امروز در ایران مسئله کرونا دیگر فاجعه نیست، “فاجعه” توصیفِ مناسبی برای وضعیتِ ایجاد شده لحظه حاضر نیست، ما داریم به سمتِ یک تراژدی تمام عیار میرویم. بعنوان یک طبقه مسئول اجتماعی، بعنوان طبقهای صاحب جامعه، بعنوان طبقهای که افق ساختن یک آینده آزاد و برابر و مُرفه را ترسیم میکند، در وضعیتِ ویژه کنونی ما موظفیم دست به اقدامات ویژه بزنیم. این فراخوانی شعاری و مُبتنی برعدمِ درکِ شرایطِ واقعی طبقه کارگر نیست، برعکس، فراخوانی برای نجاتِ جامعه و نقش کلیدی طبقه کارگر در این پروسه است.
ما میگوئیم: بیدرنگ کار را متوقف کنیم! این فراخوان را دو هفته پیش طرح کردیم. اگر دو هفته پیش هنوز میشد با درجهای اِغماض به این سیاست برخورد کرد، امروز دیگر برسر دو راهی قرار داریم. کدام دو راهی؟ باید از خود بپرسیم که آیا طبقه کارگر میخواهد با ادامه کار و حضور در کارخانه و مراکز کار دست به یک خودکشی عمومی، دست به یک انتخار جمعی بزند؟ یا نه، سیاستِ ما در این وضعیتِ ویژه اینست که زنجیره ابتلا به ویروس و قتل دستجمعی کارگران و خانوادههایمان را بشکنیم و جامعه را روی ریل دیگری ببریم؟
وضعیت را همه میدانیم؛ کارنامه تاکنونی دولت در مورد مشخص کرونا تماماً سیاه است. از کور کردن اطلاعات در مورد تهدید جان شهروندان تا پنهانکاری جنایتکارانه، از احتکار نیازهای اولیه تا روانه کردن آنها به بازار سیاه، از دادن خدمات ویژه پزشکی به دولتیها و بورژواها تا برخورد بشدت تحقیرآمیز و برده وار با کارگران، از بی توجهی به میلیونها حاشیه نشین و کودک کار و زبالهگرد و بی مسکن تا تهدید و تعقیب شهروندانِمسئول بدلیل انتشار اطلاعات در باره واقعیات و آمارهای مرگ و میر، از دفن توهین آمیز و غیر بهداشتی قربانیان تا بیتوجهی کامل به پرسنل شریف و قهرمانِ کادر درمان که در خطِ مقدم این جنگ هستند، از بالاکشیدن کمکهای دریافتی سازمانهای جهانی و دولتها تا تبلیغات کثیف مذهبی و نسخه دعا، همه اینها جزو آگاهی عمومی هستند. و اکنون کارگران در محلهای کار دارند مثل برگِ خزان میریزند!
می پرسید چطور کار را تعطیل کنیم؟ کرایه منزل و نیازهای روزانه ما و خانواده هایمان چه میشود؟ اگر کار نکنیم حقوق نمیدهند، کارفرما اخراجمان میکند، اصلاً کارفرما دنبال چنین فرصتی برای بیکارسازی است و فیالحال خیلی از کارگران را بیکار کرده اند. تازه بخشهای محروم تر طبقه کارگر که دستفروشند، بی مسکناند، حاشیه نشیناند، در بازیافت زباله کار میکنند، یا کارگران ترانسپورت و خطوط ترابری هستند، چکار کنند؟ نمیشود همه اینها را تعطیل کرد!
