مقالات

تنها نجات دهنده خود ما هستیم! ملکه عزتی

در آخرین روزهای سال ۹۹ انسانهای عادی کوچه و خیابان با وضعيتي دست به گريبان هستند كه در ٤٠ سال اخير بيسابقه بوده است. در همین روزهای سخت و دردآور برای مردم، دولت و حکومت هم با طرح مسائل با هیاهو، پوچ و بيربط به زندگی مردم از قبیل مذاكره حول برجام و نوشیدن جام زهری ديگر و بازار گرمی برای مضحکه انتخابات و منحرف کردن افکار بخشی از جامعه، در تلاشند به این مضحکه رنگ و رویی بدهند.

مردم اما بطور واقعی درگیر مسائلی مهم تر و حیاتی ترند. طرح خواست معیشت و درمان، دستمزد و حتی در جاهایی برگزاری روز زن از مشغله های اصلی این روزهای مردم مبارز و معترض به نظم موجود است. البته که خواست و مشغله مردم فرسنگها با سیاست و مشغله حکومتیان فاصله دارد.

در روزهای آخر سال گرانی سرسام آور اقلام اوليه مواد غذايی مردم را مستاصل كرده، به احتمال قریب به یقین وحشت و واهمه خرید عید برای بخش عظیمی از جامعه به کابوسی تمام نشدنی تبدیل شده است. مردم محروم و كاركن جامعه با سطحی از معيشت روبرو هستند كه هر روز بدتر از روز قبل کمرشان در زیربار فشار گرانی و بیکاری خم میشود. بيماری و بيكاری و فضای سراپا اختناق و سركوب زندگی را بر اكثريت جامعه سخت و طاقت فرسا كرده است. گرانی، بيكاری، پاندمی كرونا و عدم رسيدگی ارگانهای ذيربط دولتی و سلب مسئولیت دولت از خود دررابطه با وضعيت افراد مبتلا به كرونا، مرگهای زیادی را بدنبال داشته است.

تصویرعمومی جامعه فاکت غیرقابل انکار گرسنگی است. فقر و فلاكت و بيماری مهمان خانه های مردم محرومی است كه از برکات اين نظام جز سركوب و استثمار هيچ چیز ديگری نصیبشان نشده است. معيشت مردمی كه سالها كار كرده اند تا در دوران بازنشستگی زندگی شايسته ای داشته باشند، سالهاست چند برابر به زير خط فقر رسيده است. زنان در سايه آپارتايد جنسی چهل سال است يا در اعتراض به قانون و سياست ضد زن در زندانهای جمهوری اسلام محبوس و دربند هستند يا در سايه حمايت قانون از سنت و فرهنگ ضد زن و ضد زندگی مورد خشونت و تعرض قرار ميگيرند و جانشان توسط نزديكانشان گرفته ميشود. مردم محروم و کارکن جامعه در پی بدست آوردن لقمه نانی از هرگونه امنيت كاری و جانی محروم هستند. اخراج ميشوند، احکام سنگين زندان ميگيرند، حقوق هايشان پرداخت نميشود و زندگی خود و خانواده هايشان در پرتگاه نابودی و از هم پاشيدگی قرار دارد. تهديد و ارعاب روزانه مردم محروم و معترض و سركوب هر اعتراض موجود، يكی از عوامل اصلی ماندگاری اين سيستم پوسيده سراپا تبعیض و نابرابری و استثمار است. اين نظم متكی به سركوب و خشونت نهادينه در همه گوشه و زوايای زندگی مردم و در اعماق جامعه خود را نشان ميدهد. فحشا، كار كودك، اعتياد و زندگی در حواشی شهرهای بزرگ، محروميت از كمترين و ابتدايی ترين امكانات يك زندگی، تصوير بسيار محدودی از عمق فاجعه ای است كه جامعه اينروزها با آن روبروست.

