مردم افغانستان عموماً و زنان خصوصاً با کابوس بازگشت طالبان روبرو هستند. حملات و پیشروی های اخیر طالبان در متن یک توافق صورت گرفته است. زیر عنوان بی مثمای “مذاکرات صلح” آمریکا با طالبان به توافق رسید که آنها را به قدرت و شرکت در حکومت بازگرداند. این سازش و بند و بست آمریکا و طالبان علیه مردم محروم افغانستان با همکاری و حمایت جمهوری اسلامی، ارتش پاکستان و دولت مستقر در کابل صورت گرفته است.
کابوس بازگشت طالبان بویژه برای زنان وحشتناک است. بازگشت طالبان یعنی محو کردن مجدد زنان از جامعه و قتل شرعی و قانونی آنان زیر پرچم “صلح در افغانستان”! دولت اسلامی فاسد کنونی و جنگ سالاران متفرقه باندازه کافی مشغول ترور و اذیت و آزار مردم محروم افغانستان هستند، اما بازگشت طالبان نه تنها اوضاع را دو دهه عقب تر می برد بلکه فاکتوری بسیار منفی در معادلات سیاسی منطقه بنفع تروریسم اسلامی است. این توافق بدون پیشینه و سود طرفین نبوده است. در مذاکرات قطر، طالبان در ازای بازگشت به قدرت، امتیاز کامل استخراج کلیه معادن افغانستان را به کمپانی های آمریکائی واگذار کرده است. لازم به تاکید است که امتیاز معادن و ثروت افغانستان همواره دست سرمایه داران متفرقه “داخلی” و “خارجی” بوده و در هر حال از این ثروت اجتماعی چیزی به مردم زحمتکش و شهروندان افغانستان نرسیده است.
در مقابل این روند چه راهی وجود دارد؟ مردم در مقابل بازگشت وحوش طالبان و تروریست های تشنه بخون که هر روز جنایت می کنند تنها مانده اند. تسلیم یا مقاومت، آن دو راهی است که امروز در مقابل جامعه افغانستان قرار گرفته است. مسلح شدن زنان و مردان در تعدادی از مناطق و شهرها منعکس کننده وحشت عمیق از بمب ساعتی طالبان است که همه جا تیک تیک می کند. دستور کار یک کمونیست، یک آزادیخواه و برابری طلب، هر کسی که نمی خواهد بساط توحش اسلامی طالبان مجددا راه بیافتد، در این وضعیت ویژه چیست؟
بعنوان یک کمونیست و انقلابی و در ظرفیت شخصی، براین نظرم که در مقطع کنونی تنها راه مقابله با طالبان و درهم شکستن این توافق ننگین و ضد جامعه، سازماندهی یک جنبش مقاومت توده ای و مسلحانه برای دفاع از خود و شهرها و روستاها در مقابل نیروهای طالبان و حامیان آنهاست. جنبشی که میتواند با اتکا به تجارب تاکنونی از جمله تجربه کوبانی سازمان دفاع از خود و تامین امنیت شهروندان را با ایجاد شوراهای مردمی پیش ببرد و در مقابل قدرت حاکم و تلاش طالبان برای قدرتگیری مجدد سدی ببندد. روشن است این امری ساده و در دسترس نیست، رهبری و سازمان و ملزومات می خواهد، با موانع جدی سیاسی و عملی و فنی روبروست، اما در عین حال بیشترین ظرفیت را در لحظه کنونی داراست.
نسل جدید و زنان و مردان آزادیخواه، کمونیست ها و سوسیالیست ها و جریانات سکولار باید استخوانبدی جنبش مقاومت در مقابل ترور و توحش طالبان را شکل دهند. اینبار فرصتی هست که جامعه روی پای خود و مستقل از نیروهای اسلامی و حکومتی و حامیان جهانی اش، علیه اسلام سیاسی طالبان بمیدان بیاید. در این جدال مردم منطقه از تهران و بیروت و بغداد تا مردم آزادیخواه جهان در کنار این حرکت خواهند ایستاد.
یک رکن مهم چنین جنبشی، یک حرکت گسترده بین المللی، علیه تروریسم دولتی و اسلامی و در دفاع از سکولاریسم و دولت غیر قومی و غیر مذهبی در افغانستان و مشخصاً دفاع از برابری کامل زن و مرد است. جنبش مقاومت توده ای در داخل و جنبش حمایت جهانی لازم و ملزوم یکدیگرند. مردم افغانستان اینبار باید به افکار عمومی پیشرو و حرکتهای ضد سرمایه داری در جهان متکی شوند تا بتوانند در مقابل کمپ ارتجاع داخلی و متحدان دمکرات و غربی آنها از حکومت مجدد طالبان ممانعت کنند. حتی اگر چنین جنبشی با شکست روبرو شود، به سیاست انتظار و تسلیم به طالبان ارجحیت دارد و زمینه مقاومتی خاموش نشدنی علیه طالبان و جنبش اسلامی را ایجاد میکند.
٧ جولای ٢٠٢١