يك مشاهده اجمالی در اين روزهای پر تنش نشان از هر چيزی دارد جز آرامش و سكون در جامعه. فقر و فلاكت و بيكاری و عدم برخورداری از بهداشت و درمان، مرگ و مير ناشی از ویروس كرونا و بقيه بلايای ريز و درشت عرصه را بر اكثريت مردم کارگر و زحمتكش جامعه تنگ كرده است. كودكان ١٢ و ١٣ ساله بدليل فقر و عدم توانايی در تامين امكانات تدريس اينترنتی دست به خودكشی ميزنند، كارگر بيكار خودكشی را بعنوان راه نجات از فقر و ناتوانی در تامين معيشت خود و خانواده در مقابل خود ميبيند و تقريبا روزانه در اخبار رويدادهای اجتماعی شاهد اخبار اين قبیل از خودكشی ها تکاندهنده هستيم.
در این شرایط فاجعه بار اقتصادی كولبری بعنوان شغل جهت تامين معيشت به نوعی به رسمیت شناخته شده و موازی با آن روزانه شاهد كشتن كولبران توسط نيروهای سركوبگر سپاه و ارتش هستيم. زنان اگر خودسوزی نكنند و کشته نشوند و تقاص ستم مضاعف جنسيتی را با سلب زندگی از خود نگيرند، به بهانه های گوناگون يا به قتل ميرسند يا به خيابان رانده ميشوند و تحت ستم جنسی مضاعف جهت تامين معيشت خود و خانواده قرار ميگيرند. بنا به تعریف رشد و نمو در یک فضای سالم و آرام حق هر کودکی است، كودكان كار باید شرم هر جامعه ای باشند، اما در جامعه ای كه ديكتاتوری سرمايه و مذهب دست به دست هم داده اند اين پديده هم به مانند هر پديده ناهنجار ديگری در سایه مناسبات نابرابر و بشدت غیر انسانی سرمایه داری به يك مشاهده روزمره تبديل شده.
در عرصه اقتصادی تغييرات ساعت به ساعت قيمتها، كمبود ضروریترین مايحتاج مردم از جمله آرد و نان، داروهای حياتی همچون آنسولين و بسياري اقلام ديگر هم جزيی از اين مشاهده اجمالی است. گور خوابي و پشت بام خوابی هم كه گويا ديگر به بايگانی فجايع سپرده شده! اين ليست بسيار كوتاه و خلاصه شده ایی از وضعيت روزمره اكثريت مردم محروم و ستمكش جامعه است كه امروزش را با هراس و اضطراب فردا شروع ميكند. روی ديگر اين مشاهده اقليت معدودی است كه با دست اندازی بر ثروت جامعه و استثمار طبقه كارگر و اقشار زحمتكش جامعه با در اختیار داشتن امكانات نامحدود رفاهی و اقتصادی چهره کریه سرمایه داری را به بهترین وجه به نمایش گذاشته. اقليتی دزد و اختلاسگر كه با استفاده از سيستم فاسد حاكم كانالهای انباشت ثروت و سود را در اختيار دارند و به قيمت فقر مطلق اكثريتی عظيم در رفاه و آسايش زندگی ميكنند. در كنار اين وضعيت فلاكتبار اقتصادی و نابرابری تقسيم ثروت و رفاهيات، كرونا هم قربانيانش را از ميان اين اكثريت محروم انتخاب ميكند. انتخابی كه رابطه مستقيم مابين فقر و محروميت و عدم دسترسی به امكانات درمانی و بهداشتی را نشان ميدهد. مردم کارگر و زحمتکشی كه در هر موقعيتی با كمترين امکانات اوليه بهداشت و پيشيگيری مجبور به كار برای تامين معاش خود و خانواده است، مسلم است كه در مقابل ويروس كرونا جانشان را از دست ميدهند. اگر شانس بياورند و بتوانند در بيمارستانی بستری شوند در بهترين حالت اگر مرگ را شكست دهند بدليل ناتوانی در پرداخت هزينه بيمارستان گروگان گرفته ميشوند و پايان ماجرا هم معلوم!! در حالي كه معيشت و سلامت شهروندان در بدترين وضعيت ممكن قرار دارد، ضروري ترين كالاهاي مورد نياز مردم يا احتكار ميشود يا بطور قاچاق از مرزهايي كه جانیان سپاه پاسداران حفاظت آنها را بعهده دارد خارج ميشود بدون اينكه آب از آب تكان بخورد.