این سوالات واقعیاند، مربوطند، جزو معضلات سیاستِ قطع فوری کار هستند و باید یک به یک جواب بگیرند. علیرغم فقدان آمار دقیق و بدلیل عدم شفافیت هنوز کسی از ابعاد واقعی فاجعه اطلاع ندارد. اما تا همینجا تعدادی از کارگران در هفت تپه و شرکت ایران خودرو و تعدادی از شرکتهای بزرگ و کوچک به کرونا مبتلا شدند. شناسائی ٥ الی ٧ کارگر در یکی دو سالن ایران خوردرو و این ارزیابی واقعی که این افراد دستکم به صدها همکار منتقل کردند، ایران خودرو ناچار شد شرکت را تعطیل کند. بیش از ٢٠٠٠٠ کارگر به منزلشان رفتند و حقوقشان را هم باید بگیرند. نمیشود چند ده برابر کارگران ماشین سازیها و قطعه سازیها را دستجمعی بیکار یا اخراج کرد. این ابداً عملی نیست، برای کارفرما اقتصادی هم نیست. در هفت تپه چند مورد مبتلا به کرونا داشتیم که یکی از آنها به بیمارستانی در گنجویان دزفول انتقال یافته است. اخبار شرکتهای بزرگ فولاد و پالایشگاههای گاز و نفت و کارگاههای متوسط و کوچک اینست که کارگران مرتب به کرونا مبتلا میشوند. هر ناقل بیماری آنرا به خانواده و اطرافیان منتقل میکند. تازه اداره کار یعنی اداره کارفرما، “هنر” کرده و گفتند که به کارگران مبتلا شده به کرونا، آنهم با تائید دکتر، مرخصی استعلاجی داده میشود!
ما میگوئیم جمهوری اسلامی و هر دولت دیگر که قرارداد سازمان جهانی بهداشت را امضا کرده است، در دوره های بحرانی مانند جنگ و اپیدمی موظف است (روز چهارشنبه ١١ مارس، سازمان جهانی بهداشت از اعلام اپیدمی جهانی صحبت کرد)، تاکید میکنم موظف است دست به اقدامات ویژه بزند. این اقدامات از تامین رایگان بهداشت و درمان و نیازهای بهداشتی و داروئی تا پرداخت حقوقها و تامین و تضمین نیازهای پایه همه شهروندان و اِعمال سیاستِ قرنطینه در اشکال مختلف هستند. اگر فرض ما اینست که بیکار و اخراج میکنند، حقوق نمیدهند و غیره، هنوز در فضای قبل از یک تراژدی تمام عیار زندگی میکنیم و هنوز ابعاد مسئله را درک نکرده ایم. ما در وضعیت بسیار بحرانی و ویژهای قرار داریم و نیازمند اقدامات فوری و ویژهای هستیم. امروز سیاست درست و مسئولانه دعوت به اعتصاب و اجتماع و تظاهرات نیست، اپیدمی کرونا مشابه فاجعه زلزله و سیل و سونامی نیست. سیاست درست و مسئولانه یعنی متوقف کردن کار، در خانه ماندن، شکستن زنجیره تسری بیماری، نجات جان خود و خانواده هایمان، و به این اعتبار نجات یک طبقه اجتماعی از یک بیماری مُهلک در یک پرتگاه تاریخی است. امروز بحث برسر امنیت شغلی و کار و افزایش دستمزد و اعتصاب نیست، بحث برسر جان و موجودیت یک طبقه اجتماعی و نجات یک جامعه است.
خود مسئولین حکومتی و آخوند دایناسورها در پنت هاوسها، ویلاها و اماکن حفاظت شده با تیمهای خصوصی پزشکی و امکانات امنیتی و رفاهی لم داده اند و به ریش ما می خندند. کارفرمایان و سرمایه داران زالو صفت و جنایتکار حتی در این وضعیت مشغول چاپیدن مردم از طریق احتکار و فروش ده برابر نیازهای بهداشتی مردم هستند. اگر کسی امیدی به اینکه اینها کاری بکنند دارد و یا کسی فکر میکند “بالاخره مسئله طوری حل میشود“، تنها توهم خود را عیان میکند و خود را به دست “تقدیر و سرنوشت” سپرده است. این نمیتواند سیاست طبقه کارگر انقلابی باشد، این همان سیاست آخوندها و سرمایه داران است که برای جان ما کارگران پشیزی ارزش قائل نیستند. راه ما اینست که به طُرقِ ایمن و با توقف کار و اعمال فشار سیاسی و اقتصادی، نه فقط حقوقِ حقهمان را دراین اوضاعِ بحرانی و پیچیده از حُلقومِ سرمایهداران و دولتشان بیرون بکشیم بلکه با ابتکارات و امکاناتی که جنبش ما و سُنتهای مبارزاتیاش دارد، با تقویتِ یک همبستگی عظیم طبقاتی و انسانی، پیشرو نجاتِ جامعه و بخشهای محروم و آسیب پذیرتر طبقه کارگر باشیم.
