مقالات

جنبش معلمان برای تغییر سعید یگانه

فقر و فلاکت و اختناق سیاسی و فرهنگی، اعتراض و نارضایتی اکثریت جامعه را برانگیخته است و مدتهاست که این اعتراض و نارضایتی به نفرتی عمومی و کلام گویای مردم علیه کلیت نظام در کف خیابانها تبدیل شده است و مصافهای متعددی را برعلیه جمهوری اسلامی شکل داده است. خیایانها و محیط های کارگری به صحنه رویارویی کارگران و معلمان و محرومان به بانیان وضع فلاکتبار موجود تبدیل شده است. دراین دوره جنبش معلمان نه تنها برای نان و معیشت که برای آزادی و عدالت آموزشی به صحنه آمده است. نه تنها برای معیشت و منزلت، که علیه ظلم و ستم و اختناق دولت سرمایه داری و مذهبی به میدان آمده است تا به مطالبات و خواستهای برحق خود تحقق ببخشد.

امروز مبارزه معلمان برای نان و آزادی، نه تنها جنبشی خود آگاه و روی پای خود ایستاده است، بلکه یکی از ویژگی های آن که در این دوره اعتراضات به درستی خود را نشان داده است، به صدای اعتراض سایر اقشار تهدیست و محروم جامعه از جمله دانش آموزان و والدین و خانواده های کارگری تبدیل شده است. همینطور خواستهای معلمان همزبانی و هم جهتی با خواستهای کارگران، بازنشستگان و به فقر محکوم شدگان دارد. جنبش معلمان به دلیل جایگاه اجتماعی و ویژگی مخصوص به خود، تنها از مطالبات معیشتی و شغلی خود سخن نمی گوید بلکه به مصالح و حقوق عمومی توجه دارد. به کیفیت آموزش و پرورش، غیر علمی بودن و آموزش خرافه در مدارس و فرو بردن آموزشهای غیرعلمی به مغز کودکان، معترض بوده و خواهان آموزش علمی و رایگان در مدارس و غیر کالایی و پولی کردن آموزش می باشند.

این ویژگی در جنبش معلمان، در خواستها و شعارها و مطالباتشان در کف خیایان، معلمان را به هم سرنوشتی با کارگران و زحمتکشان و همه تهیدستان سوق داده است و برعکس، حس همبستگی کارگران و اقشار محروم جامعه را در دفاع و حمایت از خود برانگیخته است. بی دلیل نیست مبارزه معلمان هرچه جلو می آید، توده ای تر، گسترده تر و از حمایت دانش آموزان، والدین و اقشار مختلف جامعه برخوردار می شود و عزم جزمشان را برای ادامه مبارزه تا رسیدن به خواستهای برحقشان بیشتر برمی انگیزد. در شهرهای کردستان معلمان وسیعا به صف اعتراض سراسری پیوسته اند و شرکت فعال و وسیع زنان در این مبارزه، به جنبش معلمان برای رفاه و آزادی و رفع ستم بر زنان برجستگی خاصی داده و مبارزاتشان را پرشورتر کرده است. گستردگی و سازمانیافتگی تاکنونی این جنبش الگویی برای مبارزه سایر اقشار جامعه علیه وضع موجود است.

در اعتصاب و اعتراض روزهای ۹ و ۱۰ و ۱۱ بهمن به گفته شورای هماهنگی صنفی معلمان ۱۲۴ شهر و روستا در این اعتراض هماهنگ شرکت داشته اند و به روایتی تا ۳۰۰ شهر و روستا در اعتراضات اخیر معلمان، دانش آموزان و والدین در این تجمعات اعتراضی شرکت داشته اند. این اعتراضات به همت جسارت و خلاقیت معلمان با وجود جو ارعاب و سرکوب می رود که بیش از پیش گسترش یابد و در صورت برآورده نکردن مطالباتشان دوباره اعلام اعتصاب و اعتراض کرده اند. علیرغم تهدید و احضار و دستگیری و زندانی کردن معلمان مبارز، ترس مشاهده نمیشود، بی تفاوتی هر روز رنگ می بازد و پیوستن به همقطاران خود گسترده تر میشود. معلم با علم به اینکه “می دانم که فردا با این سخنان به سراغم خواهند آمد”، حرف میزند و حقش را میخواهد. امروز این روحیه مبارزه جویی دراعتراض همه اقشار و طبقات قابل مشاهده است. این یعنی جامعه بیش از پیش میداند که تنها راه مقابله با سیاست سرکوب و تنها راه گرفتن بخشی از حقوق خود، حضور در خیابان و گسترش اعتراض و اعتصاب است. معلمان بخشی از طبقه کارگر هستند و جنبش اعتراضی شان نیز گوشه ای از جنبش رو به پیش طبقه کارگر برای آزادی و رفاه همگانی است.

تمام مسئله این است که کارگران و اقشار تهیدست جامعه از فقر و فلاکت بیزارند. از اختناق و ستم به تنگ آمده اند. زنان آزادی و برابری و حرمت می خواهند. کل جامعه از این همه بیعدالتی رنج میبرد و تغییر می خواهد. دراین میان جنبش اعتراضی معلمان به یکی از جبهه های نبرد برای رفاه و رهایی از تبعیض و نابرابری تبدیل شده است. اعتراضات معلمان برای معیشت، منزلت، آزادی و رفاه لایق بیشترین حمایت از جانب سایر اقشار معترض جامعه بویژه بخشهای مختلف کارگری است. درد و رنج مشابه معلمان و کارگران و سایر اقشار تهیدست جامعه، امروز و آینده آنان را به هم گره زده است. همبستگی مبارزاتی برای مقابله با رژیم هار جمهوری اسلامی بیش از زمانی ضروری است. معلمان را تنها نگذاریم و خواستهای برحق و مبارزه شان را صمیمانه حمایت و تقویت کنیم.

٣ فوریه ٢٠٢٢