متن کامل نامه سپیده قلیان در رابطه با دستگیری مهدی یراحی خواننده معروف
من با صدای تو زندگی کردهام، مهدی یراحی. تو میتوانستی در سمت قدرت بایستی. میتوانستی سفیر حاکمیت باشی و در تورهای اروپایی، نمایش رنگین ایفا کنی تا سفرهی رنگین داشته باشی. اما تو جای دیگری ایستادی. میدانستی هزینه دارد و صدای ما در خوزستان شدی. میدانستی هزینه دارد و صدای «مظاهرات سلمیه» زن عرب شدی. صدای سپیده رشنو در مقاومت علیه حجاب اجباری، صدای توماج، صدای کارگران، زندانیان و تمام آنانی شدی که زادهی رنجاند.
من با صدای تو زندگی کردهام، مهدی یراحی. من تمام خوزستان که جانم است را با صدای تو گز کردهام. در زمان سیل و در زندان سپیدار با ترانههای تو رقصیدیم و از نو بلند شدیم. من جای تو را در قلب مردم دیدم. همان مردمی که تو و امثال تو را به جرم گفتن از رنجهایشان، چه از سوی دیکتاتوری غالب و چه از سمت دیکتاتورهای مغلوب انگ «تجزیهطلبی» خوردهاند. آنها از همین مردمی بودن، بیشیله و پیله و حتی به غایت معمولی بودنت و اما به شدت یگانه و شگفتانگیزت میترسند.
من با صدای تو زندگی کردهام، مهدی یراحی. من زندگی را با صدای تو چشیدهام، مهدی یراحی. تو را چیزهای زیادی به من پیوند میزدند. «سفر چرا بمان و پس بگیر» این حرف و صدای تو را تنها کسی درک میکند که انتخاب رفتن و سفر از وطن پیش رویش بوده و اما تصمیم به ماندن و پس گرفتن گرفته است.