گفتن و نوشتن از اين فجايع و اين شرايط اسف بار كار سختی نيست، هر شهروند جامعه صدها نمونه از موارد بالا را برای بازگویی دارد و ميتواند به اين موارد دهها مورد ديگر را اضافه كند. وحشت از بيكاری، گرسنگی و نپرداختن اجاره خانه و مبتلا شدن به بلای كرونا و مرگ های ناگهانی و در خفا و خاموشی كابوس هر روزه اكثريت مردمی است كه همزمان با معيشت چند برابر زير خط فقر دست و پنجه نرم ميكنند. در طول تاريخ كمتر حكومتي دردش، درد مردم محروم و تحت ستم بوده، اما سركوب و بيحقوقی كه در جمهوری اسلامی اعمال ميشود در طول تاريخ معاصر بيسابقه بوده. در حاشیه این تصویر دردناک و مصائب بیشمار، شهروندان با رژيمی روبرو هستند كه از هر فرصتی برای شانه خالی كردن از زير بار مسئوليت تامين حداقل های زندگی اکثریت جامعه استفاده ميكند. اوباش حکومتی روزی مردم را به كاخ سفيد و حكام امريكا ارجاع ميدهند، روزی برای حل مشكلات اقتصادی و تنگناهای معيشتی از مردم ميخواهد دعا كنند تا شايد اين مشكلات رفع شود و روزی ادعا ميكنند شرايط اقتصادی كشور بمراتب از آلمان بهتر است و مردم با كمبود قابل توجهی روبرو نيستند!! وقاحت اين خيل جانی و دزد حد و حسابی ندارد.
در مقابل این حجم از فقر و فلاکت در نگاه اول شاید این سوال مطرح شود چرا اتفاقی نمیافتد چرا بنظر میرسد جامعه دچار سکوت و سکون است؟ تغییر و تحول انقلابی تکان دهنده ایی مشاهده نمیشود؟ سوال هرکسی که درد مردم را دارد این است آيا سران جنايتكار رژيم و دستگاه سركوب آن ميتوانند بر روی به استيصال كشاندن جامعه حساب باز كنند و با اين خيال خام به عمر ننگين خود بيفزايند؟ اين سوالی است كه مردم زحمتکش و معترض و پيشروان و فعالين كارگری میتوانند برای آن جوابی داشته باشند. از نظر ما كمونيستها جامعه ای كه خالق آبان و دی در يك -دو سال گذشته بوده به استيصال كشيده نخواهد شد، اين آتش زير خاكستر زبانه ميكشد و كاخ ستم و بيداد جمهوری اسلامی و برپادارندگان دار اعدام و شكنجه و زندان را به كام خود خواهد كشيد. سران فاسد و جانی جمهوری اسلامی اگر فكر ميكنند آتش آبان ٩٨ خاموش شده و با كشتار معترضين در خيابان و اعدام دستگير شدگان آن اعتراضات از خشم معترضين در امان خواهند بود كور خوانده اند. واقعیت این است جامعه روند دیگری را موازی با فقر و فلاکت طی میکند. روند اعتراضات کارگران، بازنشستگان، معلمین و دیگر اقشار اجتماعی در بیشتر شهرها نشان از تحرکات اعتراضی دارد که حاضر به پذیرش وضع موجود نیست. از طرفی دیگر بازداشتهای فله ایی فعالين كارگری و اجتماعی، قتل بازداشتی ها در خيابان و زندان، حمله به كارگران و تجمعات اعتراضی اقشار محروم جامعه تنها نمونه های محدودی از وحشت رژيم از همه گير شدن اعتراضات و تجمعات عظیم خيابانی است.
مردم محروم و زحمتکشی كه چيزی برای از دست دادن ندارند ميدان را خالی نخواهند كرد. تلاش بالایی ها برای سرکوب و ادامه وضع موجود ناچارا تعرض پایینی ها برای تغییر در این وضعیت نابسامان را بدنبال دارد. اگر ارعاب وسرکوب ۴۰ ساله توان به سکوت کشاندن اکثریت عظیم جامعه را داشت امروز شاهد هیچ اعتراضی نبودیم. برون رفتهای موقتی و متوسل شدن به تغییر این و آن مهره یا عربده کشیدن در صحن مجلس از طرف مشتی دزد و اختلاسگر تنها تلاشهای از سر استیصال رژیم است. روزانه مهره های ریز و درشت خودشان اذان میکنند وضعیت بسیار حساس و خطرناک است.
