علایم نشان میدهد که دیگر حزبیت جایگاه مهمی در نگرش امروز رفقای اقلیت دفترسیاسی اشغال نمیکند و حتی تعهد به طی شدن روند قانونی و متمدنانه جهت حفظ سلامت سیاسی تا مقطعی که مشکلات کنونی به سرانجام قطعی خود میرسد، جزو نگرانی این رفقا نیست. مسائلی که سه دهه قبل و یا حداقل از مقطع جدایی از حزب کمونیست ایران تا کنون ظاهرا میبایست برای جریان ما جزو بدیهیات محسوب میشد، امروز به هنگام مواجه شدن با بحرانی کنونی مشخص شد که هنوز اقلیت دفتر سیاسی با سنت منصور حکمت و شیوه و روش او در برخورد به چنین مشکلاتی، فاصله دارد. آنچه امروز اقلیت دفتر سیاسی به ادامه پافشاری بر روی آن تاکید میکند چیزی جز تلاش جهت خط بطلان کشیدن بر حزب و حزبیت نیست، عدم تعهد و تمایل جمع 5 نفره به راه حل های متکی به موازین حزبی واخیرا بی تفاوتی دبیر کمیته مرکزی نسبت به تقاضای برگزاری پلنوم توسط اکثریت کمیته مرکزی و مخصوصا بی توجهی به آنچه در خارج ما میگذرد، گذشته از زیر سوال بردن اعتبار حزب حکمتیست، به رواج سنتی کمک میکند که در وهله اول میتواند خشت رو خشت آنچه کمونیستها ساخته اند باقی نگذارد. اگر امروز اکثریت دفتر سیاسی با این عمل شما به یک سازش غیر پرنسیپال تن دهد در پایه گذاری چنین سنتی خود را با شما سهیم کرده است. این امر صرفا به جنبه حقوقی اساسنامه بر نمیگردد. بعضا اساسنامه را به مقرراتی نظیر آنچه در بازی فوتبال باید رعایت شود، تشبیه میکنند. اما این حق مطلب را بیان نمیکند، هر چند آنجا نیز بازیکنی که مقرارت را زیر پا بگذارد با کارت قرمز روبرو میشود. اما اساسنامه از این فراتر است. چرا که اساسنامه حزب کمونیستی را نمیتوان بدون الهام گرفتن از پاره ای اصول پایه مشخص تدوین کرد، مگر اساسنامه خود در محتوا غیر اصولی باشد، که چنین نیست. پس دفاع از آن گذشته از جوانب مربوط به موازین و مقررات حزبی که بسیار ضروری و مهم است، جنبه پرنسیپال و اصولی نیز بخود میگیرد که به همان درجه برای کمونیستها از اهمیت بر خوردار است.
لاقیدی به راه حل و پیشنهاد اکثریت قانونی دفتر سیاسی، ده روز بی جواب ماندن تقاضای اکثریت کمیته مرکزی حزب از سوی رفیق ثریا شهابی، دبیر کمیته مرکزی حزب، استنکاف از وظیفه حزبی خود، تقاضای کمیته مرکزی جهت برگزاری پلنوم را کمپین هیت دائم خواندن و همچنین به جای جواب مشخص به این امر بدیهی و قانونی،6 صحفه بیربط به موضوع را جهت توجیه سیاه کردن مایه تاسف است. رفیق ثریا در نامه ای باسم یک انتخاب ساده، استعفای خود را از دبیری کمیته مرکزی اعلام کرد و آنچنان که خود میگوید، به تناقضی که با آن درگیر بود خاتمه داد. از طرف دیگر بی توجهی اقلیت غیر رسمی دفتر سیاسی به درخواست اکثریت کمیته مرکزی و پافشاری بر فراخوان برگزار نمودن کنگره پنج در ماه فوریه آنهم بدون انتخابات و صرفا با شرکت نماینده گان گنگره چهار تماشای و در نوع خود بی نظیر است! لابد بعد از محاسبه گری به این نتیجه رسیده اید که ترکیب نماینده گان گنگره چهار احتمالا توازن قوا را بنفعتان تغییر میدهد و از این طریق شانس بیشتری وجود دارد که آرای اکثریت را به خود اختصاص دهید. البته این مسئله بخودی خود اشکالی ندارد. چنین محاسباتی یک امر بدیهی است و لابد جناح اکثریت نیز برای خود محاسباتی دارد، ولی تفاوت در این است که اکثریت دفترسیاسی این محاسبات را بر مجاری اصولی و قانونی حزب استوار کرده اند و شما بر زور و راه های غیر حزبی، انتخابی که شما کرده اید تمام راه ها را به بن بست می رساند و عملا زدن قید حزب است. فعالیت چند هفته گذشته نیز آئینه تمام قدی است که نشان میدهد شما خود را مافوق حزب میدانید و احساس میکنید بدون شما حزب کارش تمام است و این چیزی جز اعلام سوت پایان حزبیت نمیتواند باشد. مقاومت رفیق ثریا شهابی و بی جواب گذاشتن تقاصای اکثریت کمیته مرکزی جهت برگذاری پلنوم فوق العاده و سپس استعفایش ازدبیری کمیته مرکزی نیز ادامه همین روند است.
