مقالات

نگاهی به رویدادهای روز جهانی زن در سال ۱۴۰۲ هلاله طاهری

نگاهی به رویدادهای روز جهانی زن در سال ۱۴۰۲
هلاله طاهری
بزرگداشت روز جهانی زن یک پیشینه صدوسیزده ساله پشت سر دارد که کلارا زتکین و دوستان سوسیالیستش از جمله لئویس زیئتز نماینده حزب سوسیالیست آمریكا در سال ۱۹۱۰ در کپنهاک دانمارک کنفرانس بین اللملی زنان تصویب کردند. قتل و عام کارگران زن در یک کارخانه نخ ریسی شهر شیکاگو-امریکا درسال ۱۸۵۷ که برای شراط غیر انسانی محیط کار, پایین بودن دستمزدها تظاهراتی بر پا کرده بودند به دست پلیس بطور وحشیانه ای سرکوب و چندین کشته و زخمی به جا گذاشت. از آن سال به بعد هشت مارس روز اعتراض به بی عدالتی علیه زنان و مبارزه برای خواستهای آنها وسیعا مورد پشتیبانی سوسیالیستها و آزادیخواهان قرار گرفت. تنها در سال ۱۹۷۷ بود که سازمان ملل تحت فشار مبارزات زنان مجبور به به رسمیت شناسی روز جهانی زن گردید و تنها در بیست کشور تعطیلی رسمی اعلام شده است.

در عصر حاضرکه هوش مصنوعی وسفر به فضا, انبوه تنوع کالاها و تفریحات و سرگرمی و نوآوری پیشرفت فزاینده ای دارد در بخش وسیعی از جهان ما شاهد رشد بی رویه مرگ و میر زنان وکودکان, قتلهای ناموسی و زن کشی, ختنه دختران, ازدواج کودکان, ازدواجهای اجباری, خشونت عریان علیه زنان, عدم بهداشت و درمان و بیکاری وسیع زنان و فقر مطلق هستیم. اینرا سازمان بهداشت جهانی به عنوان هشداری در آستانه روز زن اعلام کرده است. در چنین شرایطیست که ما به استقبال روز زن میرفتیم. گوشه هایی از جهان روز زن را پرشور وگوشه هایی دیگر زیر فشار و اذیت و آزار برپا کردند. درایران, افغانستان و کشورهای اسلام زده قدرتهای میلیتانت و وحشی حاکم هر گونه صدای حق طلبانه ای را خفه میکردند. در اروپا به یمن تاریخ ۱۵۰ ساله از مبارزات سوسیالیستی و دستاوردهای طبقه کارگر تظاهرات های چشمگیری را شاهد شدیم. در ایتالیا اتحادیه های کارگری در کنار تشکلهای زنان بویژه تشکل وکلای انقلابی در دفاع از حقوق زنان و پیگیری تجاوز و زن کشی های رو به رشد این جامعه تظاهراتها و اعتصاب یک روزه ای را سازمان دادند. در میلان و روم نزدیک به صد هزار نفر در این تظاهرات ها شرکت کردند. شنبه ۹ مارس در روم در اعتراض به زن کشی های وسیع تقریبا نیمه تعطیل بود. بسیاری از اماکن کار, ترانسپورت و مدارس و بیمارستانها یا در اعتصاب بودند و یا در تظاهرات. پایان دادن به تجاوز و زن کشی, افزایش دستمزدها از جمله شعارهای پیشرو این حرکات اعتراضی بودند.

