سد کارون ۳ یکی ازبزرگترین سدهای ایران است که بر روی رودخانه کارون در۲۸ کیلومتری شرق شهرستان ایذه در استان خوزستان احداث شده است. از زمان آغاز به کار تاسیس این سد از سال ۱۳۷۳ تا پایان و شروع به آب گیری آن در سال ۱۳۸۳، ۶۳ روستا و دهکده، جاده و پلهای ارتباطی یا زیر آب رفتند و یا در محاصره آبهای سد قرار گرفتند. تمام منابع درآمد و زندگی مردم این روستاها از زمینهای کشاورزی، دامداری و غیره نابود شدند و مردم این منطقه را آواره حاشیه شهرهای “ایذه و دهدز” و زندگی آنان را به نابودی سوق دادند. یک کوچ اجباری بدون احراز کوچکترین مسئولیتی در قبال زندگی این مردم. بنا به گزارش خبرنگار ایلنا روستائیان مهاجری که در جریان آبگیری سد کارون ۳ از خانه های خود محروم شدند، با ایجاد طبقه جدیدی در حاشیه شهرهای ایذه و دهدز، بدون هیچ سرپناه و معیشت جایگزینی به حال خود رها شدند.
عدم تعهد شرکت دولتی توسعه منابع آب و نیروی ایران در ترمیم جاده ها و پلهای ارتباطی میان روستاهایی که در محاصره سد کارون قرار گرفتند در سال ۹۲ درست ۹ سال بعد از تاسیس این سد خانمانسوز، در تاریخ چهارشنبه ۹ مرداد ۹۲ موجب غرق شدن یک مینی بوس در دریاچه سد کارون و مرگ ۱۲ زن و کودک شد. شرکت توسعه آب و برق به جای احداث راه سازی و پلهای ارتباطی، در عوض با قرار دادن یک “یدک کش” اوراق، به جابجایی مینی بوسهای مسافربری اقدام کرده است که در سانحه ای با واژگونی یکی از این مینی بوسها از درون کشتی “یدک کش” ۱۲نفر زن و کودک در دریاچه سد غرق شدند و جان خود را از دست دادند. علاوه براین در طی این سالها به دلیل عدم دسترسی سریع مردم در مواقع ضروری به امکانات پزشکی، درمانگاه، بیمارستان، دهها نفر به دلیل مریضی و سکته های ناگهانی جان خود را از دست دادند.
داستان مردم محاصره در احداث سد کارون ۳ و آوارگی و کوچ اجباری مردم این روستاها به حاشیه شهرهای “ایذه و دهدز” بدون تامین خسارت و تضمین حداقلی از معیشت و سرپناه، به اینجا ختم نشده و پایان درد و رنج مردم این منطقه نیست. کارون ۳ از رویا به کابوسی برای مردم این منطقه تبدیل شد و هست و نیست آنان را بر باد داد. برخلاف ادعاهای مقامات دخیل دراین پروژه سنگین که از قرار معلوم می بایست آبادانی و تسهیلات زندگی از جمله برق و آب شرب و رونق کشاورزی را برای مردم منطقه به ارمغان بیاورد تبدیل به عاملی برای نابودی زندگی مردم شده است. مردم این منطقه که گمان می کردند با ایجاد سد کارون ۳ بر روی رودخانه کارون، به زندگی آنان و به کشاورزی و دامپروری رونقی خواهد داد، به گفته این مردم نه تنها از اینها خبری نیست حالا باید در فاصله چند کیلومتری از رود، آب شرب خود را توسط چهارپایان از چاههای حفر شده و چشمه های طبیعی تامین کنند و یا روزانه ساعتها در انتظار تانکر آب در صف بمانند. مردمانی که به دلیل کوچ اجباری و کندن آنان از خانه و کاشانه و حداقلی از زندگی، حالا نه شغل و منبع درآمدی دارند و نه کمکی به آنها ارائه میشود. این سد به گفته مسئولین وزارت آب و برق دارای بزرگترین مخزن آبی و بزرگترین نیروگاه برق آبی در کشور است، اما مردم از کمبود آب آشامیدنی رنج می برند. شهر “ایذه” که در حد فاصل سدهای کارون ۳ و۴ قرار دارد آب برای خوردن ندارند و هنوز از تانکر آب خریداری می کنند. مردم شهر “دهدز” به فاصله ۵ کیلومتری تا دریاچه عظیم سد کارون ۳، آب شرب خود را هنوز از طریق تانکرهای آب تامین می کنند. به گفته یکی از خبرگزاریها “رونق خرید آب در پر آب ترین شهر ایران”!
به گفته یکی از افراد محل، در یک روستای کوچک مثل قلعه سرد، سالیانه ۵ مورد اقدام به خودکشی داریم که دو مورد آن منجر به مرگ می شود. حالا این آمار را به کل منطقه که در این وضعیت گرفتار شده اند تعمیم دهید تا به عمق فاجعه پی برده شود. فشارهای اقتصادی، بیکاری و تشدید فقر بعد از احداث این سد به قول مردم محل “کارون را از یک فرصت به تهدید تبدیل کرده است”. مردم منطقه برای فرار از فقر و تنگدستی و مشکلات بیشمار اقتصادی به خودکشی دست می زنند و به قولی کارون به قتلگاه اجباری مردم تبدیل شده است.
