مقالات

هفت تپه و مساله استقلال طبقاتی جاوید حکیمی

آوازه هفت تپه امروز به یمن مبارزات شکوهمند کارگران چنان در جامعه پیچیده که برای آن دهها شعر و ترانه به زبان های مختلف فارسی، عربی و لری و غیره سرود شده است.

مدیر عامل، وکیل، فرماندار/ میخوان کارگر بشه بیکار
همدستن با سرمایه دار/ نقشه اینه بشیم استثمار/ کور خوندین کارگر شده بیدار!
کارگر وایساده پشتِ کارگر/ تو کارخونه، کارمند یا برزگر
همدوش کارگرِ مرد/ زنا تو صفِ اول نبرد

اما تداوم مبارزه کارگران و تبدیل آن به تیتر اول رسانه ها، تبعات مثبت و منفی خود را داشته است۔ از یکسو توجه اقشار تحت ستم‌ جامعه نظیر دانشجویان، معلمان، بازنشستگان را به حمایت از آنها جلب نموده و از دیگر سو پای بخش هایی از حاکمیت را برای کنترل و کانالیزه کردن روند مبارزه به هفت تپه باز کرده است.

حالا ایادی حکومت از خبرنگار- بازجو و مستند سازان سوخته گرفته تا نمایندگان مجلس و بسیجیان اسیدپاش نیز هر روز به یک بهانه وارد هفت تپه شده و گوشه ای از وظایف سرکوب نرم خودشان را پی می گیرند۔ همین امر موجبات نگرانی چپ مفسر و مبصر را فراهم کرده است. ظاهرا دخالت همزمان دو قطب جامعه، توده های زحمتکش و ایادی حکومت، در دستگاه تفکر این چپ نمی گنجد و برایش قابل هضم نیست.

می گویند استقلال طبقاتی کارگران نباید مخدوش شود، می گویند کارگران نباید به پیاده نظام حکومتی ها تبدیل شوند، می گویند ورود نمایندگان مجلس یعنی یک جای کار می لنگد؛ شعارها و مطالبات نادرست است. چپ مفسر همانا چون درگیر مبارزه نیست و تاکتیک نمی شناسد، شعار کارگران یعنی خلع ید از زالو و لغو خصوصی سازی را انحرافی می داند که زمینه ساز نفوذ بخش هایی از حکومت در هفت تپه شده است. و راهکار از نظر این به قول انگلس حکیم باشی های سوسیالیست عبارت از چیست؟ بازگشت به مطالبات صنفی و معیشتی، یا هجوم برای لغو استثمار و کار مزدی.

گفته می شود بازگشت به مطالبات صد در صد کارگری مثلا مبارزه برای افزایش دستمزد یا حق ایجاد تشکل مستقل کارگری ضامن استقلال طبقاتی کارگران است. آیا همین چندی پیش شوراهای اسلامی کار با طومار شش هزار امضایی پرچمدار مبارزه برای افزایش دستمزد نشده و استقلال طبقاتی را مخدوش نکرده بود؟ ایا رضا رخشان و فریدون نیکوفرد دو چهره منفور و ضد کارگری، فی الحال با مطالبه تشکل مستقل کارگری در خدمت زالو نیستند؟ آیا حبیبی عضو شورای اسلامی کار در برنامه لایو با کارگران از تشکیل مجمع عمومی مستقل کارگران در هفت تپه بطور صوری هم که شده دفاع نکرد؟ می خواهم بگویم هر شعار و مطالبه ای که کارگران بتوانند حول آن متحد شده و جنبشی راه بیاندازند محال است به دخالت بخش هایی از حاکمیت برای سرکوب و کنترل آن به دو طریق چماق و هویج منتهی نگردد.

تنها شعار مرگ بر حکومت جمهوری اسلامی و زنده باد انقلاب کارگری است که می توان به ضرس قاطع گفت هیچکدام از جناحین حکومت اسلامی نه می خواهند و نه می توانند آن را به نفع خود مصادره نمایند. حیرت انگیز اینکه طیف دیگر چپ مفسر و مبصر همین توقع را از کارگران دارند. تصور کنید کارگرانی که با این همه جانفشانی و از خود گذشتگی هنوز قادر به اخراج زالوی هفت تپه نشده اند با شعار سرنگون باد رهبر یا لغو استثمار به مبارزه ادامه دهند! این منطق مبتنی بر رادیکالیسم کاذب آنقدر مضحک است که کمترین توضیح برای بطلان آن اتلاف وقت خواهد بود.

راست این است که تبلور استقلال طبقاتی کارگران جز در حزب سیاسی طبقه میسر نخواهد شد. همین جا به یک ویژگی مشترک اکثریت قریب به اتفاق این چپ های مفسر و مبصر می رسیم؛ فعالین منفرد و رسانه های مستقلی که حزب گریز و حزب ستیزند. خطای فاحش این به قول انگلس حکیم باشی های سوسیالیست در نقطه عزیمت فردگرایانه و خود مرکزبینی شان ریشه دارد. اینها وظایف حزب سیاسی را به دوش طبقه کارگر و مضحک تر از آن روی شانه های نحیف کارگران یک کارخانه می نهند.‌ نمی شود بگویید کارگر حزب لازم ندارد و یا تمام احزاب چپ فی الحال موجود به طبقه بی ربط اند انگاه از کارگران یک کارخانه واحد بخواهید با شعار لغو اعدام به میدان بیایند. مگر اتحادیه کارفرمایان وظایف دولت سیاسی کارفرمایان را عهده دار شده اند که شما از سازمانهای غیر حزبی کارگران چنین انتظاری دارید؟ پیکار پرولتاریا و بورژوازی در عرصه های مختلف سیاسی و اقتصادی و اشکال متناسب با آن صورت می گیرد. جدال سراسری و سیاسی با بورژوازی، رسالت کارگران متشکل شده در حزب سیاسی است و نه تشکل های توده ای یا یکرشته مشخص. نقد مفید است لیکن نقد نادرست و از آن بدتر مغرضانه کمتر از ضربه دشمن، مخرب نیست. متاسفانه نقدهای این چپ مفسر، جز تخریب روحیه و کم بها دادن به دستاوردهای تاکنونی حاصلی نداشته است.

خلاصه می کنیم؛ تا آنجا که به کارگران هفت تپه برمی گردد آنها توانسته اند با اتخاذ بهترین تاکتیک ممکن مبارزه ای را به مدت چندین سال حول فوری ترین خواست های خود تداوم دهند. هفت تپه ای ها اکنون وسط رینگ بوکسی قرار گرفته اند که چشم یاری به ما دوخته اند. بر ماست که به انها گل بدهیم نه به سمت شان سنگ پرتاب کنیم.

٢١ ژانویه ٢٠٢١