نشریه اکتبر: اخیرا توافقنامهای بین حزب دمکرات کردستان ایران (مصطفی هجری) و سازمان زحمتکشان (عبداله مهتدی) چون دو جریان سیاسی جنبش ناسیونالیسم کُرد به امضاء رسیده است. مبنای این توافق در این برهه از زمان چیست؟
فاتح شیخ: این دو جریان برای خروج از بی تحرکی سیاسی شان به نوعی توافق با هم نیاز دارند. آنها سالهاست که در پیشبرد پروژه ها و حفظ صفوفشان با مشکلات جدی روبرو هستند. تحرکشان در این مقطع از سر توهم به گرفتن نصیبی از تحولات جاری منطقه در حاشیه پروژه خاورمیانه ای آمریکا و غرب است. یک شانس آزمایی در پی یک درجا زدن و درماندگی درازمدت است. در شش سال اخیر این دو جریان و دیگر جریانات ناسیونالیسم کرد کردستان ایران ناکامتر و پراکنده تر شده اند. بی اثر بودن، بیرمق و رونق بودن، تکه تکه شدن مکرر و ناامیدی از دستیابی به سر طنابی در معادلات سیاسی، صفوفشان را به پوسیدگی و پاشیده شدن تهدید میکند. نه سال تلاش آنها برای تشکیل “جبهه کردستانی” به ثمر نرسید. تلاش اخیرشان هم در همین سه هفته نشان داده که به جایی نمیرسد. در باغ سبز اتحاد نشان دادند اما پا به خارستانی گذاشته اند که آنورش ناپیداست. تازه این شروع سر باز کردن تناقضات موقعیت دشوارشان است. از هول حلیم پروژه آمریکا، با محاسبه غلط، بدجوری در دیگ یک ریسک سیاسی افتادند. ناسیونالیستها و قومپرستهای دیگر قبل از آنها در صف پروژه آمریکا و غرب ایستاده بودند که برگشتند و به “اتحاد” دوجانبه شان تاختند. از صفوف شووینیسم عظمت طلب ایرانی تا قومپرستان آذری علیه توافقنامه شان طومار و بیانیه دادند و توافق را به کامشان تلخ کردند. معلوم شد اگر قرار باشد باد آمریکا و غرب پشت تحولات ایران وزیدن بگیرد، سر اینکه بادبان کدام شعبه ناسیونالیسم و شووینیسم سهم بیشتری از آن باد بگیرد، دعوا میشود و همین حالا به دنبال اعلان توافقنامه این دو جریان، دعوا شروع شده است.
این توافق دو مبنا دارد:
اول نیاز هر دو جریان به تظاهر به نوعی اتحاد و نوعی تحرک برای مصرف داخلیشان. گویا دارند روند انشعابات پی در پی جنبش ناسیونالیسم کرد در کردستان ایران را برمیگردانند، گویا به تقلید از جبهه دو دهه پیش دو حزب کردستان عراق دارند به سوی نوعی اتحاد قدم برمیدارند و در جاده انتظار دخالت آمریکا در تحولات آتی ایران سرپناهی میسازند. به طور ضمنی هم ادعا کرده اند که دو حزب “اصلی” کردستان ایران آنها هستند و بقیه باید بروند پای توافقنامه آنها امضا بگذارند!
مبنای دوم توهم بیپایه است به اینکه آمریکا و غرب در پروژه خاورمیانه ای خود سهمی برای آنها در نظر گرفته اند. در تصور آنها سناریوی دو دهه پیش کردستان عراق بعد از جنگ ١٩٩١ خلیج، همراه با سناریوی امروز سوریه، در ایران و کردستان ایران تکرار میشود.
هر دو مبنا آنقدر سست اند که از هم اکنون پیداست توافق بنا شده بر آنها پوچ از آب در خواهد آمد. اما اگر توافق این دو جریان سودی برایشان ندارد، زیانش برای مردم کردستان بسیار زیاد است و باید برای خنثی کردن آن فعالانه تلاش کرد.
نشریه اکتبر: این دو جریان در تشریح توافقشان مدعی شدهاند که برای تقابل با حکومت اسلامی و به خاطر وحدت صفوف مردم کردستان و دستیابیشان به حقوق سیاسی- اجتماعیشان در تعیین آینده سیاسی کردستان دست به چنین اقدامی زدهاند. آیا حقیقتی در این ادعاها هست؟ اگر نه، پس سناریو چیست؟
فاتح شیخ: این ادعاها واقعیت ندارند. توافق این دو جریان ربطی به منافع مردم کردستان و دخالتشان در تعیین آینده سیاسی جامعه ندارد. برعکس است. هدف اینها از پیش کشیدن پروژه های فدرالیسم و ایران فدرال، محروم کردن مردم کردستان از دخالت در تعیین آینده سیاسی جامعه است. آنها دنبال سهم خود از قدرت هستند. فدرالیسم اسم رمز این استراتژی و سیاست است. این فصل مشترک همه احزاب ناسیونالیست کُرد است.
