هر روزه ما شاهد اعتراضات و اعتصابات گسترده به فقر ، تورم ، فساد ، حجاب اجباری ، و ده ها مورد دیگر از جانب کارگران ومعلمان وبازنشستگان و درکل توده مردم به شرایطی که نظام جمهوری اسلامی تحمیل کرده است هستیم ،هر روزه دهها خبر از حمله شیمیایی به مدارس ، بازداشت فعالین کارگری ومدنی ، حمله وحشیانه در خیابانها به زنان بنام امر به معرف ونهی ازمنکر در رسانه ها پخش میگردد، دراین شرایط فاجعه ای در حال وقوع است ، که شاید بتوان ادعا کرد ، تبعات و عوارض آن چنان ویرانگر است که حتی اگر همین فردا جمهوری اسلامی شرش کنده شود ، این معضل بصورت دراز مدت گریبان گیر ایران است و قسمتی از آسیبهای آن ازدید کارشناسان غیرقابل ترمیم است ، بحران آبهای زیر زمینی و فرونشست زمین !
بحرانی که بمانند هر مقوله در طول حیات جمهوری اسلامی ، به علت مدیریت ناصحیح ، نگاه کالایی به مسئله آب ، فساد ورانت در حوزه سد سازی و عدم کنترل آبهای سطحی ، عدم توجه به محیط زیست و زمین وجنگل که باعث بیابان سازی و فرسایش خاک گشته ، نه تنها امروزه به مشکل ومعضلی بزرگ تبدیل گشته که مستقیما زیست بوم را برای انسان و جانواران در خطر جدی قرار داده ، بلکه تاثیرات مخرب و بعضا غیر قابل جبرانش میتواند زندگی نسلهای آینده را باخطر بسیار جدی مواجه کند
خشك شــدن ســفرههای آب زيرزمينــی می تواند امنيــت غذايــی، اقتصادی و اجتماعی انسانها را با چالش جدی مواجه کند، در اینجا به چند مورد از دلایل و خطرات این موضوع اشاره میکنم :
ناکارآمدی و فرسودگی زیرساختهای آبخیزداری، مهمترین دلایل بحران آب در ایرانا
کاهش حجم آبهای زیرزمینی که از سال ۱۳۵۵ بهطور محسوس شروع شده با گذشت چند دهه، میزان کسری آن به ۱۳۵ کیلومترمکعب رسیده است. افت سطح آب در تمامی حوضههای آبریز کشور محسوس و به تبع آن “فرونشست زمین” در تمامی استانهای در حال رخ دادن است. نسبت به دهه ۵۰، تعداد چاههای عمیق آب در ایران بیش از۱۷ برابر شده است و از ۴۵ هزار حلقه به بیش از ۸۰۰ هزار رسیده است.
با افت سطح آبهای زیر زمینی، این آبها از افقهای عمقی پایینتر استحصال میشود, جایی که بهدلیل شوری و ملحیت بالا، آب سنگینتر قرار دارد. چنین امری باعث شده است که شوری متوسط آبهای زیرزمینی به دو برابر افزایش یابد
بیش از ۳۰۰ شهر ایران با تنش آبی مواجهاند. طی سالهای اخیر بارندگیها در کشور کاهش و خشکسالی افزایش یافته است. آبهای حاصل از معدود بارندگیها نیز بهدلیل نبود برنامههای هدفمند آبخیزداری و نبود زیرساخت های لازم برای هدایت آبهای سطحی، در کاهش بحران کمبود آب در کشور تاثیری نداشت. بطوری که برای مثال فقط در استان لرستان سالانه ۱۳ هزار نفر به علت بیکاری ناشی از بحث کم آبی مهاجرت میکنند ,این در حالی است که بحران کمبود آب در صورت مدیریت و حکمرانی اصولی و صحیح میتواند به شکل چشمگیری کاهش پیدا کند .
برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی و حوزههای آبریز کشور، خشک شدن دریاچهها، فرونشستهای پیاپی در نقاط مختلف ایران را حاصل مدیریت نامناسب آب در کشور است , این در حالی است که برای توقف برداشت بیرويه از سفرههای آب زيرزمينی و مقابلــه با «خشكسالی با منشأ انسانی» در ایران، هيچ اقدام جدی صورت نگرفته است.
یکی از نکات مهم در خصوص مدیریت منابع آبی، مسئله مدیریت بهرهبرداری و کشت است.که بمانند هر مسئله دیگر در جمهوری اسلامی بصورت کاملا ناصحیح اجرا می شود ، انتقال آب از سرشاخه های کارون به استان های اصفهان، یزد و کرمان برای مصارفی چون کشت برنج راهکاری کوتاه مدت است و تنها زمینه هدر رفت منابع آبی کشور را فراهم می کند.
از سوی دیگر، این انتقال در مناطق جنوبی، تغییر اقلیم را در پی دارد و برای مثال در استان خوزستان، بخش بزرگی از محیط زیست و کشاورزی این خطه را از بین برده است.در مجموع میتوان ادعا کرد که در بحث خشکسالی، ایران بیشترین آسیب را نه از الگوی مصرف آب شرب شهروندان که از مدیریت مصرف آب دیده است.