در اسپانیا زنان ومردان بیش از صد هزار نفر در دو شهر بارسلونا و مادرید علیه سیاستهای فریبکارانه دولت برای بهبود وضع زنان, دستمزدهای پایین و بیکاری, علیه سیاست غیر انسانی دولت اسپانیا در قبال پناهندگان و مهاجران و همچنین در دفاع از مردم فلسطین و محکوم کردن دولت نتانیاهو برای نسل کشی مردم غزه به خیابانها آمدند. در فرانسه زنان در اعتراض به زن کشی و بی حقوقی و بیکاری هزاران نفر در پاریس و دیگر شهرهای فرانسه راهپیمایی کردند. دولت ماکرون در آستانه هشت مارس برای نشان دادن چهره مصالمت آمیز خود با مسئله بی حقوقی زنان در پیامی گفت که حق سقط جنین را وارد قانون رسمی این کشور خواهد کرد. ناگفته نماند که این زنان و مبارزاتشان بودند که طی سالها برای این خواست مبارزه کرده اند و او را مجبور به قبول آن نمودند. در قاره امریکا از کانادا تا شیلی تظاهراتهای زنان در دفاع از حقوق شان, در اعتراض به وخیم شدن هر چه بیشتر وضعیت زنان, بیکاری, مرگ و میر, تجاوزو بی احترامی, قتل و زن سوزانی به اعتراض برخاستند. در مکزیک در تمام شهرهای بزرگ تظاهراتهای وسیعی با حضور زنان برپا شد. بیش از ۳۰ هزار معترض بعد از ظهر جمعه در خیابانهای مکزیکو سیتی رژه رفتند و فریاد میزدند: “من میخواهم زندگی کنم، نه فقط زنده بمانم” و “خشونت زخم بجای میگذارد و جهل هم زنکشی”. در ترکیه چند دانشگاه در استانبول و شهرهای بزرگ از طریق نیروی ارتش از قبل محاصره شده بود تا مبادا دانشجویان و اعتراضاتشان به خیابانها راه یابد. تعدادی از دانشجویان را در حین اعتراض به حضور نیروهای نظامی در دانشگاهها دستگیر کردند. در فلیپین زنان در جلو عمارت دولت وقتی که داشتند علیه سیاستهای دولت شعار میدادند مورد حمله گادرهای ویژه ارتش قرارگرفتند. در پاکستان تعداد کثیری از مردان و احزاب اپوزیسیون در شهرهای بزرگ به تظاهرات زنان پیوستند. بیشتر شعارها حول مبارزه با قتلهای ناموسی, خشونت عریان و تجاوز به زنان بوده است. در استرالیا, چین, شوروی و تا دور دستها گزارشات مفصل آن به یمن میدیای مردمی در حال پخش شدن است. در ایران علیرغم سرکوب شدید رژیم و حکومت نظامی اعلام نشده هر گونه اعتراض و صدای آزادیخواهانه ای را درجا خفه می کردند اما پیامهای سرشاز از شور مبارزاتی, چه جمعی و چه تکی از جانب زنان و فعالین آنها, از جانب زندانیان سیاسی بویژه زنان زندانی به گوش همه جهان رسید. در بلندیهای کوهها و تپه ها در تهران و کردستان زنان با برداشتن حجاب ها و داشتن پلاکاردها از خود فیلم گرفته و منتشر میکردند. در بخشهایی از شهرها زنان همچنان بدون حجاب به رقص و شادی پرداخته و در قطار و اتوبوسها به زنان گل هدیه میدادند. در افغانستان هر تجمع زنان مورد اذیت و آذار طالبانهای مسلح قرار میگرفت و آنها را متفرق و دستگیر میکردند. جامعه ایرانیان مقیم خارج و همچنین جامعه افغانستانیها در اروپا, از جمله لندن, سوئد, نروژ, آلمان, کانادا در پشتیبانی از مبارزات هر دو کشور و با خواست سرنگونی علیه جمهوری اسلامی و طالبان تظاهرات و کنفرانسهایی در شهرهای بزرگ براه انداختند.

