مقالات

منصور حکمت و مسئله کرد (سمیناربازخوانی سیاست منصور حکمت در قبال مسئله کرد- بخش دوم ) رحمان حسین زاده

بخش اول را به این شیوه جمع بندی کردم، که منصور حکمت قطعنامه های کنگره دوم کومه له را مورد نقد قرار داد. فرمولبندیهای نادقیق و غلط که منجر به نوعی عدم دخالت گری و پاسیفیسم برای سازمان کومه له در جنبش مقاومت کردستان یا جنبش رفع ستم ملی میشد، بیان کرد و علاوه بر نقد، راه حل پیشنهادی اش را مطرح کرد. بحثهای او چنان کار ساز بود که بسرعت رهبری وقت کومه له فراخوان کنفرانس ششم را داد. دیدگاه و اسنادش را تدقیق و قطعنامه های جدیدی مبنی بر دخالت گری صددرصدی در جنبش مقاومت کردستان و جنبش برای رفع ستم ملی و ارائه راه حل موثر حل مسئله ملی را در خود داشت. این تحول مهمی بود. به نظرم چنانکه نقدها و سیاستهای منصور حکمت مطرح نمیشد، آن سیاستهای غیر دخالت گر، بی پاسخی برای مسئله ملی و نهایتا در جهت منزوی شدن کومه له در جنبش سیاسی کردستان پیش می رفت و بقول منصور حکمت صحنه به تمام معنای برای حزب بورژوازی کرد یعنی حزب دمکرات کردستان خالی میشد. برخلاف پروپاگاند مخالفان و دشمنان منصور حکمت حتی سر مسئله ملی هم منصور حکمت به داد کومه له رسید و نقش نجات هنده و منحصر بفردی را ایفا کرد. در ادامه و در بخش دوم به مقاطع دیگر طرح سیاست منصور حکمت در قبال مسئله کرد میپردازم.

ایده آلیزه کردن طرح خودمختاری، کنار گذاشتن طرح خودمختاری دمکراتیک و وسیع
در ادامه این وضعیت مقطع دیگری که منصور حکمت با نقد تیز و روشن بینانه در تدقیق سیاستهای کومه له در برخورد به مسئله ملی کمک کرد، وقتی است که طرحی به اسم طرح خود مختاری دمکراتیک و وسیع در ادبیات کومه له بعد از کنگره دوم کومه له سر برآورد. مسئله به این شکل بود، فکر میکنم در پرتو همین نقد و بحثهای منصور حکمت که در بخش اول اشاره کردیم، در نشریه پیشرو شماره یک که در بهار سال ۱۳۶۰ منتشر شد، مقاله ای با عنوان کومه له و مسئله ملی، که در مجموع مقاله منسجم و مفصلی هم بود، آنوقت امضا نداشت، ولی بعدها در باز تکثیرش متوجه شدیم، عبدالله مهتدی آن را نوشته بود، این طرح خودمختاری دمکراتیک و وسیع طرح شده بود. مقاله در سطح تحلیل و تبیین در برخورد به مسئله ملی در مجموع دیدگاه آن وقت مارکسیسم انقلابی را نمایندگی میکرد و من شنیدم که منصور حکمت هم از جمله در کنگره سوم کومه له تاییدش کرده بود. اما آنجایی که به استنتاجات عملی و تدقیق پلاتفرم عملی نوشته برمیگشت، طرح خودمختاری دمکراتیک و وسیع را به عنوان طرح کومه له نتیجه گرفته بود. یعنی خودمختاری را ایده آلیزه کرده بود. نقط عزیمتش این بود که خود مختاری مورد نظر کومه له، رادیکال تر از طرح خود مختاری حزب دمکرات کردستان باشد. منصور حکمت طرح خودمختاری دمکراتیک و وسیع را نقد کرد. تاکید کرد که خودمختاری کارگری یا بوروژوایی نداریم. دو نوع خودمختاری نداریم. خودمختاری یک طرح سیاسی و یک طرح در قلمرو تاکتیک سیاسی است. بنا به دیدگاه پذیرفته شده آن وقت مارکسیسم انقلابی یکی از طرحها و یا یکی از پاسخها در قبال مسئله ملی بود. طبق درک آن وقت جریان ما، طرح خود مختاری یعنی طرح آن خواسته ها و مطالبات که از طرف نیروهای سیاسی درگیر در جنبش رفع