دو روز پیش اجبار حجاب در بخشی از عربستان سعودی، بجز دو شهر مکه و مدینه، لغو شد. همزمان با خبر لغو اجبار حجاب در عربستان سعودی بحثی در شبکه چهار تلویزیون جمهوری اسلامی در مورد اجبار حجاب بنفع یا بضرر اسلام است انجام گرفت، شرکت کنندگان در مناظره نظر می دادند که “حجاب اجباری” بضرر اسلام دارد تمام می شود.
حجاب سمبل و پاشنۀ آشیل اسلام
با عروج جنبش اسلامی در چند دهه اخیر، بویژه با قدرتگیری اسلامیست ها و اجباری شدن حجاب اسلامی در ایران، که موجد یک جنبش وسیع آزادی زن و ضد اسلامی در ایران شد، بحث حجاب اسلامی در راس مباحثات جنبش حق زن در سطح بین المللی قرار گرفت. حاکم شدن سیاست جنگ تروریست ها مبحث حجاب اسلامی را حتی داغتر و بحث برانگیزتر نمود. حجاب به یک مساله مهم سیاسی نه تنها در جنبش حق زن، بلکه در جنبش “ضد امپریالیستی”، ضد راسیستی و سکولاریست چپ و راست ارتقاء یافت. جایگاه حجاب اسلامی عملاً از یکی از شعائر اسلام به مهمترین سمبل اسلام و بیرق جنبش اسلامی تغییر یافت.
از یک سو جنبش آزادی زن، بویژه در ایران حجاب اسلامی را بعنوان یک سمبل فرودستی و بیحقوقی زنان هدف گرفت؛ در غرب جنبش سکولاریست بر لزوم لغو اجبار به رعایت حجاب اسلامی تاکید گذاشت؛ اما طی دو دهه اخیر تحت حاکمیت سیاست جنگ تروریست ها، راسیسم علیه مسلمانان رشد کرد و حجاب اسلامی به مهمترین هدف حمله راسیستی تبدیل شد که جنبش سکولاریست راست نیز در آن شریک گردید. از سوی دیگر مقابله با سیاست های میلیتاریستی و تروریسم دولتی بسیاری از زنان را به سر کردن حجاب بعنوان مقابله با “امپریالیسم” آمریکا و غرب و اعتراض به سیاست های میلیتاریستی قطب تروریسم دولتی، حتی دفاع از حق مردم فلسطین سوق داد. باین ترتیب حجاب به یک مساله سیاسی مهم و بحث برانگیز نه تنها در کشورهای اسلام زده بلکه در سطح جهان بدل شد.
یکی از برندگان و مبلغین این سیاست وارونه “ضد امپریالیستی” جمهوری اسلامی بوده است. جمهوری اسلامی نقش مهمی در حاکم شدن مبحث نسبیت فرهنگی و اسلاموفوبی داشته است. فعالیت سیاسی مستمر زیرکانه، صرف میلیون ها دلار برای تبلیغات اسلامی، ایجاد یک جریان لابی ایست از جمله فعالیت های جمهوری اسلامی بوده است. تلاش رژیم اسلامی و جنبش اسلامی برای گروگان گرفتن وجدان انسان های ضد راسیست که با حملات راسیستی به مسلمانان مخالف هستند، موفقیت آمیز بوده است؛ نه تنها بر نقش حجاب اسلامی بعنوان یک ابزار مهم سرکوب و ستم بر زنان، و همچنین عقب کشیدن و ایجاد اختناق در کل جامعه خاک پاشیده شد، بلکه بعضا به سمبل عصیان و اعتراض بدل شده است.
شل شدن حجاب اسلامی در عربستان سعودی
عربستان سعودی یک جامعۀ بسیار محافظه کار و اسلام زده است. تا پیش از بقدرت رسیدن جمهوری اسلامی عربستان سعودی بعنوان مهمترین سنگر اسلام شناخته می شد. ثروت عظیم حاصل از نفت، برخورداری از حمایت کامل دولت های غربی و برخورداری از شهرت “قبلۀ اسلام” عربستان سعودی را در جایگاه مهمترین قدرت اسلامی قرار داده بود. عربستان سعودی پیش از این بعنوان مهمترین صادر کننده اسلام شناخته می شد. بسیاری از مساجد و مدارس اسلامی توسط این کشور در غرب ایجاد شده است.