این تنها گوشه ای از درد و رنج میلیونها مردمی است که به دلیل بیکاری و عدم تامین حداقلی از معیشت از روستاها برای امرارمعاش به دنبال کار به حاشیه شهرها پناه می برند و یا همچنانکه شرح آن در بالا رفت با احداث چنین پروژه هایی مردم تنگدست روستاها بدون کوچکترین تسهیلاتی مجبوربه ترک خانه و کاشانه خود و به حاشیه شهرها رانده می شوند. مردم این روستاها که از حداقلی از امکانات زندگی برخوردار نیستند، حالا در حاشیه شهرها به یمن جمهوری اسلامی و منفعت طلبی و سود جویی عده ای قلیل، باید در رنج و مشقت زندگی کنند. اینها همان مردم فقیر و حاشیه نشینی هستند که در جریان اعتراضات ۹۶ و آبان ۹۸ در اعتراض به فقر و فلاکت و بیکاری به خیابانها ریختند و سینه خود را آماج گلوله مزدوران سرمایه و لاشخورها کردند. بقول مردم منطقه حجم بسیار زیادی از تولید برق نیروگاههای وابسته به این سد و حجم بالایی از آب شرب معلوم نیست به کجا می رود و به کی فروخته می شود.
سد سازی، جاده سازی، تونل سازی و از بین بردن منابع طبیعی و جنگلها و تاسیس مراکز نظامی و آوارگی و کوچ اجباری مردم از روستاها و چپاول و دزدی و حیف و میل ثروت مردم توسط بنگاهها و قرارگاههای سپاه و بنیاد مستضعفان، آستان قدس رضوی و دهها موسسه وابسته بیت رهبری داستانی طول و دراز به اندازه عمر جمهوری اسلامی دارد که در نتیجه آنها جامعه ۸۰ میلیونی ایران را به فلاکت کشانده و منابع طبیعی و محیط زیست را دچار نابودی کرده است.
فاجعه پشت فاجعه
تخریب روستاها و ویران کردن حداقل سرپناه حاشیه نشینان شهر توسط اوباشان شهرداری تقریبا یک روتین در جمهوری اسلامی است و این جنایتها در حق مردم کارگر و زحمتکش تنها به این موارد محدود نیست .اخیرا “بنیاد مستضعفان” یکی از بزرگترین بنگاههای اقتصادی دولت سرمایه داری اسلامی روستای “ابوالفضل” در حد فاصل شهرک زردشت و پدافند کیانشهر اهواز به بهانه اینکه این زمینها ملک بنیاد است وغیر قانونی به فروش رفته و اشغال شده است، با حمله جنایتکاران اسلامی به قصد تخریب و آواره کردن مردم این روستا، با مقاومت مردم این اقدام وحشیانه نقش بر آب شد. روستای “ابوالفضل” دارای ۳۰۰ خانوار است و به مدت سه دهه است که در آنجا زندگی می کنند. روز چهارشنبه مجددا نیروی انتظامی همراه ماموران بنیاد به این روستا حمله ور شد و اعتراض ساکنین را با گاز اشک آور و گلوله پلاستیکی جواب داد. آنها بدون هیچ شرمی میگویند جمعیت سیصد خانواری باید روستا را ترک کنند و جای دیگری بروند!
حکومت سرمایه داری اسلامی با بنیادها و بنگاهها و قرارگاههای بزرگ اقتصادی، اقتصاد کلان کشور را در دستهای خود قبضه کرده اند و عده قلیلی از وابستگان و آقازاده ها و سرمایه داران نو کیسه بر این خان یغما نشسته اند و هست و نیست مردم را بالا کشیده اند. سفره رنگین این لاشخورها فقط از کیسه مردم، استثمار وحشیانه طبقه کارگر و به قیمت نابودی زندگی اکثریت مردم کارگر و تهیدست رونق پیدا کرده است. در جامعه ای که سود جویی و منفعت سرمایه و زبان زور حرف اول را میزند، ثروت و دارایی مردم حیف و میل می شود و فساد و دزدی میلیاردی قدرتمندان بر همه چیز سایه افکنده است، پروژه هائی چون سد کارون ۳ نه در خدمت مردم و تهیه امکانات و تسهیلات برای بهتر زیستن، بلکه در خدمت فربه شدن سرمایه داران عمل خواهند کرد. این مردم رنجدیده چه چیزی برای گفتن دارند جز زبان اعتراض و نارضایتی از این بساط! جمهوری اسلامی یعنی فقر، فلاکت و بیکاری و زبان زور و اختناق. با سرنگونی این نظم وارونه تازه مردم کارگر و زحمتکش و محروم جامعه می توانند در جهت تامین آزادی، برابری و رفاه گامهای اساسی بردارند.
٢٧ آگوست ٢٠٢٠