ستم ملی در مقابل دولت مرکزی مطرح میشد. معنی عملی اش این بود که در جامعه کردستان و در مقابل دولت مرکزی و بنا به تناسب قوای موجود اداره داخلی آن منطقه در اختیار نیروهای محلی باشد. در نتیجه منصور حکمت مطرح کرد، مطالبه خواست اداره محلی از دولت مرکزی به نام خودمختاری دیگر رادیکال و غیر رادیکال ندارد، کارگری و بورژوایی ندارد. بلکه طرحی در چهارچوب همین نظم بورژوایی و توسط جریانات بورژوایی و جریانات ملی گرا، میتواند مطرح شود. اتفاقا بحثش این بود، طرح خود مختاری میتواند، نقطه اشتراک پرولتاریا و بورژوازی و نیروی چپ و راست و نیروی کمونیست و یا ناسیونالیست باشد که هر دو طرف به طور مشترک در قبال دولت مرکزی میتوانند مطرحش کنند. همانطورکه مثلا طرح استقلال و تشکیل دولت مستقل هم میتواند طرح مشترک نیروی بورژوایی و یا کمونیست در قبال مسئله ملی باشد. در نتیجه منصور حکمت تاکید کرد، طرح خود مختاری را درست نیست ایده آلیزه و رادیکالیزه کنید. اگر بحث و هدف به درست اینست تمایز رادیکال و چپ کومه له با حزب بورژوازی کرد، حزب دمکرات کردستان در آن جامعه ترسیم شود، این در عرصه جدال طبقاتی روزمره و مشخصا اداره جامعه، از جمله آنجایی که اگر مثلا “خودمختاری” حاکم و جاری بود، آنوقت در درون جامعه کردستان، نحوه اداره جامعه، ساختار قدرت و قوانین و موازین چه جوری باید باشد، حقوق کارگر و مردم و زن و جوان و شهروندان جامعه چه جوری تامین شود، آنجا دیگر مورد اختلاف پرولتاریا و بورژوازی است. آنجا مورد اختلاف چپ و راست است. آنجا و در این عرصه اداره جامعه و موازین و قوانین و مناسبات جامعه بنا به تناسب قوای بین پرولتاریا و بورژوازی، دیگر سازمان کمونیستی نباید و نمیتواند سر سازش با بورژوازی را داشته باشد. بلکه برنامه متمایزش را باید طرح کند. تمایز رادیکال آنجا باید خود را نشان دهد. در نتیجه اگر در قالب خودمختاری بخواهیم رادیکالیسم مان را بیان بکنیم، اسمش را بگذاریم، خودمختاری دمکراتیک و وسیع یک التقاط و گمراه کننده است. سر طرح خود مختاری میشود با بورژوازی سازش کرد، اما سر نحوه اداره جامعه اینکه ساختار شورایی باشد یا پارلمانی نمیتوانید سازش بکنید. در عرصه اداره امور جامعه باید تمایزات را ترسیم کنید. در نتیجه این بحث را مطرح کرد و پذیرفته شد. طرح خودمختاری با عنوان و پسوند “دمکراتیک و وسیع” کنار گذاشته شد. در کنگره سوم کومه له برنامه کومه له برای خودمختاری کردستان تصویب شد. البته خود آن برنامه خودمختاری مصوب کنگره سوم هم کماکان التقاط داشت که بعدأ در مباحث کنگره های پنجم و ششم به نتیجه نهائی رسید. لذا در پرتو همین بحثهای راهگشا زمانی که هنوز رهبری اتحاد مبارزان کمونیست و شخص منصور حکمت به کردستان نیامده بودند، از همان زمانی که رهبری کومه له آن نقدها و راه حل های راهگشا را شنید و فراخوان کنفرانس ششم را داد، اتوریته سیاسی این دیدگاه سیاسی و شخص خلاق و مبتکرش که منصور حکمت بود، در رهبری کومه له جا افتاد. اگر کسی میپرسد، اتحاد مبارزان کمونیست و منصور حکمت چگونه در کومه له نفوذ سیاسی و معنوی را پیدا کردند، من میگویم با ارائه چنین راه حل های سیاسی موثر در عرصه جدال طبقاتی و نه فقط در عرصه مسئله ملی اتوریته پیدا کردند.