قدرتگیری جمهوری اسلامی در ایران، که طبق تقسیم ژئوپلتیک جهان در حیطه غرب قرار داشت و از نظر اجتماعی مدرن تر و “غربی” تر بود، عملا حمله ای سیاسی – فرهنگی به عربستان سعودی محسوب می شد. بعلاوه، شعارها و تصویر “ضد آمریکایی” -“ضد امپریالیستی” آن و اعلام دشمنی با اسرائیل موقعیت آنرا در خاورمیانه و کشورهای اسلام زده متحول کرد. جمهوری اسلامی نقش مهمی در شکل دادن به جنبش اسلامی در منطقه در دهه های اخیر داشته است. بویژه در دو دهۀ اخیر رقابت میان جمهوری اسلامی و عربستان سعودی بشدت شدت یافته است. هر دو حکومت برای کسب مقام قدرت منطقه با یکدیگر رقابت می کنند. با بقدرت رسیدن محمد بن سلمان، پسر شاه عربستان سعودی، در دهه اخیر این جنگ قدرت تعمیق شده است. تلاش برای “مدرنیزه کردن” عربستان سعودی بعنوان یکی از سیاست های این دیکتاتور جوان لانسه می شود. ظرف دو سه سال اخیر برخی از قوانین متحجر اسلامی تلطیف شده است. دادن حق رانندگی به زنان و اکنون برداشتن اجبار به رعایت حجاب اسلامی در صورت پوشیدن لباس پوشیده دو اقدام در این جهت است. این اقدامات تلاشی است برای تغییر ایمیج عربستان سعودی در جهان و ادغام شدن در جامعه بین المللی، بویژه پس از فشارهای جهانی بر عربستان سعودی بدنبال قتل و تکه تکه کردن جسد جمال خاشقچی در سفارت این کشور در ترکیه. این اقدامات ضمنا پیش درآمد برقراری مناسبات دیپلماتیک با اسرائیل است که تاکنون به تشویق عربستان سعودی چند کشور منطقه به آن مبادرت کرده اند.
قطعا لغو هر قانون و محدودیت اسلامی قدمی است بجلو. لیکن باید توجه داشت که این اقدامات در کشور عمیقا اسلام زده عربستان سعودی و تحت حکومت قبیله ای که توسط استعمار انگلستان بقدرت رسیده و در قدرت لم داده است، بدون یک جنبش وسیع اجتماعی برای مقابله با ارتجاع، تحجر و عقب ماندگی نقش چندان تعیین کننده ای در تغییر موقعیت زنان و ایجاد تحول اجتماعی در جامعه نخواهد داشت.
حجاب اسلامی و جمهوری اسلامی
موقعیت جمهوری اسلامی اما متفاوت است. جمهوری اسلامی در نتیجه شکست یک انقلاب مهم سیاسی بقدرت رسید. لذا نقش ایدئولوژی اسلامی برای حفظ قدرت برای جمهوری اسلامی از نان شب واجب تر بوده است. رژیم اسلامی از بدو قدرتگیری یک حمله همه جانبۀ سیاسی – ایدئولوژیک به جامعه را آغاز کرد. حمله به زنان در راس این استراتژی بود. حجاب اسلامی عملا به بیرق سیاسی این رژیم بدل شد و آپارتاید جنسی به یک ستون محکم حاکمیت. طی چهار دهه اخیر مبارزه بر سر حجاب اسلامی یک وجه دائمی سیاست در جامعه بوده است. مقابله با حجاب اسلامی و آپارتاید جنسی به دو خواست اصلی جنبش آزادی زن و جنبش خلاصی فرهنگی بدل شده است. هجوم به زنان بی حجاب یا “بد حجاب” یک رکن اصلی سرکوب و اختناق این رژیم است. مساله حجاب اسلامی هیچگاه در جامعه ایران حاشیه ای نشد.
