بعد از ۴۳ سال تحمیل سیستم نادرست و ارتجاعی آموزشی از طرف حکومت اسلامی که در جهت دوام چپاول از جیب مردم و اشاعه خرافه بوده است، جدیدا شاهد نطقی دیگر از طرف وزارت علوم هستیم مبنی براینکه در پی تحقیقات متوجه شدند علت بیکاری۴۴ درصد فارغالتحصیلان دانشگاهی مربوط به عدم موفقیت سیستم آموزشی در بخش اشتغال میباشد.
مگر ۵۶ درصد بقیه همه در شغلهای تخصصی شاغلند؟ آیا اشتغال فارغالتحصیلان دانشگاهی ناچار به کولبری، سوخت بری و دست فروشی، بیکاری و جذب نیروهای وابسته به حکومت در اکثر مشاغل را باید از ضعف آموزش در بخش اشتغال دانست؟
احساس خطر حکومت و تحمیل طلاب در مدارس و عدم پذیرش قبولین آزمون ورودی دانشگاهها با رتبه بالا بخاطر تعلق به بهائیت و یا عقاید غیر اسلامی، به زندان انداختن دانشجویان المپیادهای علمی و شکنجه کردنشان همچون علی یونسی، آیا همه و همه نشانگر اهمیت دادن وزارت علوم به دانشجویان و اشتغال آنان است؟! آقایان آنقدر متخصص هستند که قبل از آزمون استخدامی تشخیص علمی میدهند؟
گویی فرصت کاری با تمام امکانات در جهت اشتغال برای جوانان وجود داشته و آنان از عهده کار مربوطه برنیامده اند. چرا این بیکاری ها شامل نزدیکان حکومت و آقازادگان نیست؟ از اول تحمیل حکومت اسلامی هزاران متخصص و نخبه یا در زندانها کشته، یا به دلایل مختلف مجبور به کوچ اجباری و یا تبعید به خارج از کشور شده اند. اگر حکومت به فکر جوانان و اشتغال آنان بود آموزش را رایگان می کرد و ۵ میلیون دانش آموز چه بسا نخبه که میتوانست در پیشبرد و ترقی آینده جامعه خدمات ارزنده ای داشته باشند ترک تحصیل نمی کردند و بخش عظیمی از این دانش آموزان مستعد به کودک کار تبدیل نمیشدند. بورژوازی اسلامی حاکم در طی سالهای اخیر موجب آن شده تا شاغلین بعلت عدم تطابق حقوق دریافتی با تورم و معیشت زندگی دست به خودکشی زده یا به خاطر حق طلبی و مطالبه گری، اخراج، زندانی، شکنجه و حتی کشته شوند.
دلسوزی و نگرانی ساختگی مسئولان دزد و جانی و علم ستیز جمهوری اسلامی به گونه ایست که معلمان معترض به سیستم آموزشی که سالها با معیشت زیر فقر کار کرده اند و در پی مطالباتشان که یکی از مهمترینشان؛ تغییر سیستم آموزشی نا کار آمد، رفع تبعیض در آموزش، خلع ید پولیسازی آموزش، آموزش رایگان و حذف دروس ایدئولوژیک اسلامی از سیستم آموزشی کشور است را دستگیر، شکنجه و یا اخراج کردهاند.
برخورد خشونتبار عوامل سرکوبگر حکومت اسلامی با معلمان در روز اول اردیبهشت و دستگیری دهها نفر در تهران و تهدید و احضار در بیشتر شهرها نشانگر دلسوزی و اهمیت آموزش برای مقامات می باشد. آنچه مسلم است تنها راه حل مشکلات در رسیدن به مطالبات و رفع سایر موانع آموزشی، اتحاد و مبارزه گسترده تر و متشکل تر معلمان با خواستهای دربرگیرنده و رادیکال است. مبارزه ای که همراه با جنبش گسترده طبقه کارگر مبنای آینده ای سازنده برای نسلهای آتی و فرزندان زحمتکشان باشد. معلمان نیز باید در مسیری حرکت کنند که فردا در نظامی شورائی سازماندادن امور آموزش و یک نظام آموزشی پیشرو و سکولار را خود بدست گیرند.
معلمان بدنبال محقق نشدن خواسته هایشان روز پنجشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ بطور گسترده در سراسر ایران در جهت گرفتن خواسته هایشان تجمع و اعتراض کردند و این تو دهنی بزرگی است برای حکومت اسلامی که نه تهدید، نه زندان و شکنجه نمیتواند در مقابل مطالباتشان سدی ایجاد کند. معلمان و کارگران بعنوان بخشهای مختلف طبقه کارگر نیازمند وحدت طبقاتی قویتری هستند. لزوم همبستگی طبقاتی توسط معلمان بیش از پیش حس شده است تا فراخوانی درست و بجا برای روز جهانی کارگر اعلام کنند.
معلمان روز ۱۱ اردیبهشت روز جهانی کارگر ضمن کنار زدن ۱۲ اردیبهشت بعنوان روز معلم حکومت اسلامی بعنوان بخش مهمی از طبقه کارگر همبستگی خود را با کارگران و زحمتکشان اعلام کرده اند.
در همین راستا انتظار آن میرود تا جنبش کارگری، دانشجویان و سایر بخشهای به ستوه آمده از بورژوازی اسلامی حاکم در کنار معلمان روز جهانی کارگر را به شکلی متحد و منسجم در مقابل ادارات آموزش و پرورش و مراکز شهرها قرار گرفته و خواستهای طبقاتی و کلان خود را بر سر سرمایه داری مفت خور اسلامی فریاد زنند.
این همبستگی طبقاتی و حضور گستره طیفهای مختلف طبقه کارگر میتواند با بیان خواستهای رادیکال نقطه عطف جدیدی در مبارزات طبقاتی علیه حکومت اسلامی حافظ نظم سرمایه ثبت کند.
۲۸ آوریل ۲۰۲۲