مقالات

اوضاع جدید سیاسی بخش سوم: ابتکارات و اقدامات فوری در قبال شرایط کنونی رحمان حسین زاده

در دو بخش قبلی تاکید کردم، با اوضاع جدید و موُلفه های مهم جدیدی در اوضاع سیاسی روبرو هستیم. از جمله دربخش اول به هدف جمهوری اسلامی از ایجاد آرایش جدید در ساختار قدرت سیاسی، و اکنون دست بکار شدن رئیسی جنایتکار در رأس قوه مجریه برای مقابله با روند گسترش یابنده مبارزات کارگری و توده ای پرداختیم. حرکت سراسری و هدفمند دهها میلیونی مردم ایران در به شکست کشاندن جمهوری اسلامی در روز ۲۸ خرداد و به دنبال آن روز بعدش ۲۹ خرداد و شروعاعتصاب دهها هزار نفری کارگران بخش وسیعی از  مراکز صنایع نفت و پتروشیمی ها به عنوان نقطه عطف های تعیین کننده، بررسی کردیم. در بخش دوم بر پدیده بسیار مثبت همزمانی جنبش اعتصاب کارگری و جنبش اعتراض شهری به عنوان دو عرصه اصلی نبرد سیاسی و طبقاتی تاکید کردیم. اکنون در بخش سوم و پایانی به چه باید کرد مشخص و فوری کارگران و مبارزین آگاه و سوسیالیست و کمونیستهای دخیل در جنبش کارگری و توده ای میپردازیم.  

چه باید کرد!

یک وجه مهم و محور اول هر چه باید کرد و تدوین نقشه درست کار، بدوأ تحلیل درست اوضاع و تشخیص تناسب قوا و دیدن صفبندیهای سیاسی و طبقاتی و بر اساس آن تدقیق استنتاجات راهگشا و مشخص است. به نظرم در دو بخش قبلی بحث تبیین درستی از اوضاع بدست دادیم. براین اساس میتوانیم محورها و سرخط های تاکتیک و اقدامات کنکرت را مطرح کنیم.

الف جمهوری اسلامی و مردم، دوره تعیین تکلیف قطعی با هم: وقتی به صف آرایی جمهوری اسلامی و مردم در مقابل هم خیره میشوید، به وضوح معلومست صف بندیها در راستای تعیین تکلیف قطعی و نهایی با همدیگر است. اشاره کردیم در آرایش جدید هیئت حاکمه جمهوری اسلامی برای بقای خود، فشرده ترین بخش ارتجاع و عصاره جانی ترین جانیان چهل ساله عمر خود (به قول خودشان، هسته سخت قدرت) را به جلو صحنه رانده و در مسند قدرت قرار داده اند. این آرایش برای مقابله با جنبش اعتراضی و سرنگونی طلبانه مردم صاحب اراده ای است که سران جمهوری اسلامی به وضوح کابوس گسترش روز افزون آن را لمس میکنند. از آنجا که همه پلهای پشت سرشان را خراب کرده اند، درست مثل تجربه همه مستبدین جهان راهی جز تقابل لجوجانه و مذبوحانه با مردم برای خود باقی نگذاشته اند. خیال میکنند میتوانند جنبش عروج کرده اعتصابی و اعتراضی و جنبش گسترش یافته سرنگونی را اگر شکست هم ندهند، چنان عقب برانند تا مدتها نگران سرنگونی نظامشان نباشند. کور خوانده اند، به نظرم سرشان به سنگ میخورد و سرنگون میشوند. در جبهه مقابل، جنبش ما کارگران و مردم هم نه تنها بیکار ننشسته به حکم شرایط عینی با صف آرایی جدیدی به میدان آمده است. همزمانی جنبش اعتصاب کارگری و جنبش اعتراض شهری و تلاشهایی که برای تحکیم همسرنوشتی و همبستگی این دو بخش پرقدرت جنبش اعتراضی کارگر و مردم در جریان است، نشان دهنده آمادگی و آرایش جدید جنبش ما با پیام مشترک و قاطع تعیین تکلیف قطعی و سرنگونی جمهوری اسلامی است. به نظرم دو طرف این جدال سرنوشت ساز به روشنی میدانند که پا به عرصه نبرد نهایی با هم  گذاشتند. این واقعیت را همه رهبران و پیشروان جنبش کارگری و جنبش توده ای به روشنی باید تشخیص دهیم و بر این اساس خود را آماده کنیم. نا آمادگیهای موجود را پر کنیم. به اتحاد و همبستگی و فصل مشترکها و تشکل و تاکتیک و شعارها و اقداماتمان شکل دهیم. فوری ترین چه باید کرد، گره زدن همه پتانسیلهای مبارزاتی مان بر محور سرنگون کردن جمهوری اسلامی و تحقق آزادی، برابری، رفاه همگانی و اداره شورایی است.