روشهای غیر قانونی و فرا حزبی تازه گی ندارد. تجربه نشان میدهد حرکاتی از این دست محصول دوره های بحرانی است که اولین بار در شرایطی تقریبا مشابه حمید تقوای به کشف آن نایل آمد و با دور زدن پلنوم، کنگره بدون انتخابات با شرکت همه اعضا را فراخوان داد و این میراث نامیمون را که امروز رفقای اقلیت دفتر سیاسی به آن متوصل شده اند از خود بجا گذاشت. ولی باید اقرار کرد که ابعاد قلدری و تمرد اقلیت دفتر سیاسی وسیعتر و غیر قابل تحمل تر است. چرا که گذشته از اینکه در یک عملیات محیرالعقول حزبیت را زیر سوال بردند و اکثریت دفتر سیاسی را عزل و خود را سکان دار حزب معرفی کردند، که این شاهکار را میتوان درافزوده این جمع به تجربه و نو آوری های دوره قبل حمید تقوای محسوب نمود. اما به این اکتفا نکردند و به عنوان منتقدان آندوره فراخوان بدون انتخابات برای کنگره 5 توسط حمید تقوایی را نیز تماما تکرار کردند و تجربه منفی آندوره را نیز در خدمت اهداف امروز خود بکار گرفتند. در این میان باید به یک تفاوت کوچک هم اشاره کرد. در آن زمان حمید لیدر حزب بود لابد فکر میکرد این مقام میتواند توجیهی به کار غیر قانونیش بدهد ولی اقلیت دفتر سیاسی چنین توجیهی نیز برای فراخوان خودش ندارد. اما گویی ضرورتی جهت نقد اعمال امروزشان را که هفت سال قبل علیه آن بدرست دست به اعتراض زدند و پرچم دفاع از حزبیت و سنت حکمت را در مقابل آن بلند کردند، احساس نمیکنند. کاری نمیشه کرد این انتخاب امروز این رفقا است.
چپ و راست جامعه مترصد فرصتی بود که شکافی در حزب سر باز نماید و آنرا در بوق کنند، اما حرکت نوین اقلیت دفتر سیاسی و باز شدن شکافی به این شکل و در این ابعاد، آنها را نیز در حیرت فرو برد. چرا که چنین واقعه ای برای آنها نیز غیر قابل انتظار بود. ولی رفقای اقلیت نمیخواهند و یا دوست ندارند قبول کنند که این حرکات محفلی و ادامه غیر مسئولانه آن در قالب نافرمانی عشیرتی طی سه هفته گذشته، قادر به سمپاتی و رضایت کسی و یا جریانی بیرون از ما نیست و قاعدتا نمیتواند باشد. چپ و راست جامعه اگر شما را مورد شماتت قرار میدهند نه در همسوی با ما که شما دوست دارید چنین تصویر جعلی را از آن بدهید. بلکه هر کس به این حرکت بی تفاوت باشد و یا آنرا نقد نکند، خواسته و نا خواسته به سنتی کمک میکند که فردا میتواند صفوف آنها را نیز از هم بپاشد. این شتری است که فردا میتواند دم در خانه هر حزب و جریانی با هر درجه دوستی و دشمنی با ما هم به بهانه تغییر ریل و یا اینکه خط رسمی را دور زده اید و یا مسایلی نظیر آن، بخوابد و خشت رو خشت حزبشان باقی نگذارد. هر چند هم هشدارهای ما را در این زمینه به مسببین چنین سناریویی در درون صفوف خود تکرار کنند و بگویند این نظر شما است و از آن حکم صادر نکنید و تا پلنوم دندان رو جگر بگذارید. چرا که این تنها پلنوم است میتواند و صلاحیت دارد صحت و سقم نظر شما را قبول و یا رد کند. باز ممکن است جمعی با تاسی و پیروی از این سنت به این حرفها توجه نکنند و به تکرار بلبشوی که امروز حزب ما از برکت رفتار نادرست اقلیت دفتر سیاسی به آن دچار شده است، دست بزنند. اگر امروز احزاب راست و چپ، تشکیلات شکنی و دور زدن اساسنامه و موازین حزبی توسط اقلیت دفتر سیاسی را حال با هر نیتی مورد نقد قرار میدهند، آنچنان نیست که رفیق آذر مدرسی با