نگاهها به کارگران هفت تپه دوخته شده، نه فقط به خاطر مبارزات درخشان تاکنونی و پیروزی بزرگی که در جشن شورانگیز یکشنبه نوزدهم اردیبهشت در صحن شرکت و مکان مبارزاتی “سنگر” رقم خورد، به علاوه و مهمتر به خاطر آینده اداره و مدیریت و تولید و شرایط کار و موقعیت جدید کارگران در مجتمع صنعتی هفت تپه. در مورد هر دو وجه مساله بگذارید مکث کوتاهی بکنیم.
الف: پیروزی کارگران هفت تپه، نقطه عطف جنبش کارگری ایران: سهل انگاری و ساده انگاری است تا رویداد مهم روز یکشنبه نوزدهم اردیبهشت هفت تپه را صرفا در سطح یک جشن کارگری البته واقعی و شورانگیز ببینیم. این یک پیروزی تاریخی کارگران هفت تپه و نقطه عطف مهمی در جنبش کارگری و حتی در جنبش اعتراض توده ای علیه سرمایه داری و حکومت آن در ایران است. هر کارگر مبارز و هر جریان و فرد آزادیخواه و ضد فقر و تبعیض و نابرابری و مدافع حقوق کارگر و مردم که آگاهی و تجربه ای زمینی از پیچ و خم مبارزه واقعی داشته باشد، متوجه است، با اعلام خلع ید و برگزاری میتینگ و جشن پیروزی کارگران هفت تپه نه فقط بخش خصوصی و اسدبیگی های فاسد، بلکه حکومت جمهوری اسلامی تمام قد حامی بخش خصوصی و در این مورد پشتیبان “اسد بیگی، رستمی” نورچشمی “روحانی، جهانگیری” شکست سختی خورده اند. این پیروزی مهم برخلاف پروپاگاند وارونه و ضد حقیقت “بسیجیان نزدیک به قوه قضاییه و رئیسی جلاد” یا تبلیغات گمراه کننده و بی پایه مخالفان و مغرضان فرقه ای نسبت به جریان رادیکال و هدایتگر اعتراضات برحق تاکنونی هفت تپه، مستقیما حاصل اتحاد، مبارزه، استقامت و اصرار کارگران هفت تپه بر خواسته های برحق شان و از جمله “خلع ید” بود و نه هیچ چیز دیگر. متینگ و جشن کارگری صحن “سنگر” یکشنبه نوزدهم به قول معروف نوک کوه مبارزه ای بود، که کارگران آگاه و مبارز هفت تپه و رهبران و پیشروان هوشیار آنها پنج سال با فداکاری بی نظیر برای به ثمررساندن و تا اینجا رساندن، جانانه کوشیدند. در این پنج سال جنبش کارگری و اعتراضی شاهد صحنه های پرشور مبارزات کارگران هفت تپه اعم از اعتصابات بزرگ و کوتاه و بلند مدت، متینگها در صحن کارخانه و در سنگر، تظاهراتها در شوش و مقابل فرمانداری، همراهی پرشور خانواده های کارگری و زنان و جوانان و مردم با اعتراضات کارگران هفت تپه بود. همگان توطئه ها و فریب کاریهای سرمایه داران فاسد و حکومت و دولت شان را علیه کارگران هفت تپه دیدند. اخراج و تهدید و احضار و زندان و شکنجه و پرونده سازیها علیه نمایندگان صاحب اراده و مدافعین جسور کارگران هفت تپه را دیدیم و این طرحها رسوا و افشاء شدند. هر کس که خود را در جبهه کارگر و اعتراض و مبارزه علیه سرمایه و دولتش در ایران میداند، اگر با احساس مسئولیت و به دور از کوته بینی و رقابت و محاسبات غلط و بیمورد به مساله نگاه کند، میتواند ببیند ایستادگی متحدانه و جمعی و فردی کارگران هفت تپه متکی به حمایتهای شایسته و گسترده در داخل و در خارج علت اصلی پیروزی تاکنونی کارگران هفت تپه است. این پیروزی خود حاصل قدم به قدم تغییر تناسب قوا در سالهای اخیر به نفع مبارزه کارگری و توده ای و اکنون خود فاکتور مهم و برجسته ای در ایجاد تناسب قوای مساعدتر برای پیشبرد مبارزات کارگری نه فقط در هفت تپه، بلکه درکل جنبش کارگری ایران است. به این ترتیب با قاطعیت باید گفت پیروزی تاکنونی کارگران نیشکر هفت تپه نقطه عطف مهم در جنبش کارگری و حتی اعتراض توده ای علیه سرمایه داری و جمهوری اسلامی در ایران است.
