد که این گزینه، حداقل برای مردم، نتیجه ای ندارد و جواب نمی گیرد. برای کنترل این مساله، تنها اتکا به نیروی سرکوب میتواند برای رژیم راه حل باشد.
اما مردم
مردم ایران لایق یک زندگی بهتر بر مبنای آزادی، برابری و رفاه هستند. ۴۲ سال حاکمیت رژیم اسلامی نشان داده است که رسیدن به هر کدام از این خواسته، حتی در مقیاس حداقلی، باید با عبور از رژیم اسلامی کلید بخورد. آنچه که باید به آن توجه کرد این است که تنها عبور از جمهوری اسلامی نمیتواند راهگشا باشد. ما مردم میدانیم که حداقل چه چیزی را نمیخواهیم. جمهوری اسلامی را نمیخواهیم. اما چه میخواهیم؟ اگر ما آزادی و برابری و رفاه را میخواهیم، تنها عبور از جمهوری اسلامی کافی نیست، اگر چه لازم است. حالا که نیروهای راست و حتی سلطنتطلبان به وجود یک خواست عمومی و گسترده برای تامین رفاه اجتماعی در جامعه اذعان میکنند و اعتراف میکنند که سوسیالیسم برای سالها خواست مردم است، چرا باید در این مضحکه این مساله را برای رژیم اسلامی ملموس نکنیم. علیه مضحکه انتخابات باید بایستیم، رژیم اسلامی را باید افشا کنیم و به تمام بخشهای جامعه بگوییم؛ تامین هر نوع آزادی و برابری و رفاه از یک نظام سوسیالیستی برمیآید. بگوئیم مرگ بر جمهوری اسلامی، زنده باد دولت انقلابی کارگری!
آپریل ۲۰۲۱