مقالات

اعتراضات معلمان علیه فقر و تبعیض

اعتراضات معلمان
علیه فقر و تبعیض

روز شنبه سوم مهرماه با فراخوان قبلی شورای هماهنگی کانونهای صنفی معلمان، اجتماعات باشکوهی بصورت همزمان در ٢١ استان و ٤٠ شهر ایران برگزار شد. این اجتماعات بدنبال هشدار شورای هماهنگی تشکلهای صنفی در بیانیه ۲۱ شهریور و دادن فرصت به دولت و مجلس و وعده های تحقق نیافته صورت گرفت. استقبال معلمان علیرغم وضعیت کرونائی وسیع بود و از جمله در شیراز بزرگترین تجمع فرهنگیان برپا شد.

خواستهای محوری معلمان شاغل و بازنشسته عبارت بودند از: توقف ‌پولی ‌سازی ‌آموزش، بهبود کیفیت آموزشی و تامین نیازهای اولیه تدریس آنلاین مانند لپ تاپ و تلفن همراه، سیم کارت و اینترنت رایگان برای معلمان و دانش آموزان، آزادی ‌معلمان ‌زندانی، همسان‌سازی حقوق ‌بازنشستگان مبتنی ‌بر نود درصد حقوق شاغلین و رسیدگی به خواست معلمان موسوم به کارنامه سبز.

معلمان مانند دیگر اقشار زحمتکش جامعه بدلیل اعتراض به فقر و تبعیض همواره مورد اذیت و آزار و تعقیب قضائی قرار گرفتند. در سالهای اخیر حدود ١٦٠ معلم بازداشت و زندانی و یا از کار اخراج شده اند. مصطفی نیلی وکیل افتخاری فرهنگیان زندانی شده و هنوز ده نفر از معلمان و بازنشستگان فرهنگی از جمله؛ اسماعیل عبدی/تهران، ناهید فتحعلیان/ تهران، زینب همرنگ/ تهران، حسن حسینخانی/ مهاباد، محمد ارکیان/ البرز، مهدی فتحی/ فارس، غلامرضا غلامی/ فارس، عزیز قاسم زاده/ گیلان، نصرت بهشتی/ خراسان رضوی، محمد رضا رمضان زاده/ خراسان شمالی و یعقوب یزدانی/ خراسان شمالی در زندان هستند. روز یکشنبه چهارم مهر، در فردای اجتماعات سراسری معلمان، با یورش شبانه نیروهای امنیتی به منزل عزیز قاسم زاده، سخنگوی کانون فرهنگیان استان گیلان، وی را بدون مجوز و حکم بازداشت دستگیر کردند.

معلمان ایران مانند دیگر شهروندانی که حقی را مطالبه می کنند، با سد دیوار سرکوب روبرو میشوند. در این مملکت دزدی، فساد، اختلاس، تجاوز گروهی، تعدی و آزار جنسی، قاچاق مواد مخدر، قاچاق انسان، انواع جرائم شناخته شده برای حکومتی ها و سرمایه داران در معیّت قانون و اسلام آزاد است. اما معلمی که از تحصیل رایگان، درمان رایگان، آموزش غیر مذهبی و علمی، حقوق و معیشت کافی، قرارداد کاری متناسب، رفع تبعیض و استخدام معلمان شرکتی و پیمانی و حق التدریسی، حق اعتراض و تشکل سخن میگوید، با پلیس و زندان و شکنجه و پرونده سازی و اخراج روبرو میشود.

آموزش و پرورش را از یک حق همگانی به یک امتیاز براساس توانائی مالی تبدیل کردند. امر اجتماعی و همگانی آموزش به یک صنعت پرسود و بازاری تبدیل شده که نه فقط آموزش را از محتوای علمی و آینده نگری تهی می کند بلکه هر سال فشار شهریه و هزینه تحصیل و اخیرا کرونا و نیازهای آموزش آنلاین، میلیونها دانش آموز خانواده های کارگری و مردم زحمتکش را از حق درس خواندن ساقط کرده است. تحمیل فضای مذهبی به مراکز آموزشی، اجبار معلم به تدریس متون مذهبی و رعایت “شئونات اسلامی”، به امری زجر آور برای معلم بدل شده است. معلم برای نان خوردن ناچار است بین وجدان علمی و آموزشی و نیازهای یک سیستم سراپا فاسد و ضد علمی تعادلی ایجاد کند. تعدی به روان کودک و مغزشوئی و تبلیغ “فرهنگ شهادت”، محروم کردن کودکان از تحصیل و پرتاب کردنشان به خیابان و بازار کار، مدارس بی کیفیت و شلوغ و غیر ایمن و در استانهای محروم تر و بیشتر روستاها مدارس کپری، فقدان ابتدائیات آموزشی، حقوق های چند بار زیر خط فقر و کار شیفت دوم و … همه شرایط اسفناکی است که معلم در جامعه ایران با آن دست و پنجه نرم میکند.

به اینها باید تعداد زیادی از سازمانهای حکومتی منتسب به معلمان را اضافه کرد که از طریق رانت و حقوقهای نجومی تلاش دارند بعنوان یک بازوی سرکوب در مدارس علیه معلمان معترض عمل کنند. این سازمانهای حکومتی خوشبختانه پایه ای میان معلمان ندارند و همان نقشی را ایفا میکنند که شوراهای اسلامی کار در کارخانه ها علیه کارگران معترض دارند.

از اعتراضات و خواستهای برحق معلمان برای یک سیستم آموزشی علمی، آموزش رایگان، مدارس ایمن و استاندارد، حق تشکل و اعتراض و اعتصاب، حقوق و معیشت مکفی و آزادی فوری معلمان زندانی صمیمانه حمایت کنیم. درود بر رزم و اتحاد معلمان!

سردبیر.
٨ مهر ١٤٠٠