کنگره سوم کومه له و نقش منصور حکمت!
کنگره سوم کومه له هم مقطع مهمی از ارائه دیدگاه های سیاسی و پراتیکی منصور حکمت است. کنگره سوم کومه له در اردیبهشت سال ۱۳۶۱ در مناطق آزاده شده کردستان در منطقه کوهستانی و جنگلی و خوش آب و هوایی به نام “به رده سور” (سنگ سرخ) در نزدیکی شهر سردشت برگزارشد. شخصا برای اولین بار از طرف اعضای تشکیلات ناحیه بوکان به عنوان یکی از دو نفر نماینده برای این کنگره انتخاب شدم و در آن حضور داشتم. کنگره سوم کومه له در سطح ماکروی سیاسی با دو مسئله محوری روبرو بود، که لازم بود به آن پاسخ دهد. اولی تسهیل پروسه تشکیل حزب کمونیست ایران و در قدم اول تصویب برنامه حزب کمونیست و دوم پاسخ گویی به مسائل مهم و گرهی در جنبش سیاسی و توده ای در کردستان و ارائه خط مشی و پلاتفرم های منطبق با مبارزات گسترده در قبال آنها در کنگره سوم. بقول منصور حکمت که در بحث تاریخ شفاهی اتحاد مبارزان اشاره کرده، آن کنگره مهمانان مختلفی داشت. از جمله دبیر کل اتحادیه میهنی کردستان جلال طالبانی، نمایندگان کومه له ره نجدران کردستان عراق، شیخ عزالدین حسینی شخصیت سیاسی و مذهبی مطرح در آن دوره جنبش مقاومت کردستان، آلای رزگاری کردستان ترکیه و هیئت رهبری اتحاد مبارزان کمونیست و شخص منصور حکمت. هریک از اینها مهمانی عادی و تشریفاتی نبودند. هر کدام دستور کار و جهت سیاسی خاصی برای تاثیر گذاری در آن کنگره داشتند. واقعیتش اینست به ویژه جلال طالبانی و شیخ عزالدین حسینی جهت سیاسی شان این بود که رهبری کومه له را قانع کنند، هر چند چپ و کمونیست هستند، اما به طرف ایجاد حزب کمونیست ایران نروند و پای تصویب برنامه حزب کمونیست ایران نروند و قبل از کنگره این فشار سیاسی را در آن دوره داشتند و به این معنی رهبری کومه له زیر این فشار بود. در طرف مقابل اتحاد مبارزان کمونیست از قبل و در آن کنگره جهتش این بود، رهبری کومه له سریعتر به طرف ایجاد حزب کمونیست ایران و تصویب برنامه کمونیستی برود. طبعا هر کدام استدلالات خود را داشتند. پخته بحث طالبانی و شیخ عزالدین حسینی این بود، پیوستن کومه له به یک حزب سراسری کمونیست، کومه له را از جنبش ناسیونالیستی و ملی دور میکند و نگرانیشان واقعی بود. منصور حکمت در نوبت خودش در آن کنگره سخنرانی بسیار موثر و کارسازی را ارائه کرد. متن آن سخنرانی هم اکنون در سایت منصور حکمت منتشر شده است. اینجا من به مواردی از آن سخنرانی بر می گردم. از آن نقل میکنم و بعدأً توضیح بیشتری در موردشان میدهم. منصور حکمت در شروع صحبتهایش از جانب اتحاد مبارزان کمونیست این را گفت: “ما معتقدیم کنگره سوم بطور کلی باید دو سمت گیری مهم داشته باشد. اول در قبال جنبش مقاومت کردستان و پاسخ به مسائل مبرم این جنبش. دوم در مقابل جنبش کمونیستی و انقلاب ایران بطور کلی. به نظر ما موفقیت کنگره سوم کومه له با توجه به پاسخگویی به این دو سمت گیری اساسی قضاوت می شود”.