سازمان ملل هم در آستانه هشت مارس جنایات رژیم جمهوری اسلامی علیه زنان را “جنایت بشری” نامید (حداقل در سطح خبر وگرنه حرکت قانونی و سندی آنرا هنوز تصویب نکرده اند). چه دیر و چه دو پهلو و ناکافی! بعد از یک سال و نیم از واقعه قتل عمد مهسا، ژینا امینی و خیزش انقلابی ایران که جمهوری اسلامی بیش از هفتصد نفر را در خیابانها و بیمارستها و محلات کشت و دهها نفر را اعدام کرد, هنگامی که جمهوری اسلامی بعد از دهه شصت دوباره به ردیف ارشد اعدام و شکنجه در زندانها رسید, وقتی که در اوج مبارزات مردم در خارج کشور برای افشای جمهوری اسلامی دهها تظاهرات براه انداخته شد آنها رئیسی را مسئول کمسیون حقوق بشر اعلام کردند و فرش قرمز مقامات امریکایی و سازمان ملل برای جلادان جمهوری اسلامی پهن شد.
دستاوردهای هر ساله و تلاش میلیونی جنبشها و احزاب چپ و کمونیست, تشکلهای کارگری به پشتیبانی از مبارزات زنان با تمام خوشبینی که داشته باشیم متاسفانه از کمبودهای زیادی رنج میبرد. هجوم فاشیسم و راسیسسم و تجاوزو قلع و قمع آخرین دستاوردهای بشری آنچنان رو به رشد و از همه جاست که تقابل مبارزاتی عصر ما و جنبشهای انقلابی آن بسختی میتوانند تهاجم افسار گسیخته آنها را جواب قاطع بدهند. عدم آمادگی برای انقلاب و در هم شکستن ماشین جنگی آنها, بی سازماندهی و عدم اتحاد جنبشهای ذینفع در انقلاب از جمله کمبودهای این دوره هستند. جنبش زنان در بخشهای زیادی از جهان همچنان زیر چتر فمینسم بورژوایی و لیبرالیسم به انزوا رانده شده است. سازمانها و اتحادیه های کارگری هم سالهاست که اسیر رفرمیسم و در مسیر غیر واقعی خود سرگردانند. سیستم سرمایه داری با تمام مهارت یکصد ساله خود راههای مقابله و جلوگیری رشد این جنبشهای انقلابی را بخوبی پیدا کرده است. امروز بیش از هر زمانی احتیاج به اتحاد زنان و مردان است. بیش از هر زمان ما نیاز به سازماندهی و برنامه ریزی مشترک برای رسیدن به اهداف و خواستهایمان در کنار دیگر جنبشها داریم. بیش از هر زمان ما نیازمند یک رهبری سوسیالیستی هستیم که قامت این جهان وارونه و بشدت بیمار در سیستم سرمایه داری را بر جای درست بنشاند. آلترناتیو سوسیالیستی برای ایجاد یک دنیای بهتری برای زنان و مردان امروز بیش از هر زمانی حیاتی و میتواند به واقعیت نزدیک باشد. انسانها, زنان, کودکان, و حتی طبیعت در این سیستم وحشی سرمایه داری همه با هم رو به نابودی اند. آیا وقت آن فرا نرسیده که جلو انهدام کامل را گرفت؟ جنبش زنان برای رسیدن به خواستهایش باید جنبش کارگری, این متحد حقیقی خود را برگزیند چرا که نیمی از جامعه کارگران همسران و دخترانی هستند که در جنبش زنان همیشه سهمی مهم در مبارزات و در دستاوردها دارند. چرا که آنچه جنبش کارگری و سوسیالیستی برای آن میجنگند میتواند همه اقشار زنان در جامعه را به رهایی و برابری کامل برساند. این اتحاد و همسرنوشتی را باید در همین هشت مارسها, در رژه های مشترک مبارزه با فقر, بیکاری, بی امنیتی اقتصادی و جانی و اجتماعی, و برای رسیدن به آزادی و برابری پیگیری کرد. گرایش سوسیالیستی در جنبش زنان سهم عظیمی در کار میان زنان و سازمانهای آنها دارد.
نکته بسیار مهم دیگری که در تظاهراتها و اعتراضات روز زن کمرنگ بود دفاع از مردم فلسطین و مبارزه با نسل کشی آنها و خواهان آتش بس فوری و کمک به مردم غزه بود. آیا ۲۰۰۰۰ کودک و زن که طی چند ماه خانه هایشان را بر سرشان خراب کردند و کشتند پاره ای از تن ما زنان نبودند که روز هشت مارس فریادرس آنها باشیم؟ بجز اسپانیا و تظاهرات سوسیالیستها در خارج کشور که به دفاع از مبارزان زنان در ایران صورت گرفت تقریبا هیچ کجا ما ندیدم که در کنار غرش ” نه به خشونت” فریاد ” نه به نسل کشی در غزه” را بشنویم. آیا آپارتاید جنسی و آپارتاید نژادی هر دو علیه بشریت, علیه زنان نیست؟ زنان معترض و جنبششان, هر کجا که باشند میبایست در چنین فرصت تاریخی به نام آنها مدافعین پیگیر و سر سخت و صدای زنان در فلسطین باشد چرا که اگر امروز آنها را سلاخی میکنند فردا نوبت ما خواهد بود. اگر جلو نسل کشی و جنایات امروز را در غزه نگیریم فرداها “یکی یکی کشته می شویم!”