بگذارید مساله را قدری بیشتر باز کنیم. در انبان ایدئولوژی عقبماندهی جنبش ناسیونالیسم کُرد مفروضات و خرافات عوامفریبانه و کهنه پرستانه زیادی وجود دارد. ازجمله اینکه گویا منافع بورژوازی کردستان (و تا دیروز منافع فئودالها و مشایخ) با منافع بقیه مردم کردزبان یکی است چون همه “ملت کرد” هستند! اینکه گویا احزاب ناسیونالیست کرد نماینده منافع همه مردم کردزبان و “رهبر” آنها هستند! اینکه گویا این احزاب شب و روز به دنبال اتحادند، جنگ و جدال و رقابتی با هم ندارند، “جنگ برادرکشی” شان هم به خاطر “اتحاد ملت کرد” است!
ناسیونالیسم همه جا بر اساس خرافات بنا شده اما ناسیونالیسم کرد یکی از عقبمانده ترین و نامدرن ترین ناسیونالیسمهای دنیاست. ناسیونالیسم در اسکاتلند بریتانیا، کاتالونیای اسپانیا (همین چهارشنبه تظاهرات نیم میلیونی در دفاع از استقلال کاتالونیا از اسپانیا بر پا شد)، کبک کانادا و غیره همه جنبشهای ارتجاعی هستند و ذره ای ماهیت پیشرو و مترقی ندارند. ناسیونالیسم کرد از آنها ارتجاعیتر و عقبمانده تر است. به کشتار زنان زیر حاکمیت احزاب ناسیونالیسم کرد در کردستان عراق و سکوت تاییدآمیز بقیه احزاب و شاخه های ناسیونالیسم کرد نگاه کنید. به احیای مذهب و سنن پوسیده توسط آنها نگاه کنید. به ساخت و پاخت سیاسی این احزاب در ایران و عراق و ترکیه و سوریه با دولتهای مستبد و ستمگر این کشورها نگاه کنید، چه کارنامه ای دارند؟
مردم مناطق کردنشین ایران و عراق و ترکیه و سوریه طی دورانی طولانی توسط رژیمهای استبدادی این کشورها زیر یوغ ستم ملی، لشکرکشی، کشتار، جنایت و نسل کشی بوده اند. احزاب بورژوا ناسیونالیست کرد بارها با نیروهای سرکوبگر این رژیمها علیه مردم و علیه همدیگر همکاری علنی کرده اند و این عادت سیاسی را به عنوان “سیاست، هنر ممکن” توجیه میکنند. بدیهی است که ستم ملی و تبعیض ملی باید تماما و فورا از سر مردم ستمدیده مناطق کردنشین این کشورها برداشته شود. اما این هدف احزاب ناسیونالیست نیست. کار آنها نیست. آنها دنبال سهم خود از قدرت و ثروت جامعه به هر قیمت هستند. استراتژی و تاکتیک آنها بندوبست از بالای سر همین مردم تحت ستم و محروم کردن آنها از دخالت در تعیین آینده سیاسی شان بوده است. به این وضع باید خاتمه داد. مردم ستمدیده صلاحیت و شایستگی دخالت مستقیم در سرنوشت سیاسی خود را دارند و میتوانند جلو دست اندازی به حقوقشان را بگیرند. این را دنیای امروز و سطح هشیاری سیاسی و آگاهی و آزادیخواهی مردم ممکن کرده است.
