یکی از ژورنالیست ها و مفسرهای بی بی سی در دفاع از جامعۀ برابرتر صحبتی داشته که در توئیتر سر و صدای زیادی کرده است. از همان دسته ژورنالیست هایی که تحمل جرمی کوربین را هم نداشتند؛ الان در سایه کرونا از کارکنان بخش درمانی، از کارگران در جلوی خط جبهه، رانندگان اتوبوس و کارگران ساده صحبت می کنند؛ از اختلاف وسیع میان فقیر و غنی! چه اتفاقی افتاده است؟
یکی دو هفته پیش مقاله ای دیدم در هافینگتن پست با تیتر “آیا کرونا همه ما را سوسیالیست خواهد کرد؟” روزنامه گاردین هر روز نوشته ای درباره وضعیت نابسامان مردم عادی تحت کرونا دارد. دو سه روز پیش مقاله ای منتشر کرده بود در تکفیر سلبریتی ها و پولدارها که در شرایط کرونا اصلا حالیشان نیست مردم در چه شرایطی قرار دارند و از اینکه دیگر در دنیای مجازی به پست هایشان عکس العمل نشان داده نمی شود یا برخورد خشمگین می شود گیج و منگ شده اند.
در دنیای مجازی پر از پست هایی است که با این مضمون: “معلوم شد دنیا بدون رفتگر، راننده اتوبوس و تاکسی، کارگر پست و فروشگاه ها و نرس و کارگران نظافت نمی تواند یک روز دوام بیاورد؛ اما بدون رئیس بانک و مدیر و سرمایه دار آب از آب تکان نمی خورد.” برای ما کمونیست ها و مارکسیست ها چنین مشاهدات و نظراتی عادی است، اما در جامعه و میان مردم هیچگاه چنین نظراتی را نمی شنیدید و اگر ما کمونیست ها چنین نظری را بیان می کردیم، باحتمال زیاد بما گوشزد می شد که از “کلیشه های ایدئولوژیک” پرهیز کنیم!
اینگونه اظهار نظرها، نوشته ها و عکس العمل های مفسرین سلبریتی بیانگر یک نکته است: جامعه از نظر فکری و ایدئولوژیک وارد یک شرایط بسیار متحول و شاید انقلابی شده است. پاندمی کرونا حکم یک زلزله سیاسی ایدئولوژیک را داشته است؛ همه را تکان داده است. ضربه پذیری جامعه، اختلاف بسیار عمیق میان فقیر و غنی، نابرابری تهوع آور در جامعه، اگرچه بر کسی پوشیده نبود، اما تحت کرونا لخت و عریان در مقابل چشمان همه قرار گرفته است. زمختی و شناعت آن عیان شده است.
پیش از این هم همه آگاه بودند که در این جامعه جان یک آدم پولدار از یک آدم فقیر بمراتب با ارزش تر است؛ همه می دانستند که یک اقلیت کوچک بخش عمده ثروت جامعه و تمام قدرت را در دست دارد؛ اما ایدئولوژی حاکم موفق شده بود که این شرایط را طبیعی و اجتناب ناپذیر جلوه دهد. این شرایط بنوعی بعنوان یک داده روز پذیرفته شده بود. کمتر به زیر سوال برده می شد. بیش از آنکه به زیر سوال برده شود موجب حسرت و حسادت می شد؛ با معیار موفقیت و عدم موفقیت سنجیده می شد؛ بعنوان الگو به آن نگاه می شد. کرونا تمام این شرایط را جارو کرد.
سخنگویان و ایدئولوگهای بورژوازی دارند تلاش می کنند تا این لایروبی ایدئولوژیک به نفی کامل سرمایه داری منتهی نشود؛ تا به یک انقلاب سیاسی نیانجامد. می کوشند خلاء را سریعا پر کنند. یک راه موثر آن باج دادن به خشم مردم و چرب زبانی در مقابل به زیر سوال بردن ارزش های حاکم است. کما اینکه این مفسر بی بی سی کلی فیدبک مثبت به توئیتش گرفته است. یک مفسر معروف بی بی سی که به قول معروف “برای خود کسی است” دارد سیستم حاکم را نقد می کند؛ نابرابری عمیق را به زیر سوال می برد؛ از کارگران و مردم عادی تعریف می کند. این قرار است آن شهروندان عادی خط اول جبهه را تسکین دهد؛ حکم قرص مسکن را بازی کند.
بورژوازی کار خود را خوب بلد است. امکانات مادی عظیمی هم در دسترس دارد. مدت کوتاهی چرب زبانی و کمی عقب نشینی سیاسی و اقتصادی می کند و بار دیگر به تمام این دستاوردها یورش می آورد و دنیا را به همان جهنم پیشین و حتی بدتر از آن بر می گرداند. مساله اینجاست که آیا ما کمونیست های انقلابی قادریم این فرصت را دریابیم و در این خلاء یا هشیاری ایدئولوژیک یک پیشروی سیاسی – ایدئولوژیک را سازمان دهیم؟ آیا می توانیم ملزومات یک انقلاب عظیم اجتماعی را فراهم آوریم؟ این آن سوالی است که در مقابل ما قرار گرفته است. بورژوازی سریعا خود را برای مقابله با این زلزله و خلاء آماده کرده است؛ ما کمونیست های انقلابی نیز باید برای یورش انقلابی آماده شویم. اکنون جامعه بر سر یک دو راهی بزرگ قرار گرفته است. باید نقش خود را ایفاء کنیم.
*