در مورد مسائل مبرم جنبش مقاومت کردستان یک تکه بحثش مفصل به مسئله حاکمیت در مناطق آزاد کردستان و دخالت دادن شهروندان در سرنوشت خودشان در مناطق آزاد شده بود که عمدتا روستاها و مناطق آزاد شده روستایی بود، چون شهرها همه به کنترل رژیم در آمده بود. بر حاکمیت شوراها در آن مناطق در جهت بهتر کردن شرایط زندگی مردم تاکید داشت. این بحث مفصلتر است، علاقمندان میتوانند به آن مراجعه کنند. بخش دوم بحثش که در آن کنگره بیشتر تأثیر گذاشت و توجه را جلب کرد، ارائه نظراتش در قبال جنبش رفع ستم و حل مسئله ملی در کردستان بود. اینجا پاراگرافی که خیلی گویاست، نقل میکنم “لازم است یکبار دیگر بر موضع کمونیست های انقلابی ایران بطور کلی و به ویژه به موضعی که کمونیست های خارج کردستان باید در قبال مسئله ملی در کردستان داشته باشند، تاکید کنم. ما بعنوان یک سازمان و همه لنینیستها بعنوان یک وظیفه همیشه از حق ملل در تعیین سرنوشت خویش به آزادانه ترین وجه از جمله با جدائی و تشکیل دولت مستقل دفاع کرده ایم. ما میگوییم این حق ملت تحت ستم است که آزادانه تصمیم بگیرد که چگونه می خواهد زندگی کند، حتی اگر خواهان جدائی باشد ما از این حق دفاع می کنیم. از این حق دفاع می کنیم معنی مشخصی دارد. معنایش اینست که ما در مقابل هر نیرویی که بخواهد این حق را از ملت کرد سلب کند، عملا می ایستیم. جنبش کمونیستی ایران موظف است با رژیمی که جنبش انقلابی خلق کرد را در مبارزه برای رفع ستم ملی و تعیین سرنوشت خویش در کردستان سرکوب می کند، مبارزه عملی بکند و نه صرفا لفظی”. در این سخنرانی خیلی روشن و با تاکید بالا، دیدگاه سیاسی و راه حلی را که در برخورد با مسئله ملی و برای پایان دادن به ستم ملی از جانب کمونیستها لازمست، بیان میکند.

درست بیاد دارم بعد از سخنرانی حکمت بازتاب موثر آن در همان سالن کنگره قابل مشاهده بود. همه حضار و حتی همین مهمانان ملی گرا و ناسیونالیست از جمله طالبانی و شیخ عزالدین حسینی نمی توانستند با این بحثها مخالفت داشته باشند. تازه کسی مثل طالبانی بحث های حکمت را در برخورد به مسائل کردستان و ملی تایید کرد. در این رابطه منصور حکمت نقل می کرد پس از پایان سخنرانی که استراحتی به جلسه داده شد، در همان فرصت علاوه بر احوالپرسی، طالبانی البته با ادبیات خودش به او گفته بود: “برای اولین بار است که می بینم کمونیست ملت بالا دست اینچنین از حقوق ملت تحت ستم دفاع میکند و صحبتهایت خیلی خوب بود”. (نقل به معنی) در راستای تایید این دیالوگ طالبانی با منصور حکمت، اینجا به کتاب ابراهیم علیزاده در صفحه ۱۶۷ مراجعه میکنم که اینجوری نوشته است. “طالبانی که در آن کنگره شرکت داشت با وجود آنکه با پیوستن کومه له به حزب کمونیست ایران توافق نداشت و مخالف بود، اما بعد از شنیدن سخنرانی منصور حکمت قضاوتش این بود و گفت صحبتهای این رفیقتان که در کنگره ارائه کرد، منسجم و پخته است و راه نشان میدهد برای پیشبرد جنبش مقاومت کردستان طرف شما” (منظورش کردستان ایران). در نتیجه خط مشی و سخنرانی که حکمت ارائه کرد، اینچنین کارساز بود. واقعیتش اینست کنگره سوم کومه له دقیقا بر مبنای همان جهت گیری پیش رفت که منصور حکمت ارائه کرد. یعنی با تصویب برنامه حزب کمونیست گام مهمی به طرف ایجاد حزب کمونیست ایران برداشت و در جوابگویی به مسئله ملی و حاکمیت کردستان فرموله ترین بیان و کارسازترین راه