ارائه یک تصویر غیر واقعی، میخواهد گناهش را پای اکثریت دفتر سیاسی بنویسد. هر نقدی بیرون از حزب همزاد غیر سیاسی وغیر پرنسیپال عمل کردن و زیر پا گذاشتن مقرارات از جانب رفقای متمرد است. کسانی که حزبیت را مورد تعرض قرار داده اند، پایبندی به اساسنامه را کنار گذاشته اند، دفتر سیاسی را منحل و خود را دفتر سیاسی اعلام کرده اند بدون اینکه صلاحیت خود را از پلنوم گرفته باشند و… و باز هم انتظار داشته باشند بیرون از حزب، کسانی و یا جریاناتی برایشان کف بزنند، به همان اندازه که قلعه را از داخل تصرف کردید تعجب آور است. جریاناتی که بیرون از ما ناظر این وقایع بودند علیرغم هرخرده حساب و هر فرصتی که جهت تصویه حساب بدست آورده اند و یا هر هدفی که از این حرکت تعقیب میکنند. واقعیتی را نمیتوانند انکار کنند، آنهم شاهکاری است که در میان کمونیستها در این ابعاد سابقه نداشته است.
امروز هر ناظر خارجی با اندک دقتی انشعابی را که هنوز رسمیت نیافته است متوجه شده است. به نظر من امروز لنگر و نقطه تعادلی که حزب را به صورت سابق سر پا نگاه دارد وجود ندارد. و هر تلاشی نیز در این مورد، حتی اگر موفق شود، که بعید بنظر میرسد، چند صباحی بیش دوام نخواهد آورد. این یک واقعیت تلخ است که ما مجبوریم آمادگی پذیرش آنرا در خودمان به وجود بیآوریم. وظیفه امروز ما، ایجاد فضای سالم و متمدنانه و رعایت و دفاع از پرنسیب های حزبی جهت از سر گذراندن این دوره بحرانی است. پلنوم کمیته مرکزی میتواند در راستای یک راه حل متمدنانه و پایان دادن به فضای باشد که امروز تمام قد حزب حکمتیست را در معرض خطر جدی قرار داده است. ادامه این شرایط درد آور میتواند در خدمت حاشیه شدن کمونیسم عمل کند و لطمه غیر قابل جبرانی به کمونیسم و نظرات حکمت وارد نماید تا همین جا نیز به روشنی میتوان انعکاس تاثیرات مخرب آنرا فهمید. امروز پلنوم میتواند نقش مهمی در برگرداندن حزب روی قاعده اصلی خود ایفا نماید و به این بلبشو خاتمه دهد. من منظورم این نیست که پلنوم میتواند معجزه کند. بنظرم در پلنوم فوق العاده نه اتحاد و نه سازش جایگاه مهمی را ندارد، سه هفته گذشته نشان داد که چنین تلاش های به گذشته مربوط است. از نظر من پلنوم برای این خوب است چون نفس برگزاری آن مردود شمردن منیت و خود محوربینی و جلوگیری از رسمیت یافتن کانال ها و مجاری غیر حزبی است، معنی عملی آن باید اعلام تثبیت موازین اساسنامه ای و تحکیم حزبیت در هر شرایطی باشد و همچنین پای بندی کمونیستها به تعهد مشترک در شرایط سخت را نیز خاطر نشان کند، و بعد از این وظیفه اساسی میتواند به عنوان عالیترین ارگان صلاحیتدار بعد از کنگره تلاش برای دست یافتن به راه حل اصولی و کمونیستی جهت عبور از شرایط کنونی را نیز در دستور قرار دهد. قطعا انتظارات متفاوتی از پلنوم وجود دارد و موفقیت و عدم موفقیت برای طرفین و خیلی از رفقای که از پلنوم حمایت کرده اند معنی یکسانی ندارد و تعابیر متفاوتی را بخود میگیرد. بهر حال این تلاش صمیمانه، درایت سیاسی، پرنسیب کمونیستی و تصمیم اصولی کمیته مرکزی در پلنوم است (در صورتی که امکان برگذاری آن فراهم شود) که میتواند به یافتن یک راه حل اصولی برای خاتمه یافتن این فضا و برون رفت از شرایط کنونی به شیوه سالم و قانونی کمک کند. و ملزومات کنگره 5 را فراهم نماید.
علی مطهری
2012