مقالات

رژیم اسلامی در کابوس تکرار آبانماه سعید یگانه

رژیم جمهوری اسلامی در بحرانی ترین دوره حیات خود بسر می برد. با نگاهی به اوضاع جامعه این تصویر را به سادگی میتوان دید. جمهوری اسلامی در حل ابتدایی ترین مشکلات مردم از هر لحاظ ناتوان و درمانده است. فقر و فلاکت و تنگناهای معیشتی گریبانگیر اکثریت مردم کارگر و طبقه محروم جامعه را گرفته است تا جایی که کارگر به دلیل عدم تامین نان روزانه اش دست به خودکشی می زند. اکثریت مردم بجز اقلیتی سرمایه دار نوکیسه، آقازاده ها و محافظین وضع برده وار موجود، امنیت شغلی و اقتصادی ندارند و این اوضاع هرروز بحرانی تر و با بیماری کرونا نیز شتاب بیشتری پیدا کرده و تاثیرات روانی مخربی بجای گذشته است. ماحصل این اوضاع، از یکطرف خودکشی به خاطر نان، گسترش اعتیاد، تن فروشی و کودک فروشی، یاس و ناامیدی و از طرف دیگر، مقاومت و مبارزه و تلاش برای تغییر و پایان دادن به این وضع جهنمی در جریان است.

تحولات سیاسی سه ساله اخیر از آغاز اعتراضات دیماه تاکنون، مبارزه و تلاش برای پایان دادن به فقر و تبعیض و نابرابری از جانب جنبشهای اجتماعی در جریان است و تاکنون بجز دو خیزش توده ای هزاران اعتراض و اعتصاب کارگری را داشته ایم. این به این معناست که جامعه خودکشی نمیکند و تلاش برای تغییرعلیرغم مانع سرکوب مستمر بیوقفه در جریان است. بن بستی که رژیم جمهوری اسلامی بخصوص به لحاظ اقتصادی در آن گرفتارآمده نه تنها قابل حل نیست حتی کاهش موقت آن نیز بطور مقطعی ممکن نیست. رژیم اسلامی برای تامین و کسری بودجه سال ۹۹ که البته معیشت مردم در پایان لیست مخارجش است، مراکز کار و معادن و غیره را به اسم خصوصی سازی به حراج گذاشته و با این سیاستها می خواهند از جیب مردم خزانه دولت را پر کند. حسین راغفر در گفتگو با ایلنا گفته است: “برای نجات کشور از وضعیت اقتصادی حاضر راهی جز سهمیه بندی کالاها باقی نمانده و به گمان او دیر یا زود این سیاست در کشور اجرا می شود”. او در ادامه میگوید که “منافع گروههای زیادی در مجلس، در دولت و حتی قوه قضائیه به خطر می افتد و به همین دلیل دستگاههای دولتی خود اولین مانع برای اعلام تدابیر اضطراری در کشور هستند”.

جمهوری اسلامی در مواجه با این وضعیت بحرانی و مقابله با نارضایتی مردم مثل همیشه تنها راه حل را در سرکوب و گسترش اختناق می داند. در ادامه این سیاست، رژیم سرکوبگر اسلامی اخیرا و بعد از گذشت چندین ماه از خیزش گرسنگان آبانماه ۹۸ با مخفی کردن و ترس از علنی کردن آمار واقعی کشتار و دستگیریهای این اعتراضات، به خودش جرئت داد که سه تن از جوانان معترض و اسیران این شورش انقلابی به نامهای امیر حسین مرادی، سعیدتمجیدی و محمد رجبی را به اعدام محکوم و رسانه ای کند. جمعه گذشته رئیس دادگستری استان اصفهان نیز در نماز جمعه این شهر از صدور حکم “مفسد فی الارض” برای هشت نفر از بازداشت شدگان اعتراضهای سه سال اخیر خبر داد. محمد رضا حبیبی یکی از قاتلین جوانان مردم در عین حال تهدید کرد در صورت تکرار اعتراضهای مشابه، قاطعانه برخورد خواهند کرد. همزمان با شروع دور جدید اعتراضات کارگران در نیشکرهفت تپه، شعبه ۱۰۶ کیفری اراک برای زهر چشم گرفتن از کارگران، در تاریخ ۲۶ خرداد برای ۴۲ نفر از کارگران شرکت آذرآب اراک که دراعتراضات سال گذشته شرکت داشتند، برای هر کارگر حکم ۱ سال زندان، ۷۴ ضربه شلاق و۱ ماه کار اجباری در راه آهن اراک صادر کردند. اگرچه هنوز جرئت نکرده اند که این احکام جنایتکارانه را به اجرا درآورند و اخیرا منکر شده اند.