امروز شعله های آتش آبان با اعتراضات كارگری درشهرهای كوچك و بزرگ زبانه ميكشد. امروز حتی خود سران جنايتكار رژيم هم ميدانند اين وضعيت آبستن تحركات اعتراضی جدیتر ميباشد و تمام تلاش های سركوبگرانه دولت و حاكميت در جهت سد بستن در مقابل اين طوفان اجتماعی است.
باتلاق اقتصادی كه رژيم در آن دست و پا ميزند عميقتر از آن است كه اين سركوبها بتواند مانع جدی در مقابل فروپاشی سیاسی و اقتصادی رژيم باشد. سركوب و كشتار و تهديد و زندان در نهايت شايد باعث تاخير شود اما انتهای اين وضعيت يك انفجار غير قابل كنترل است. اگر قبول کنیم که وضعیت کنونی قابل دوام نیست، آنوقت تلاش عوامل مزدورحکومتی برای بقای خویش واعتراضات اقشار پایین واعماق جامعه برای تغییر و بهبود وضعیت یک پدیده واقعی و غیر قابل انکار است.
دراین نابسامانی عمیق و غیر قابل کنترل، سران سرکوبگر اسلامی این روزها امید نجات از این بحران عمیق را به انتخابات امریکا وتحرکات تروریست های دست پرورده خودشان در کشورهای منطقه گره زده اند. فکر میکنند انتخاب بایدن یا ایجاد ناآرامی در منطقه توسط اوباش حشد شعبی یا نیروهای مشابه آن راه برون رفت از باتلاق اقتصادی و سیاسی است که در آن دست و پا میزنند. سد بستن در مقابل بهم خوردن اوضاع چنان برایشان مهم است که میخواهند حتی محلات شهرها را نیز تحت کنترل درآورند. با ایجاد ۵۰ هزار پایگاه بسیج و مستقر کردن لومپن ترین اقشار اجتماعی در این پایگاهها تحت نام کنترل و ثبت افراد مبتلا به کرونا هر نوع تحرک اعتراضی را سرکوب کرده و در هم بشکنند. دولت رفع تحریم خرید و فروش تسلیحاتی را با اهن و تلپ به رخ جناح مقابل کشید و مدعی شد مردم پیروز شده اند و دولت دستاورد مهم دیگری در کارنامه اش ثبت شده است! نمایندگان مجلس هم روی طرح اعدام روحانی کار کردند! خامنه ای هم به هر دو طرف تشر زده و اعلام نارضایتی کرد. در این بلبشوی سیاسی راه نجات مردم کارگر و زحمتکش چیزی جز اتحاد و همسرنوشتی عمیق سیاسی و اجتماعی نیست. در مقابل هر ترفند رژیم برای ایجاد تفرقه و پراکندگی در صفوف مردم، درهم تنیدگی مبارزات و اعتراضات اجتماعی از مهمترین حلقه های پیروزی در سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی است. به عقب راندن و خنثی کردن دسیسه های رژیم در به استیصال کشاندن جامعه با اتحاد و همبستگی عمیق بین مردم کارگر و زحمتکش میسر است. سد بستن در مقابل تغییرات از بالا و تعویض مهره های بد و بدتر، مقابله با طرحهای رنگارنگ نیروهای راست امثال سلطنت طلبها که تا دیروز عامل سرکوب مردم بودند یا همکاری و اعلام حمایت نیروهای ناسیونالیست کرد از این طرحها و امضا گذاشتن پای عهد نامه و پیمان های نوین و قدیم نه نانی در سفره کارگران میگذارد نه مرهمی بر زخمهای عمیقی که جمهوری اسلامی بر پیکر جامعه وارد کرده. گذار از جمهوری اسلامی و ایجاد جامعه ایی مبتنی بر آزادی و برابری تنها از طریق سرنگونی انقلابی این جرثومه جنایت و فساد ممکن و میسر است. سد بستن در مقابل فروپاشی جامعه و جلوگیری از شورشهای کور و غیر هدفمند برگشت به آبان و به مصاف طلبیدن حکومت در همه عرصه ها، پس زدن اختناق و سرکوب وحشیانه واعلام خواسته ها و مطالبات معیشتی و درمانی در این مقطع مشخص، خواست آزادی همه زندانیان سیاسی و فعالین کارگری در آبانی دیگر است. ایجاد و فراهم کردن مقدمات قیامی از جنس آبان و دی که رعشه بر اندام سران جانی رژیم بیندازد و قدرت عمل را از همه ارگانهای سرکوبگر سلب نماید از مهمترین اقدامات پیش رو است.. آتش زیر خاکستر را باید شعله ور کرد، راه دیگری نیست.
ملکه عزتی ۳۱ اکتبر