با پیشروی و تسلط وحوش اسلامی طالبان بر مناطق مهمی از افغانستان، بار دیگر دریچه بزرگ سیاهی به روی مردم ستمدیده این کشور باز شده است. بیست سال قبل بعد از واقعه تروریستی ١١ سپتامبر که حکومت تروریستی طالبان به وسیله دولت امریکا و هم پیمامانش سقوط کرد، امروز با توافق امریکا و ناتو و خروج این نیروها از افغانستان، همین جنایتکاران وحشی دوباره به قدرت نزدیک شده اند. دولتهای آمریکا و روسیه و چین و ایران و پاکستان به پاداش این جنایتها و بنا به منافع شان در افغانستان و منطقه، فرش قرمز جلوی پای وحشی های قرن پهن می کنند. دولت قومی، مذهبی و توافقی افغانستان بعد از بیست سال تازه بیدار شده که طالبان امروز درنده تر از گذشته است و باید به مقابله با آنان برخواست، ناامید از صلح با طالبان، آنهم زمانی که حکومتشان توسط طالبان در آستانه سقوط قرار دارد و تهدید به مرگ شده اند. فراموش کرده اند که طالبها در هنگام تسلط بر افغانستان نه تنها انسان که به “تلویزیون”َ بیجان هم رحم نکردند، زنان را در کنج خانه زندانی کردند و مدنیت و انسانیت را در این کشور تماما دفن کردند.
قدرت گیری اسلام سیاسی در ایران و افغانستان در یک برهه تاریخی اگر یکی از نتایج دوره جنگ سرد و رقابت میان غرب و شرق بود و چندین دهه زندگی میلیونها انسان در هردو کشور را به نابودی سوق دادند، امروز عروج مجدد طالبان در افغانستان در متن شکست آمریکا در منطقه و سیاست مماشات با اسلام سیاسی و زیر بغل گرفتن جمهوری اسلامی و طالبان می باشد. عروج مجدد طالبان تنها نتیجه بند و بست و معامله پشت پرده دولت آمریکا و حمایت دولتهای منطقه از جمله پاکستان و ایران از طالبان نیست، در عین حال محصول دو دهه حاکمیت قومی و مذهبی و لویه جرگه دست پخت آمریکا هم هست.
بیست سال فرصت سوخت، مردم هزاران کشته دادند، میلیونها آواره شدند، صدها نفر از زنان و فعالین و انسانهای عدالتخواه توسط افراد طالبان ترور و کشته شدند، هزاران کودک به وسیله عملیاتهای انتحاری طالبان جان خود را از دست دادند و افغانستان را به جولانگاه تروریستهای اسلامی تبدیل کردند، اما مردم به امید امنیت و زندگی بهتر مقاومت و پایداری از خود نشان دادند. در بیست سال گذشته با تلاش زنان آزادیخواه و جوانان سکولار با دادن هزینه سنگین دستاوردهائی هرچند ناچیز کسب شد که اکنون دوباره مورد تهدید قرار گرفته است. عروج مجدد طالبان نه تنها زنان و مدنیت افغانستان را دوباره در معرض تجاوز و نابودی قرار می دهد، که تهدیدی جدی برای جنبش آزادیخواهی در منطقه نیز هست، آنهم در شرایطی که در ایران مردم برای پایان دادن به یکی از کانونهای اصلی اسلام سیاسی در منطقه، یعنی جمهوری اسلامی بپاخاستند تا آن را به گور بسپارند.
در دوسه ماه گذشته با خروج نیروهای امریکا و ناتو از افغانستان، افراد طالبان هرجا را اشغال کرده اند، مثل جانوران وحشی ویران کردند، آدم کشتند، مردم را به گروگان گرفتند، به زنان تجاوز کردند و آنان را اسیر و برده خود کردند، کودکان را از مدرسه محروم کردند و زنان را دوباره به کنج خانه ها فرستادند. قدرت گرفتن مجدد طالبان در نتیجه کوتاه آمدن و سازش دولتهای مرتجع و ضد مردمی در منطقه چیزی جز سیاهی و ویرانی نصیب مردم نخواهد کرد. زنان بخصوص زندگیشان بر باد خواهد رفت. افغانستان امروز برسر دوراهی قرار گرفته است. یا مقاومت و پس زدن تعرض طالبان یا تن دادن به حاکمیت سیاه طالبان. در نتیجه گسترش جنگ میان دولت افغانستان و طالبان در دوسه ماهه گذشته هزاران نفر جان باختند و یا آواره شده اند. فاجعه ای انسانی دوباره مردم ستمدیده افغانستان را تهدید می کند. بزرگترین اشتباه مردم، انسانهای آزادیخواه و سکولار، سازمانها و احزاب مردمی در افغانستان این است که در این جنگ خانمانسوز، تنها به دولت مرتجع کنونی افغانستان متکی و به آن اعتماد بکنند. مردم باید خود دست به کارشوند، خود را سازمان دهند و در مقابل تعرض طالبان به زندگی و هستی شان مقاومت و از خود دفاع کنند. سازماندهی یک مقاومت توده ای مسلحانه امروز در مقابل تهدید طالبان، تنها راه جلوگیری از سقوط کشور افغانستان توسط وحشی های طالبان است.
دنیا نباید تنها نظاره گر این تجاوز باشد. در کنار حکومت سرکوبگر اسلامی در ایران، خاورمیانه جنگ زده و زندگی سیاهی که به مردم منطقه تحمیل شده است، نباید دوباره شاهد ویرانی و آوارگی و نابودی زندگی مردم در کشور افغانستان بود. بند و بست دولت امریکا و دولتهای مرتجع منطقه را باید محکوم کرد. از مقاومت و مبارزه مردم ستمدیده افغانستان در مقابل عروج مجدد طالبان با هر وسیله ممکن باید حمایت کرد. احزاب، سازمانها و مردم مترقی جهان وظیفه دارند مردم ستمدیده افغانستان را مورد حمایت قرار دهند. مردم افغانستان باید با مقاومت و رزمندگی درس دیگری همچون کوبانی به اسلام سیاسی و داعشی بدهند.
٥ آگوست ٢٠٢١