وحشت از تکرار کابوس آبانماه و گسترش اعتراضات کارگری و نارضایتی عمیق مردم از وضع موجود، رژیم اسلامی سرمایه را هراسان کرده است و پشت سرهم حکم شلاق و اعدام صادر می کند، فعالین را احضار و یا با هجوم به منازل فعالین، آنها را دستگیر و روانه زندان میکنند و همانند حبیبی قاضی جنایتکار مردم را تهدید می کنند که گرسنه بمانند و دیگر اعتراض نکنند. این اعمال جنایتکارانه و سرکوبگرانه که در طول عمر جمهوری اسلامی بیوقفه ادامه داشته، فقط و فقط این واقعیت را بطور عیان نشان می دهد که یک حکومت مفلوک و درمانده، جز سرکوب ابزار دیگری برای ادامه بقا و حیات ننگین خود در اختیار ندارد. جمهوری اسلامی از یک طرف با سرکوب و اختناق و از طرف دیگر با تحمیل فقر و فلاکت می خواهد مردم را مستاصل و فلج کند. جلو این روند را باید گرفت.

واقعیت این است که این وضعیت نه برای رژیم اسلامی و نه برای مردم ناراضی و جان به لب رسیده قابل دوام نیست. مردم و کارگر و تهیدستان جامعه دیگر نمی توانند و نمیخواهند این وضعیت را قبول کنند و ناچارا به مبارزه و کشمکشی روزمره و بیوفقه با رژیم هار سرمایه وارد شده اند. واقعیت دیگر اینست و درچند سال اخیر به تجربه ثابت شده است که سرکوب نمی تواند وقفه ای جدی در مبارزه و اعتراضات مردم ایجاد کند. به یک معنا آن دیوار وحشتی که رژیم اسلامی ایجاد کرده بود شکسته است. با شروع پاندومی کرونا و نگرانی مردم از ابتلا به این ویروس باز دست از اعتراض و مبارزه علیه وضع موجود برنداشتند. دیگر مردم چیزی برای از دست دادن ندارند. همه چیز از حرمت، انسانیت، حقوق و زندگی عادی تماما از آنان سلب شده است. جامعه در لبه پرتگاه قرار گرفته است.

مسئله اصلی اما چگونگی عبور از جهنم جمهوری اسلامی است. همه میدانیم که بدون برداشتن این مانع بزرگ کاری از دستمان ساخته نیست و مردم گرسنه و بیکار می مانند. این در هر صورت کار مردم است. کار طبقه کارگر متشکل و سازمانیافته و احزاب سیاسی جدی است. کار همین جوانان و مردم کارگر و زحتکش است که آبانماه را خلق کردند و به مصاف رژیم وحشی اسلامی رفتند. باید به این مبارزه ادامه داد. باید با اعتراض و مبارزه متشکل بحرانها و تناقضات رژیم را عمیقتر کرد و ابزار سرکوب را از او گرفت. روشن است که هر حزب و جنبش طبقاتی برنامه و اهداف متفاوتی دارد. برخلاف راستها، به دخالت آمریکا و دول دیگر نباید دل بست. رژیم اسلامی با کمک همین آمریکا و غرب به مردم ایران تحمیل شد. این دوره به یک معنا دوره انتخاب نیز هست. مردم نباید قبول کنند که رفاه و آزادی و برابری برای همه آحاد جامعه ممکن نیست، نباید قبول کنند فقر و فلاکت اقتصادی و تبعیض و نابرابری همیشه وجود داشته است، نباید قبول کنند که آزادیهای وسیع سیاسی “مخل امنیت” است، نباید به کم راضی شوند. ما به یک جنبش قدرتمند و سازمانیافته و اتحاد و یکپارچگی برای این مبارزه و پیروزی نیاز داریم. مبارزه متحدانه کارگران نیشکرهفت تپه نمونه ای از خروش میلیونی این طبقه است. حزب کمونیست کارگری -حکمتیست همراه با طبقه کارگر و نیروی اجتماعی سوسیالیسم برای این پیروزی تلاش میکند.

١ ژوئیه ٢٠٢٠