گفتن از اين فجايع هنر خاصی لازم ندارد. با يك گشت در اينترنت و تعقيب اخبار و اتفاقات روزانه، این اخبار با حجم و ابعادی سرسام آور در مقابل چشمهای نگران ما رژه ميروند و چهره زشت اين حکومت و كاركرد سرمايه را به شكلی عريان به نمايش ميگذارند. مقصر و عامل اصلی خودکشی انسانهای مستاصلی که برای اعتراض به سیستم حاکم به زندگی خود خاتمه میدهند تا خشم و درد مادری که جسد بیجان فرزند اعدامیش را هم نمیتواند تحویل بگیرد، از زنی که برای سیر کردن شکم بقیه افراد خانواده تن میفروشد تا سرنوشت دردناک کودکی که با زباله گردی کمک خرج میشود، تنها و تنها این سیستم و این نظم وارونه است. در طی بیش از ۴۰ دهه تنها تغییر قابل مشاهده در این نظام شیوه های تهدید و سرکوب بوده است. زمانی در خیابان به دار میکشیدند امرور در زندان سر به نیست میکنند. زندانیان را به تیمارستان منتقل میکنند و با خوراندن دارو و مخدر آنها را به قتل میرسانند یا جسد بیجان را به دار و طناب اعدام میسپارند. اما اگر همه اين مصائب و مشكلات گريبان مردم محروم جامعه را گرفته، اگر كارگر نفسش زير فقر و فشار گرانی و معيشت زير خط فقر بند آمده است، اگر زن و مرد آن جامعه نابرابری را تا مغز استخوان احساس ميكنند و از آن رنج ميبرند، اگر كرونا قربانيانش را از همان مردم ميگيرد و فقر يكی از عوامل تسری اين ويروس مرگبار در مناطق محروم است، اگر مردم خوزستان اين روزها قربانی اصلی اين ويروس مرگبار هستند، اگر بازنشستگانی كه بعد از سالهای متمادی كار و تلاش، امروز درآمدشان كفاف یک دهم هزينه های سرسام آور زندگيشان را نميدهد و برای اعلام خواست ساده معيشت و درمان، جوابشان با باتوم و ضرب و شتم داده ميشود و توسط عوامل كثيف حكومت اسلامی سركوب ميشوند، قطعا و مطلقا نشان قدرت سرمايه داران و حكومت حامی آنان نيست. اين وحشيگری آشكار و سركوب در روز روشن در وهله اول نتيجه دستپاچگی و وحشت و سراسیمگی رژيم از گستردگی حركتهای اعتراضی ديگر است. سركوب آشكار معلول ترس مرگ رژيم از قدرت طبقه ای است كه اگر متحد و همراه باشند هيچ قدرتی در مقابلشان توان ايستادگی و تعرض ندارد.

درد مردم محرومی كه سركوب ميشوند اختناق و فقدان تشكيلات محكم و صاحب قدرتی است كه بسيج كند، سازمان دهد و خيابان و كارخانه را در آنی به تصرف درآورد. در نبود تشكيلات و سازمانی كه بتواند به شكل ميليونی صف مردم متنفر از جمهوری اسلامی را به ميدان بياورد، سركوب و اعمال خشونت ابزاری است برای از ميدان بدر كردن و خفه كردن صدای معترضين و اعتراضات. آنجا كه نیروهای سرکوبگر توان سركوب علنی را ندارند بطور قطع سازمان و صف متحد و قویتری از كارگران و انسانهای معترض وجود دارند كه متحد برای تغيير در معیشت و زندگی خود مقاومت و مبارزه ميكنند و خشونت و سرکوب را به عقب میرانند.

بقول آن بازنشسته نازنینی که در همین اعتراضات چند روز اخیر خطاب به ماموران سرکوب و ترور اعلام کرد؛ همه شما را به آشغالدانی میریزیم، یا باید اینها را به زباله دان تاریخ ریخت یا رویای یک زندگی شایسته انسان امروز را برای سالها به فراموشی سپرد. اتحاد و همبستگی طبقاتی در مقابل دستپاچگی و خشم کور رژیم، سلاحی است که باید با آن به سرکوب عریان رژیم پاسخ داد. باید باورکرد تنها نجات دهنده خود ما هستیم.

مارس ۲۰۲۱