دانشگاهها تعطیل شدند، مدارس و مراکز آموزشی تعطیل شدند، بسیاری ادارات نیمه وقت کار میکنند، بخش مهمی از زندانیان حال با وثیقه و گروکشی موقتاً آزاد شدند. اینها از جمله اجزای سیاست ما در ایندوره معین بودند. آزادی فوری زندانیان سیاسی و کلیه زندانیان، توقف فوری کار و خطوط تولید، توقف خطوط ترانسپورت، (بجز جوانب فوری و اورژانسی و بخشهائی که ضروری است برای ارائه خدمات بصورت حداقلی و شیفتی کار کنند)، آغاز تحرکِ گسترده تر طبقه کارگر در قبال این وضعیتِ جدید و اعلام سیاستِ طبقه کارگر برای وادار کردن حکومت اسلامی و نهادهای دولتی برای تامین و تضمین سلامتی و بهداشت و نیازهای پایه کلیه شهروندان است. در ادامه این سیاست ضروری و مُبرم است که به شبکههای اجتماعی و تجارب عملی مان دستکم از دیماه ٩٦تاکنون متکی شویم. ما میتوانیم با روشهای ایمن، در حداقل تماس و اجتماع، با اتکا به تبادل اطلاعات و طبقه بندی اولویتها و نیازها، دست همدیگر را بگیریم، همبستگی انسانی را تقویت کنیم، بخشهای ضعیف تر و محروم تر طبقه مان را از سقوط به قعر چاه مرگ کرونا نجات دهیم و شبکههایمان را مُستحکم کنیم. در یک کلام از کرونا قدرتمندتر بیرون بیائیم و با حکومت سرمایه و دستگاه مفتخور و تجارتخانه دین تعیین تکلیف کنیم.
رفقای کارگر، کارگران مراکز صنعتی!
جمهوری اسلامی به احتمال زیاد ممکن است این سیاست را دنبال کند که با گسترش مرگ و میر و با بهانه کنترل کرونا، ارتش و سپاه و نیروهای ویژه را وارد عمل کند، کنترلی همه جانبه با قوانین ویژه را اعمال کند، بعنوان “ناجی جامعه” ظاهر شود و در پسِ این ماجرا برای بقای حکومت و تداوم خشنتر وضع موجود سلطه اش را تحمیل کند. ما باید مقداری دوراندیش تر و استراتژیک تر به مسئله کرونا و پیامدهای آن بیاندیشیم. این یک بحران عمیق است که به دیگر بحرانهای موجود اضافه شده و وضعیت را پیچیدهتر کرده است. تردیدی نباید داشت که یک سیاست درست و منطبق با منافع طبقه کارگر و امر آزادی و برابری اینست که جنبش و طبقه ما از این بحران قویتر بیرون بیاید. تعیین تاکتیک درست و مسئولانه، فراتر رفتن از نیاز روزمره مبارزه جاری و دخالتی دقیق و کارساز در این اوضاع، نیازمند اینست که امروز “همه جا کار را متوقف کنیم“. ابتکار عمل سیاسی را بدست بگیریم، اِعمال فشار کنیم و عملاً قدرت آلترناتیومان را در قالبِ ارگانهای انقلابی و شبکه های بهم بافته در محلات در تمام اشکال مقدور و ایمن ایجاد و تقویت کنیم. وقتی مردم میگویند؛ “در ایران دولتی سر کار نیست”، منظورشان اینست که امیدی به اینها نیست، باید خودمان آستینها را بالا بزنیم و فی الحال گروههای محدودتر جوانان، زنان و مردان آزادیخواه با ابتکارات مختلف وارد عمل شدند. طبقه کارگر ایران و رهبران عملی آن و لایههای پیشرو در این اوضاع نقش تعیین کننده دارند و مورد حمایت اکثریت عظیم مردم کارکن و زحمتکش قرار خواهند گرفت.
بدون تردید کار را متوقف کنیم. وزارت بهداشت موظف است از همه کارگران تست سلامتی بگیرد، وسائل بهداشتی لازم را در اختیار آنها و خانواده هایشان قرار دهد. کارفرما و دولت موظفند حقوق کارگران را پرداخت و کار را تا حصول اطمینان کامل تعطیل کنند. ما اسیر فقر و درغم نان هستیم اما دستجمعی خودکشی نمیکنیم. بیدرنگ کار را تعطیل کنیم، ممکن است فردا دیر باشد!
سردبیر.
١٢ مارس ٢٠٢٠