نشست روز سه شنبه ٢٦ آوریل در پایگاه هوائی رامشتاین آلمان به ریاست لوید آستین وزیر دفاع آمریکا و با شرکت وزیران دفاع چهل کشور حامی دولت اوکراین، دورنمای جنگ را از نظر بلوک ناتو و متحدانش روشن تر کرده است: جنگ در اوکراین نباید تمام شود، این جنگ طولانی است، ارسال تسلیحات سنگین و مدرن و تقویت جبهه های دفاعی اوکراین هدف فوری و تصمیم مشخص این نشست بود. ژنرال مارک میلی، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا بار دیگر هدف اساسی آمریکا و ناتو از ادامه جنگ در اوکراین را بروشنی بیان کرد. وی به سی.ان.ان گفت: “اگر این وضعیت پای برجا باقی بماند، اگر پاسخی برای این تجاوزگری وجود نداشته باشد، اگر روسیه بدون پرداخت هزینه از آن بگریزد، به اصطلاح نظم بینالمللی نیز از بین میرود، و اگر این اتفاق بیفتد، ما وارد دوران بیثباتی جداً تشدید شده میشویم. آنچه در خطر است، نظم جهانی مربوط به امنیت بینالمللی است؛ نظمی که در سال ۱۹۴۵ برقرار شد”.
نشست رامشتاین بعد از دو ماه جنگ در اوکراین برگزار شد و بنظر تصمیم گرفت نگرانی های تاکنونی مبنی بر درگیر شدن مستقیم ناتو در جنگ را بدرجه ای کنار بگذارد. نجات نظم جهانی به رهبری آمریکا اولویت است. از سوی دیگر با تهدیدهای پوتین و لاورف روبرو هستیم که دست به ماشه از “خطر جنگ هسته ای” و “حملات برق آسا” سخن میگویند. پوتین در سخنرانی روز چهارشنبه ٢٧ آوریل در مجلس فدرال فدراسیون روسیه اعلام کرد: “اگر کسی بخواهد از خارج در اوضاع اوکراین مداخله کند و موجب تهدید استراتژیک مسکو شود، حملات ما برق آسا خواهد بود”. لاوروف هم تاکید میکند که “خطر جنگ جهانی هسته ای جدی است و نمیتوان آن را دست کم گرفت”.
امروز دیگر جنگ واقعی از بازی کامپیوتری جلو زده است. بعبارتی توحش در جنگ از قوه تخیل و بازی انهدام و کشتار جمعی پیشی گرفته است. اوکراین فی الحال ویران شده و قرار است بنا به سیاست غرب یک میدان جنگ طولانی برای تضعیف کامل روسیه باشد. دولت روسیه همراه با دولت چین نیز همین نظم جهانی آمریکا و اهداف آنرا زیر سوال می برند و خواهان بازتعریف مجدد آنند. مقامات دولت روسیه تهدید به استفاده از سلاحهای فوق مدرن می کنند که قدرت تخریبی بی نظیر دارند و اگر احساس خطر کنند در استفاده از آن تردیدی بخود راه نخواهند داد. بایدن هم با خونسردی جواب میدهد که باید در مورد جنگ هسته ای همینطور اظهار نظر نکرد، “اما ما برای همه چیز آماده ایم”!
دولتها و قدرتهای سرمایه داری، جهان و مردمانش را به گروگان گرفته اند. دنیا در دست مشتی آدمکش و تروریست سوپر میلیاردر است که به سادگی میتوانند میلیون نفر را قربانی رقابتهای جنون آمیز و ارتجاعی خود کنند. سخنان ژنرال مارک میلی رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا، عقل حاکم بر سیاست غرب است. بزعم ایشان ظاهرا تصمیم اتاق جلسه محرمانه رامشتاین تعیین کننده چند و چون دنیای فردا است. در جبهه اوکراین اینطور معنی میشود که “زمان به نفع اوکراین نیست، نتیجه این نبرد، در حال حاضر، امروز، به ما در این اتاق بستگی دارد.”