تلاش اصلاح طلبان حکومتی و جنبش زنان این جریان برای تلطیف حجاب اسلامی یا لغو اجباری بودن آن پاسخی دفاعی در مقابل جنبش آزادی زن و خواست نسل جوان برای خلاصی از این تحجر و سرکوب اسلامی بوده است. در چند سال اخیر بدنبال اوجگیری جنبش اعترضی توده ای و بویژه از دیماه ٩٦ اصلاح طلبان حکومتی در ابتدا برای حفظ نظام و پس از ناامیدی از حفظ این رژیم برای حفظ قدرت راست و سرمایه داری در جامعه مبحث لغو “حجاب اجباری” را علم کرده اند. تلاش هایی که در ابتدا مورد توجه بخشی از جامعه قرار گرفت و اکنون دیگر رنگ باخته است. به انحاء مختلف کوشیدند که مبارزه با حجاب اسلامی را به لغو “حجاب اجباری” تقلیل دهند؛ کوشیدند که با ایجاد یک اصلاح کل اسلام را از نابودی نجات دهند. تلاش کردند جنبش حق زن را دنبال نخود سیاه بفرستند. “لغو حجاب اجباری” کاریکاتور مبارزه برای آزادی زن و رهایی از حجاب اختناق اسلامی است. قوطی بگیر و بنشان دادن بدست نسل جوانی است که از اسلام و رژیم اسلامی بیزار است.
رژیم اسلامی قادر نیست خود را از حجاب اسلامی خلاص کند. تصور جمهوری اسلامی بدون حجاب امکانپذیر نیست. این رژیم تنها به یمن ایدئولوژی گندیده و متعفن اسلامی قادر است به حیات خود ادامه دهد. لذا این تصور که می توان تحت جمهوری اسلامی حجاب را لغو کرد یک اشتباه و توهم بزرگ است که توسط اصلاح طلبان حکومتی نشو و نما می شود.
برنامه تلویزیونی درباره حجاب اسلامی و خاصیت لغو اجباری بودن آن ترفندی از این نوع است. قرار است مردم را سر کار بگذارند؛ این شائبه را ایجاد کنند که جمهوری اسلامی اصلاح پذیر است؛ می توان جمهوری اسلامی بدون حجاب؛ کمتر اسلامی و کمتر ضد زن داشت. این از تزهای محالی است که جناح اصلاح طلب حکومت همراه با عروج جنبش دو خرداد کوشیده است در جامعه رواج دهد. اما مردم با شعار “اصلاح طلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا” پاسخ روشن و سر راست خود را به این تمهیدات دادند.
اگر عربستان سعودی ممکن است با تلطیف تحجر اسلامی و شل کردن برخی قوانین اسلامی موقعیت خود را درون جامعه و در سطح بین المللی تحکیم کند؛ در مورد جمهوری اسلامی شرایط کاملا متضاد است. هر گونه تلطیف یا شل شدن قوانین اسلامی، تحجر اسلامی، حجاب اسلامی و اختناق اسلامی بمعنای سقوط این نظام است.
اصلاح طلبان حکومتی و آش نذری اصلاحات
باید منتظر باشیم تا این نوکران رژیم اسلامی بحث “لغو حجاب اجباری” را که تاکنون در مباحث جنبش حق زن یا توسط “کنشگران اصلاح طلب حوزه زنان” طرح می شد را به درون ارگان های حکومتی ببرند؛ از تلویزیون بحث و مناظره پخش کنند؛ در تلویزیون من و تو و آیت الله بی بی سی و صدای آمریکا و قس علیهذا به بحث بگذارند و بکوشند برای یک دوره دیگر مردم را مشغول کنند. در انتظار باشیم تا “کنشگران اصلاح طلب زنان” برای این اصلاحات بار دیگر آش نذری بپزند؛ در رسانه های طرفدار رژیم در خارج کشور از عربستان سعودی مثال بیاورند؛ اعلام کنند اگر عربستان سعودی می تواند چنین قانونی تصویب کند، چرا رژیم اسلامی نتواند؟
باید هشیار بود! خلاصی فرهنگی به هر میزان، و هر ذره از کسب حقوق زنان و مقابله با قوانین و تحجر اسلامی فقط و فقط با سرنگونی جمهوری اسلامی امکانپذیر است. باید حجاب اسلامی و حجاب اختناق اسلامی را هر دو با به زیر کشیدن اسلام از جامعه حذف کنیم. مردم اصلاح طلبان حکومتی را خوب می شناسند؛ اما اسلامیست ها از هر نوع بسیار زیرک و دغل بازند. مقابله با تمهیدات رژیم چه اصلاح طلب چه اصولگرا یکی از وظایف ما کمونیستهای رادیکال کارگری و فعالین رادیکال جنبش آزادی زن است.
٢٤ سپتامبر ٢٠٢٠