ب- نظارت کارگری و آینده مدیریت هفت تپه: بیشک وجه مهم دیگر توجه و خیره شدن به تحولات در شرکت هفت تپه، شرایط تماما جدیدی است که نسبت به سرنوشت امروز و آینده این مجتمع بزرگ کارگری به وجود آمده ست. صورت مسئله ها عوض شده است. مشکلات و معضلات قدیمی گریبانگیر کارگران اکنون در بستر جدید و متفاوتی خود را عرضه میکنند. صورت مسئله های ماکروی سیاسی، معیشتی و شغلی و شرایط کار، سیستم اداری، ادامه تولید و کارایی شرکت، مدیریت جدید و مناسبات و نحوه رابطه آن با کارگران شرکت، نقش کارگران در اداره شرکت و موضوع اجرایی کردن نظارت کارگری متکی به اراده جمعی و شورایی کارگری همه مطرحند. از همه مهمتر تامین توقعات و خواسته هائی که سالها کارگران برای آن مبارزه کرده، به این معنا تامین زندگی بهتر کارگران و خانواده های کارگری، از مسائل مهم پیش روی کارگران هفت تپه بوده و پاسخهای هوشیارانه، رهبری و نمایندگان کارگران را میطلبد. اعلامیه ها و نظرات شنید شده، از نمایندگان مورد اعتماد کارگران و از جمله اسماعیل بخشی و فعالین نزدیکش این تصویر را میدهد، کارگران خود متوجه این شرایط جدید و مصافهای جدیدی که در مقابل آنها قرار گرفته، هستند. اسماعیل بخشی به درست اشاره کرده، که با یک دوره گذار روبرو هستند. تصورم اینست کارگران و نمایندگان صاحب صلاحیت آنها برنامه عملی که پاسخگوی این دوره گذار و یا به بیان دیگر دوره انتقال باشد را در دستور کار خود دارند و به همین دلیل خود را مجاز نمیدانم به این سطح از بحث در این مطلب ورود کنم. با این وجود به عنوان یکی از همگامان مبارزات کارگران هفت تپه، لازم میدانم، دل نگرانیهایم را در نکات زیر طرح کنم.
۱- ترفند فرسایشی کردن دوره گذار و یا دوره انتقال را باید خنثی کرد. یک حربه اسدبیگی ها و دولت حامی و کل هیئت حاکمه، میتواند کشدار کردن دوره انتقال و فرسوده کردن کارگران در این پروسه باشد. کارگران هفت تپه نباید اجازه دهند این پروسه فرسایشی و کشدار شود. هر چه سریعتر و زودتر اسد بیگی ها و دارودسته اش به لحاظ عملی لازمست بیرون انداخته شوند. با تشخیص تناسب قوا و تاثیرگذاری مستقیم خود کارگران تکلیف مدیریت جدید کارخانه مشخص و دست بکار شود. این اقدام تضمین کننده ادامه کاری شرکت و تامین کار و حقوق کارگران است.
۲- برای به کرسی نشاندن اراده جمعی، سروسامان گرفتن هرچه سریعتر شورا و بدست گرفتن ابتکار عمل توسط مجمع نمایندگان کارگران تاخیر بردار نیست و از نان شب واجب تر است. وقت آن است بیدرنگ مجمع نمایندگان کارگران هفت تپه سرپرستی این دوره انتقالی را بعهده بگیرد و به عنوان ارگان اعمال اراده کارگران طرف حساب دولت و مقامات و نهادهای مربوطه اقتصادی و اداری ذیربط باشد.
۳- اجرایی کردن هرچه سریعتر نظارت کارگری بر کل سوخت و ساز شرکت و همه امورات آن لازمه تضمین پیشروی و تحقق خواسته های کارگران است.
۴- در این دوره حساس خنثی کردن تفرقه اندازی سرمایه داران و دولت و دارودسته هایشان دقت و هوشیاری میطلبد. ادامه اتحاد و همبستگی کارگران هفت تپه کلید کار است. به این منظور مداوما لازمست توده کارگران هفت تپه در جلسات مجامع عمومی مستقیما در تصمیم گیرها نسبت به مدیریت و اداره کارخانه و همه فعل و انفعالاتی که پیش میاید دخالت داده شوند و تصمیم گیرنده باشند. نباید گذاشت بین نمایندگان کارگران و توده کارگر هفت تپه شکافی ایجاد شود.
۵- در دوره جدید تداوم حمایت از کارگران هفت تپه و گسترش آن در داخل و خارج بسار ضروری است. سهل انگارانه است، با خشنودی از پیروزی شیرین کارگران هفت تپه، ضرورت و مبرمیت ادامه همبستگی و حمایت قاطع از کارگران هفت تپه دست کم گرفته شود. به قول نمایندگان کارگران “اکنون در آغاز راه هستند”، که به نظرم قطعا بورژوازی خصوصی و دولتی زخم خورده و شکست دیده از دست کارگران هفت تپه با طرحها و توطئه های جدید میخواهند تلافی کنند. به زعمشان پیشروی بیشتر کارگران هفت تپه و به این اعتبار جنبش کارگری را سد کنند. با همه توان و خلاقیت باید اتحاد و همبستگی کارگری شایسته را در داخل و در سطح بین المللی تا تثبیت قطعی پیروزی کارگران هفت تپه میتوان و باید ادامه داد.
کارگران هفت تپه و جنبش کارگری ایران و همه نیروهای متعلق به این نبرد طبقاتی در بوته آزمایش سرنوشت سازی بسر میبریم. فرصت را از دست ندهیم.
***