بیش از سه دهه است، آخر هر سال و نوروز آن برای بخش مهمی از جامعه کردستان و طیف وسیعی از انقلابیون و مخالفین جمهوری اسلامی، مصادف است با یکی از تلخ ترین اتفاق خاطره زندگی آنها. دهه های آخر قرن بیستم بشریت شاهد چهره کریه نظام سرمایه داری و تحمیل جنگ و ویرانی بر بخش مهمی از مناطق جهان بود. جنگ ایران وعراق و کشتار دو میلیون نفر طی آن، یکی از این جبهه های رقابت امپریالیستی جهان سرمایه داری و به نمایش گذاشتن قدرت نابودی بشریت و دوباره بمیدان آوردن سلاح کشتار جمعی بود. در همان سالها ماشین کشتار جمهوری اسلامی بدون وقفه مشغول کشتار مخالفین در زندانها بود و یا در همین جنگ ارتجاعی ایران و عراق میلیونها انسان قربانی طمع ورزی دنیای تحت حاکمیت سرمایه داری و رقابت بلوک بندیهای آن شدند. اما جان باختن دهها انقلابی کمونیست گردان شوان در روزهای آخر سال ۱۳۶۶ چنان تاثیر روانی سنگینی بر روی زندگی هم نسلها و همرزمان آنموقع این رفقا و خانواده ها و مردم شهر سنندج گذاشته است که پس از گذشت ۳۳ سال از آن، هنوز این فاجعه در پایان هر سال و فرارسیدن نوروز با زندگی آنها عجین و درهم تنیده است.
در آن سالها مردمان بیگناه زیادی در شهر سردشت، اطراف شهر مریوان و یا در اردوگاه تشکیلات کومه له در کردستان عراق (اردوگاه بوتێ) مورد حملات ددمنشانه شیمیایی رژیم فاشیست عراق قرار گرفتند. اما تراژدی گردان شوان و تاثیرات مخرب آن زخمی عمیق و ویژه برجای گذاشت. دهها انقلابی رزمنده و انساندوست که بارها از شرایط سخت نظامی سربلند بیرون آمده بودند و داستان فداکاری، دلسوزی و عشق شان به رهایی ستمدیگان نقل مجلس مردم در شهر سنندج و جنوب کردستان بود، اینچنین در طی کمتر از ۲۴ ساعت از بین رفتند! باور کردنی نبود! قابل تصور نبود کسانی که جنایتکاران جمهوری اسلامی حتی از نامشان در هراس بودند، چنین سریع از بین بروند.
بخشی از این عزیزان مبارزین کار کشته و با تجربه شهر سنندج سرخ از زمان قیام برای سرنگونی رژیم شاهنشاهی و ایستادگی در مقابل رژیم هار اسلامی بودند. از حماسه آفرینان نوروز خونین و جنگ ۲۴ روزه سنندج در برابر یورش جمهوری اسلامی به کردستان بودند. طیفی از زنان و مردان آرمانخواه و کمونیست و دلسوز کارگران و مردم زحمتکش که یادگاری زحمات و حماسه هایشان در مقابل نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی در نزد مردم شهر و روستاهای جنوب کردستان ماندگار خواهد بود.