ب- متحد و همگام کردن جنبش اعتصاب کارگری و جنبش اعتراض شهری: اکنون دوره همگام و متحد کردن دو جنبش گسترش یافته اعتصاب کارگری و اعتراض شهری در یک پیکره قدرتمندی است که با پتانسیل مبارزاتی کوبنده خود، جمهوری اسلامی را زیر ضرب خرد کننده خود بگیرد. ایجاد چنین همگامی و اتحاد مبارزاتی در گرو همگامی و دست در دست هم گذاشتن شبکه رهبران و فعالین کارگری رادیکال و سوسیالیست و فعالین رادیکال جنبش اعتراضات شهری در نقشه ای هماهنگ و هدفمند برای گسترش جنبش اعتصابات کارگری و اعتراضات شهری در سراسر ایران است. جنبش اعتصابات کارگری و جنبش اعتراضات شهری ستونهای اصلی جنبش سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی هستند، متحد شدن و همبستگی این دوعرصه مهم نبرد سیاسی و مبارزاتی یعنی قدرتمند شدن جنبش سرنگونی، که در هر قدم قوی شدن خود میتوانند قدم به قدم تناسب قوا را به نفع جنبش آزادی و برابری تغییر دهند. حول پلاتفرم سرنگونی جمهوری اسلامی متکی به اراده اجتماعی کارگر و مردم و حول شعارهای انقلابی از جمله “آزادی، برای، رفاه همگانی”، و “معیشت و سلامت و اداره شورایی”   پیروزی بر جمهوری اسلامی و نظم حاکم سرمایه را به فرجام برسانند.

جایجاد شوراهای محل کار و محلات: قدرت کارگران و جنبش اعتصاب کارگری و به همین ترتیب قدرت جنبش اعتراض شهری را به فوریت به مجامع عمومی و تشکل شورایی باید متکی کرد. مراکز کار به عنوان مکان شکل گیری اعتصابات ومحلات شهرها به مثابه مکان شکل گرفتن اعتراضات شهری کانونهای هم اکنون موجود قدرت جنبش کارگری و توده ای هستند. پتانسیل مبارزاتی موجود در مراکز کار و در محلات بسرعت لازمست تجلی سازمانیافته پیدا کند. بر این اساس دوره اقدام عاجل برای ایجاد مجامع عمومی پایدار و شوراها در مراکز کار و در محلات شهرها است. این اقدام فوری فعالین کارگری و سوسیالیست در مراکز کار و محلات و تلاش همه نیروهای کمونیست برای تحکیم و وسعت بخشیدن به این حرکت را میطلبد. با تشکیل شوراهای پایه در محل کار و در محلات در موقعیت محکم و جدیدی قرار میگیریم، آن وقت ترسیم حرکت آتی سازمانیابی شورایی به سمت ابعاد بالاتر و مرکب تر وسراسری تر موضوعیت جدی پیدا میکند و به موقع به آن پاسخ داده میشود.

د- طرد و خنثی کردن سیاستهای اپوزیسیون راست:جمهوری اسلامی چنان به پایان خط رسیده، که بخش زیادی از اپوزیسیون راست پروغربی سالها امید بسته به “رژیم چینج” و دخالت قدرتهای بزرگ اکنون به سمت “براندازی” و “نه به جمهوری اسلامی” چرخیده اند. اینکه دامنه جنبش سرنگونی گسترده تر شده، جریانات راست هم به آن پیوسته اند، نشانه قدرت برخاسته از اعماق جامعه و اراده  کارگر و مردم برای تغییر وضع موجود و کنار زدن جمهوری اسلامی است. اما همانطور که تا بحال دیده شده، با روشن بینی سیاسی و طبقاتی لازمست سیاستها و ترفندهای جریانات راست در میان کارگران و مردم افشاء و خنثی شوند. به ویژه آنجا که ریاکارانه خود را به مبارزه کارگر و مردم آویزان میکنند. درس و تجربه تلخ و بزرگ جابجایی قدرت در سال ۱۳۵۷ برای طبقه کارگر و مردم متنفر از استثمار و فقر و تبعیض و نابرابری و اردوی کارگر و مردم خواهان آزادی و رهایی قطعی از نظم سرمایه، این حقیقت است، که این بار به نیروی ذخیره آلترناتیو بورژوایی تبدیل نشویم. نمیگذایم آن تجربه تلخ تکرار شود. بیش از چهاردهه مبارزات کارگری و توده ای، اکنون آلترناتیو خود طبقه کارگر، آلترناتیو سوسیالیستی کارگری و بنیاد گذاشتن حاکمیت شورایی را به واقعیت جدی تبدیل کرده و برای تحقق آن میکوشیم.

١٣ اوت ٢٠٢١

***