فرونشست زمین
فرونشست زمین پدیدهای است که در نتیجه استفاده بیرویه از منابع آب زیرزمینی رخ میدهد
این بحران به اندازهای خطرناک است که میتواند به وقوع بحرانهای متعدد، از جمله کسری شدید و تهی شدن آبخوانها، فرونشست زمین، تهدید اکوسیستم و محیطزیست مناطق آسیبدیده و همچنین دیگر تبعات اجتماعی و اقتصادی بینجامد.
با وجود اینکه پدیده فرونشست زمین در ایران به مرحله بحرانی رسیده است، دولت اقدام مناسبی در جهت کاهش پیامدهای آن انجام ندادهاند.
یکی از دلایل گسترش پدیده فرونشست زمین در سالیان اخیر، عدمتناسب بخشی از اهداف و سیاستهای توسعهای کشور (مانند خودکفایی در تولید غذا) با ظرفیت واقعی منابع آب بهخصوص منابع آب زیرزمینی بوده است. در بسیاری از مناطق کشور، عدمدسترسی مناسب به منابع آب سطحی و همزمان، دسترسی آسانتر و ارزانتر به منابع آب زیرزمینی، به افزایش حجم بهرهبرداری از آبهای زیرزمینی (به صورت مجاز و غیرمجاز) منجر شده است.
فرونشست زمین در ایران ۵ برابر متوسط جهانی است و اکنون ۲۹ استان ایران درگیر این فاجعه می باشند .
اخیرا گزارشی از سازمان نقشه برداری کشور به وزیر کشاورزی ارسال گشته ؛که در آن اشاره شده فقط در شهر تهران ۵۵۰کیلومتر مربع دچار فرونشست گشته است ,که شامل بخشی از خطوط راه آهن و انتقال شبکه فشار قوی برق می شود.بالاترین نرخ فرونشست زمین در استان کرمان است ,اما نکته قابل توجه این گزارش مهر فوق محرمانه بودن آن است که نشان از این موضوع دارد جمهوری اسلامی در حال پنهان نمودن این فاجعه هولناک از مردم است در حالی که مستقیما به جان مردم در ارتباط است .,
این خلاصه گزارشها یعنی تا چند سال آینده بسیاری از مناطق ایران غیر قابل سکونت میگردد ، اکوسیستم به طور کامل تخریب میشود ، بحث کوچ اجباری جمعیت وسیعی به مناطقی که قابل سکونت باشد اتفاق می افتد ، که خود ده ها تاثیر سو را به دنبال دارد ، واینجا این سوال مطرح میشود که آیا مناطق قابل سکونت ظرقیت ، اجتماعی ، اقتصادی و رفاهی لازم برای سکونت این موج از مهاجرت را دارد ؟ آیا اگر فقط از جنبه محیط زیستی به مسئله نگاه شود ، در همان بحث آب این مناطق میتوانند جوابگوی تامین آپ و خوراک باشند ؟ یا سیکل این فاجعه همچنان ادامه میابد ؟!
بر اساس آمارهای بینالمللی، منابع داخلی آب شیرین طی سه دهه اخیر در جهان ۹ درصد کاهش داشته است، در حالیکه میانگین این رقم در ایران ۵۶.۷ درصد بوده است. این کاهش سالانه منابع داخلی آب شیرین در ایران طی مدت یاد شده، هشت برابر بریتانیا، سه برابر آمریکا و ۲.۷ برابر ژاپن بوده است.
با توجه به در پیش بودن پنج ماه گرم، پیشبینی میشود ایران از نظر تامین منابع آب شرب و کشاورزی با سال بسیار سختی روبرو خواهد بود، و خود مقامات حکومتی از احتمال جیرهبندی و حتی برنامهریزی قطع شدن آب در استانهای در معرض کمبود جدی آب خبر داده اند .
به گزارش وزارت نیروی جمهوری اسلامی ایران، از بین ۸۰ سد مهم آب شرب و کشاورزی در کشور، در پایان فروردین سال جاری ۲۷ سد کمتر از ۵۰ درصد پر شدهاند؛ به این معنا که حدود ۳۵ درصد از سدهای کشور با ظرفیت کمتر از ۵۰ درصد در حال فعالیتاند.
بنا به این گزارش، ۵۲ سد نیز دارای تزاز منفیاند و بر این مبنا، در پایان فروردین سال جاری در قیاس با مدت مشابه سال گذشته، حدود ۶۵ درصد از سدهای مهم کشور تزار منفی و ذخیره آب کمتری دارند .
فاجعه های محیط زیستی نیز بخشی از دستاورد دو نظام سلطنت و جمهوری اسلامی است ، بمانند صدها پارامتر دیگر که جزحقوق پایه در زندگی انسان هاست، بواسطه این حکومتها برای مردم ایران بمانند رویا گشته است، حقوقی که برای هریک باید مبارزه کرد و هزینه داد ، ولی راحل نهایی قطعا زمانی محقق میشود که جامعه بدست صاحبان واقعی خود اداره شود و دست سرمایه داری باتمام اشکالش از شر مردم کم شود .اما باید متوجه بود اقتصاد و سیاست در یک کشور قابل ساخت مجدد است ، حال به فرض یک دوره مشخص تحمل سختی و تلاش ، اما یکسری از تخریبها بمانند بحث آب وخاک و محیط زیست ، باتمام پیشرفت در علم و تکنولوژی و وجود کارشناسان خبره ، یا غیر قابل جبران است ویا سیکل ترمیم اش چندین صده بطول می انجامد و اثارمخربش بواقع بسیار بسیار فاجعه بار است.