اما از حالت روانی این ضربه کاری که بگذریم، اگر به شرایط سیاسی منطقه و احزاب در آنزمان نظری بیفکنیم، آنچه غم از دست دادن این رفقا را سنگین تر می کند، این واقعیت است که این تراژدی اجتناب ناپذیر نبود. در همان دوران تفاوتهای سیاست و شیوه کار فعالیت کمونیستها با جنبش ناسیونالیستی و نادرستی رقابت با احزاب این جنبش و شیوه های فعالیت آنها روشن و نقد شده بود. بعلاوه در همان روزها در مورد خطرناک بودن وضعیت امنیتی گردان شوان از طرف رفقای متعددی به رهبری وقت کومه له هشدار داده شده بود. توضیحات تکراری و سطحی مسئولین کومه له که در این ۳۳ سال و در هرسال و سالروز این فاجعه، توضیح چرایی بوجود آمدن این تراژدی نیست. داستان سرایی مسئولین آن دوران و امروز شاخه های مختلف کومه له و متمرکز شدن پیاپی روی روزهای ۲۶ و ۲۷ اسفند و حکایت قایق و بلم و عبور از رودخانه سیروان برای نجات رفقایی که هیچ امیدی به زنده بودنشان نمانده بود، توضیح ریشه ای این فاجعه وحشتناک نیست. این ادعاهای سطحی همگی برای توجیه و وارد نشدن به سیاستها و روشهایی است که متاسفانه قبل از گردان شوان، در منطقه اورامان و شمال کردستان (فاجعه گردان ۲۲ ارومیه) و جاهای دیگر تلفات جبران ناپذیری را موجب شده بود .
گرچه وجود گرایشات و شیوهای کار متاثر از جنبش های مختلف در درون کومه له امری واقعی و قابل مشاهده بود. با اینحال حتی از طرف رهبری وقت حزب کمونیست ایران هم در مورد این تراژدی انسانی هیچ بررسی و ارزیابی ای صورت نگرفت. اما کومه له و تمام کسانیکه خود را وارث گردان شوان قلمداد میکنند و هر ساله در سالگرد این فاجعه مراسم مرثیه گردانی برپا میکنند، دارای هر سیاست و گرایشی که هستند، از نظر انسانی یک توضیح و روشنگری به مردم کردستان و بخصوص شهر سنندج و خانوادهای داغدیده این عزیزان و همرزمانشان بدهکارند. هیچ مصلحت و مناسباتی با احزاب حاکم در کردستان عراق، که خود در آن زمان و در بحبوحه جنگ ایران وعراق و در جریان حمله جمهوری اسلامی به منطقه و متعاقبا کشتار بیش از ۵۰۰۰ نفر از اهالی حلبچه توسط رژیم فاشیست صدام، جلودار نیروهای جنایتکار جمهوری اسلامی بودند، سکوت و بی وظیفه گی مسئولین کومه له را توجیه نمی کند .
این احزاب که امروز در کردستان عراق به حاکمیت رسیده اند شریک جنایات جمهوری اسلامی و رژیم بعث عراق در قتل عام هزاران نفره حلبچه و جان باختن رفقای گردان شوان هستند. بهمین دلیل است که پس از گذشت ۳۰ سال از فاجعه گردان شوان هنوز از قلمداد کردن آنها بعنوان قربانیان آن جنگ جنایتکارانه امتناع می کنند. احزاب حاکم در اقلیم کردستان عراق هم اکنون هم و ۳۳ سال پس از همکاری با یورش جمهوری اسلامی به منطقه حلبچه، هنوز هم به خوشخدمتی در مقابل رژیم جنایتکار اسلامی ادامه داده و از متحدین مورد اعتماد آن هستند. اما مردم زحمتکش در کردستان عراق و بخصوص شهر حلبچه نقش آنها را در سیه روزی خود خوب بیاد دارند. داستان غارت و چپاول اموال و امکانات زندگی خود را توسط این احزاب سینه به سینه برای نسل بعد از خود نقل کردند. بهمین خاطر و به سبب نزدیک به ۳۰ سال حاکمیت فاسد و ضد مردمی هر روزه به حق از طرف مردم آزادیخواه کردستان عراق مورد اعتراض قرار می گیرند.
جا دارد همواره همدردی خود را با خانواده و بستگان رفقای جانباخته گردان شوان تازه کنیم. یاد رفقای عزیزی که تفنگ هایشان را با غریو شعار “زنده باد سوسیالیسم” بسوی جنایتکاران رژیم اسلامی نشانه گرفتند همواره زنده و گرامی خواهد ماند. یاد و نام این عزیزان در رزم انقلابی برای به زیر کشیدن رژیم سرکوبگر اسلامی همواره همراه ما خواهد بود.
۱۹مارس ۲۰۲۱