دو راهی مرگبار
حاصل نشست رامشتاین که در واقع اتاق جنگ آمریکا و متحدانش است، ارسال انواع سلاح سنگین و کمک های لجستیکی و تخصیص بودجه و کمک برق آسا به دولت و ارتش اوکراین شد. امروز دیگر کسی تردید ندارد که اینها خواهان پایان جنگ و حتی عقب نشینی روسیه و مذاکرات نیستند، خودشان روند مذاکرات را بهم زدند. این کشورها دنبال گسترش جنگ در مهمترین نقطه استراتژیک برای تضعیف رقیب هستند. جبهه های این نبرد محدود به اوکراین نیست و سیاست “مهار روسیه و چین” فردا میتواند در تایوان، کره، دریای چین، و مهمتر و فوری تر در خود اروپا وسعت یابد.
بنابراین و با تصمیمات تاکنونی، یا آمریکا و موئتلفین باید ادعاهای روسیه و چین و چهارچوبهای مورد نظر آنها را بپذیرند که این مساوی است با برسمیت شناسی پایان نظام جهان بعد از جنگ دوم و بویژه بعد از جنگ سرد تاکنون، و یا استراتژی شکست نظامی روسیه را در جبهه اوکراین دنبال کنند که در نهایت بقول ژنرالهای آمریکائی “روسیه بدرجه ای ضعیف شده باشد که امکان مجدد چنین اقدامی را نداشته باشد”. در تداوم سیاست جنگی با هدف تضعیف و شکست روسیه، بسیار خوشبینانه و چه بسا سفیهانه خواهد بود اگر انتظار داشته باشیم که پوتین و دولت روسیه این شکست مورد علاقه ناتو را می پذیرند و از دندان و قدرت نظامی اتمی خود سود نمی جوید. مضافاً در متن بالاگرفتن تهدید جنگ اتمی، هر نوع پیشدستی در چنین حملاتی از هر سو دور از انتظار نیست.
این یک دو راهی مرگبار برای بشریت است. کمترین توهمی نباید داشت. دنیا دست مشتی دیوانه و مولتی میلیاردر و دولتهای نوکر و حافظ نظم سرمایه است که حاضرند برای قدرت و جایگاه خود در دنیای جدید به هر جنایتی دست بزنند. تاریخ بورژوازی با خون و آتش و جنگ نوشته شده است، این همان بورژوازی است و واپسگراتر از هر زمانی در یک مرحله مهم تاریخی قرار گرفته است. امیدی به عقل طبقات حاکمه برای نجات جهان وجود ندارد، تنها امید دنیای امروز طبقه کارگر بین المللی و بشریتی است که منفعتی در تشدید جنگ دولتهای سرمایه داری و مخاطرات دهشتناک جنگ اتمی و زمستان هسته ای ندارد.
مهمترین وظیفه کارگران و بشریت آزادیخواه در مقطع حساس کنونی، تلاش برای پایان دادن به جنگ ارتجاعی و ویرانگر دولتهای سرمایه داری است. اول مه روز جهانی کارگر فرصتی است که سیاست کارگران در قبال جنگ ارتجاعی و ضرورت پایان فوری آن اعلام شود و برای آن تلاشی درخور از اعتصاب و تحرک اعتراضی تا بسیج افکار عمومی در دستور قرار گیرد. کارگران جنگ نمیخواهند، ریاضت اقتصادی نمیخواهند، با مردمان و کارگران دیگر کشورها دشمنی ندارند. در اول مه علیه دولتهای جنگ طلب از روسیه و زلنسکی تا آمریکا و ناتو اعتراض کنیم و با طبقه کارگر در کشورهای مختلف یکصدا علیه جنگ صدایمان را بلند کنیم.
دست دولتهای سرمایه دار و جنگ طلب از سر مردم کوتاه!
سردبیر.
٢٨ آوریل ٢٠٢٢