حل از دل سخنرانی منصور حکمت درآمد. برنامه کومه له برای خودمختاری در کردستان در کنگره سوم تائید و تصویب شد. طبعا قبل از کنگره دیالوگها و مشورتها بین رهبری اتحاد مبارزان و رهبری کومه له وجود داشته و این طور نبوده، رهبری کومه له فی البداهه با آن بحث ها در کنگره روبرو شود و این زمینه را برای تفاهم و توافق ایجاد کرده بود. بعدها منصور حکمت بارها این را بیان می کرد و میگفت، “موقعی که به طرف کنگره سوم کومه له می رفتیم و میدانستم که رهبری کومه له با فشاری از جانب ملی گراهای کرد و جریانات ناسیونالیست روبرو است، که به طرف ایجاد حزب کمونیست ایران نرود و آنهم با این بهانه و توجیه که گویا با پیوستن به حزب کمونیست ایران دیگر پاسخگوی مسئله ملی نمیشوند؟!، برای خود این را گذاشتم که در آن کنگره طوری صحبت کنم که بتواند راه حل موثر نشان بدهد. بتواند رهبری کومه له را از زیر این فشارهای ملی گراها بیرون بیاورد و با دست پر و با اعتماد به نفس به طرف ایجاد حزب کمونیست و همچنین جوابگویی به مسائل جنبش سیاسی در کردستان گام بردارد. میبایست راه حلی نشان بدهم که در عین حال با اصول و پرنسیبم، با دیدگاه سیاسی و کمونیستی ام منطبق باشد”. نقل به معنی. میخواهم بگویم کاراکتر سیاستمدار کمونیست که علاوه بر نقد، آلتوناتیو و ابتکار در شرایط مشخص را ارائه میکند، برای معضلات پیچیده و بعضا غیر روتین راه حل کارساز نشان میدهد، حکمت از خود نشان میداد. در ۲۵ سال عمر سیاسی منصورحکمت از جمله در مقاطع حساس این چنین ابتکارات و خلاقیت از او دیدیم. به نظرم منصور حکمت به این معنی صرفا یک فعال سیاسی کمونیست نبود، یک سیاستمدار کمونیست بود. به نظرم فرق است بین یک سیاستمدار کمونیست که راه حل و خلاقیت نشان میدهد، تا یک فعال سیاسی کمونیست هر چند با نیت خوب. بسیاری از فعالین سیاسی کمونیست و انقلابی و انساندوست، بیشتر اعلام موضع میکنند و کمتر راه حل و ابتکارات و خلاقیت و تاکتیک از خود ارائه میکنند. این مشکل در چپ رادیکال به وفور وجود داشته است و بعد از درگذشت منصور حکمت در جنبش کمونیسم کارگری و حتی حزب خود ما معتقدم خصلت سیاستمدار کمونیست بودن به شدت کمرنگ شده است. منصور حکمت بحث جالبی داشت و میگفت چپ رادیکال که به مسائل گرهی جدال سیاسی و طبقاتی برخورد میکند، آنجا که میخواهد با پرنسیب برخورد کند و بر اصولش پافشاری کند، به تکرار مواضع اصولیش میپردازد و خود را درگیر مبارزات جاری و ارائه راه حل و تاکتیک نمیکند و راه حل پراتیکی ندارد و به حاشیه رانده می شود. بخش دیگری از چپ، برعکس می خواهند دخالتگر باشند، نقش ایفا کنند، به شکل نامناسبی پرنسیب ها و اصولشان کمرنگ میشود و به دنباله رو اوضاع تبدیل میشوند و به راست می چرخند. به نظرم هر دوی این تجربه منفی در چپ رادیکال ایران و حتی بعد از درگذشت منصور حکمت در جنبش موسوم به کمونیسم کارگری شاهدش بوده و هستیم. منصور حکمت و خط مشی کمونیستی او جزو هیچکدام از این دو ترند نبود و به این معنی یک سیاستمدار کمونیست، آگاه و روشن بین و خلاق بود، که میدانست و میتوانست اصول و استراتژی و تاکتیک و ابتکارات و خلاقیت را با هم منطبق و به نحو موثر بکار گیرد.

ادامه دارد

با قدردانی از رفقا آزاده بارزاده و وریا روشنفکر که فایلهای صوتی این سمینار را پیاده کرده اند. تدقیق و تصحیح نهایی متن توسط ارائه دهنده بحث صورت گرفته است.
***