نشریه اکتبر: با واقعیاتی که اشاره کردید. پس راه چاره چیست؟ و برای تعیین سرنوشت سیاسی آتی جامعه کردستان چه کارهایی میتوان کرد؟
فاتح شیخ: ما کمونیستها با همان صراحت که به ناسیونالیستها و قومپرستان کرد و دیگر فدرالیستچیها نه میگوئیم و تلاش میکنیم که در برابرشان صف متحد کارگران و زحمتکشان را شکل بدهیم، به شووینیسم عظمت طلب ایرانی و “تمامیت ارضی”چیهایی که حاضرند با خامنه ای بیعت کنند هم نه قاطع و محکم میگوئیم. برخلاف استراتژی و برنامه هر دو طرف این نزاع ناسیونالیستی، ما بر این مساله تاکید میکنیم که باشد آینده سیاسی کردستان را مردم آن در یک رفراندم آزاد تعیین خواهند کرد. ما طرفدار جدائی نیستیم و به مردم کردستان توصیه میکنیم که در چنان رفراندمی به جدائی رای ندهند بلکه به ماندن و همزیستی با مردم ایران به عنوان شهروندان متساوی الحقوق رای بدهند. اما رفراندم جدائی حق مردم کردستان است، مردمی که در طول تاریخ طولانی سلطه دو رژیم ارتجاعی ضدمردمی سلطنتی و اسلامی نه فقط از ستم ملی رنج برده اند، بلکه در معرض لشکرکشی و کشتار و سرکوب و قتل عام و ویرانی بوده اند.
هر جا ستم ملی توسط دولتهای حاکم در حق مردم معینی به چنین فجایعی بینجامد که ادامه زیستن در چهارچوب جغرافیائی کشور تحت حاکمیت آن دولتها را با مشکلات جدی روبرو کند آن مردم حق دارند با شرکت در رفراندم آزاد تعیین کنند که آیا در چهارچوب جغرافیای آن کشور به عنوان شهروندان متساوی الحقوق، کاملا متساوی الحقوق، میمانند یا جدا میشوند و دولت مستقل خود را تشکیل میدهند. اگر این حق برای مردم فلسطین هست که هست، برای مردم کردستان ایران هم هست.
آقایان و خانمهای محترم مدافع “تمامیت ارضی” ناگزیرند زحمت بیشتری بکشند تا مردم ستمدیده کردستان را قانع کنند که دفاعشان از “تمامیت ارضی” پرده پوشش دفاعشان از ادامه ستمگری ملی نیست. باید تضمین سیاسی بدهند که دیگر دوره ستم ملی بر آنان به گذشته تعلق دارد، که سرکوب و کشتار آنان در نظام سیاسی آینده ایران تکرار نخواهد شد. و این تضمین سیاسی فقط با پذیرفتن حق جدائی، با پذیرفتن برگزاری رفراندم آزاد برای پراتیک کردن آن حق و با اعلام علنی و صریح برسمیت شناختن نتیجه رای مردم کردستان در چنان رفراندمی، هرچه باشد: جدائی یا ماندن، پذیرفته میشود. این تاوانی است که همه طبقه حاکمه بورژوایی ایران به خاطر چندین دهه ستم ملی و جنایت و کشتاری که هم مسلکانشان در دو دولت سلطنتی و اسلامی ایران علیه مردم کردستان روا داشته اند، باید پس بدهند.
واضح است که طبقه کارگر و توده های محروم مردم ایران کوچکترین نقشی در تحمیل این تاریخ چرک و خون به هم سرنوشتان خود در کردستان نداشته اند و کوچکترین نفعی هم در ادامه آن هم ندارند. بنابراین با اتکاء به آگاهی و آزادیخواهی خود از حق مردم کردستان برای جدائی و برگزاری رفراندم آزاد حمایت میکنند و فعالانه از این حق دفاع میکنند. چنین دفاع فعالی در عین حال بهترین تضمین طبقه کارگر ایران، کمونیستها و آزادیخواهان ایران به مردم کردستان است که در صورت رای دادن به ماندن در کنار مردم هم سرنوشت خود در ایران به عنوان شهروندان متساوی الحقوق با بقیه شهروندان ایران، اجازه ادامه و تکرار ستم ملی، سرکوب و کشتار به بهانه ملی و هیچگونه تبعیض بر مبنای انتساب ملی در آینده سیاسی ایران را به هیچ دولتی نخواهند داد. حکومت کارگری، جمهوری سوسیالیستی، با برچیدن نظام استثمار و سرکوب سرمایه و بردگی مزدی، مبنای مادی همه ستمها و تبعیضات را از میان میبرد و ستم ملی و خود ستم ملی را هم ریشه کن میکند.
ما کمونیستها قاطعانه علیه پروژه ارتجاعی فدرالیسم خواهیم ایستاد چراکه فدرالیسم پروژه ابدی کردن تفرقه و دشمنی بر اساس انتساب ملی و قومی در جامعه، پروژه براه انداختن جنگها و پاکسازیهای قومی است. این پروژه را باید به شکست بکشانیم.
نشریه اکتبر: با تشکر از شما
12 سپتامبر 2012
مصاحبه کننده : اسماعیل ویسی
***