سپیده قلیان دختری متولد ۱۳۷۳ در دزفول است، دانشجوی رشته دامپزشکی و ساکن دزفول. تا اینجا سپیده هم مانند بقیه است، انسانی تحت ستم، تحت یک سیستم آپارتاید جنسی، فشار اقتصادی، سانسور سازمان یافته اندیشه و قلم، در کشمکش روزانه با معیشت، سنت و …
اما چه شد که سپیده کابوس حکومت شد؟ من اولین بار اسم سپیده را در یک خبر کوتاه شنیدم: “در شامگاه ۶ اسفند ۱۳۹۵ سپیده قلیان که در آن زمان دانشجوی سال چهارم رشته دامپزشکی بود، در منزل پدریاش بازداشت و به مکان نامعلومی برده شد. دلیل بازداشت او به نقل از یک منبع نزدیک به خانوادهاش «فعالیت در اینستاگرام» و «فعالیت مدنی» اعلام شده بود.” در جریان اعتراضات هفت تپه در سال ۱۳۷۹، بطور مستقل از اعتراضات به حق کارگران خبر تهیه میکرد و در ۲۷ آبان ۷۹ به همراه اسماعیل بخشی و جمعی دیگر از فعالان کارگری دستگیر شد. وقتی با سرچ در اینترنت عکس های سپیده را دیدم، دختری بود که سیما و پوشش و آرایشش نشان از زندگی داشت، نشان از طراوت و رنگ و این اولین نشانه نفی تمام حکومتیست که نمادش سیاهی وعزا و خمودگی است. بسیار برای من جالب بود که این دختر بدون کلام هم یعنی نه به خرافات و سنت، یعنی نه جمهوری اسلامی .
در طول ۴۳ سال گذشته بازداشت و صدور احکام سنگین برای فعالین اجتماعی و رسانه ای و یا قرار های وثیقه بسیار سنگین جهت نوعی گروگان گیری افراد، یک شیوه رایج از جانب جمهوری اسلامی بوده و این استراژدی وقیح برای منفعل کردن و ساکت کردن صدای مستقل از جانب حکومت همواره مورد استفاده قرار گرفته است. اما سپیده، سپیده است و سکوت نکرد. هیچ وقت نتوانستند سپیده را وادار به سکوت کنند. بگذارید نگاهی به جدال سپیده دختری تنها با سیستمی فاسد و متوحش بندازیم و ببینیم چطور شد که در هیچ شرایطی سپیده در برابر این همه فشار و شکنجه و تهدید سکوت نکرد .
سپیده پس از آزاد شدن از زندان در تاریخ ۱۹ دی ۱۳۹۷ از شکنجههای صورت گرفته توسط مأموران گفت. گفت که او و اسماعیل بخشی هر دو در روزهای بازداشت تحت شکنجه شدید قرار گرفتند. او گفت که حاضر است در دادگاه دربارهٔ شکنجه خودش و اسماعیل بخشی شهادت بدهد. او همچنین در توئیتی نوشت که مأموران اطلاعات گفتند که تنها در صورت قبول «اتهامات روابط نامشروع» آزادش میکنند. سپیده در سلسله توئیتهای خود نوشت مأموران برای اخذ اعتراف از او از کابل و اتهام جنسی علیه او استفاده کردند. سپیده گفت که در هنگام شکنجه مأموران اسماعیل بخشی را مجبور کردند تا به خودش فحاشی کند. اسماعیل بخشی نیز با تشریح شکنجههای دوره بازداشت خود و سپیده؛ خواستار پاسخگویی علنی وزیر اطلاعات شد. او محمود علوی را که در آن زمان وزیر اطلاعات بود به شرکت در یک مناظره تلویزیونی دعوت کرد. در تاریخ ۲۴ دیماه ۱۳۹۷ عسل محمدی، عضو هیئت تحریریه نشریه گام که پس از حمایت از اعتراضات کارگری ۱۳۹۷ خوزستان بازداشت شد و چند روز بعد به قید وثیقه آزاد گشت، نسبت به این اظهارات واکنش نشان داد و گفت که از نزدیک شاهد شکنجه این دو بوده است و حاضر است به نفع اظهارات این دو تن، در دادگاه شهادت دهد. عسل محمدی همچنین در عین حال اشاره کرد که «شاهد ساعتهای طولانی بازجویی» از سپیده بوده است .
سپیده که بطور موقت و با قید وثیقه از زندان آزاد شده بود، فاش کرد که در زندان سپیدار اهواز مأموران اطلاعات یک زن عرب زبان بنام زهرا حسینی را مورد شکنجه قرار دادند، طوری که دست و پای وی کبود شده بود. سپیده قلیان در کتابش به نام «تیلاپیا خونِ هورالعظیم را هورت میکشد» اشارههای فراوانی دارد به شیوههای شکنجه، تحقیر و تبعیض زنان و مردان جوان و نوجوان عرب زبان که گروگان گرفته شده بودند. در وصف زندان سپیدار اهواز گفت :”اینجا رقص ممنوع است. دست همدیگر را گرفتن ممنوع است. لباس تنگ، آستین کوتاه، پیراهن کوتاه تا کمر ممنوع است”.
اینبار حکومت طرح سوخته را ساخت و به انتشار اوراق بازجویی تعدادی از دستگیرشدگان اعتراضات کارگری خوزستان و «اعترافات» آنها علیه خودشان پرداخت. در این گزارش با طرح اتهامات امنیتی علیه بازداشتشدگان، آنها وابسته به گروههای کمونیستی و برانداز خارج از کشور خوانده شدهاند که سعی در ایجاد تشکلهای مستقل کارگری دارند. پیشاز این، قلیان در توییتی گفته بود که “روز آخر بازجو میگفت اگر بیرون بروی و دهانت را باز کنی همین ادعاها و اعترافات اجباری تو و اسماعیل بخشی را را در اخبار بیست و سی هم پخش خواهیم کرد و پودرتان خواهیم کرد”.
حساب توییتری خبرگزاری صدا و سیما پس از پخش این برنامه به حالت تعلیق درآمد. پخش گزارش تلویزیونی «طراحی سوخته» با واکنش و اعتراض گستردهٔ کاربران در فضای مجازی همراه شد. سپیده هم با انتشار توییتی به پخش این گزارش واکنش نشان داد: “من و اسماعیل بخشی که سهل است، پنج هزار کارگر هفتتپه را هم جلوی دوربین بنشانید و از آنها به زور کابل و باتوم اعتراف اجباری بگیرید باز هم چیزی از اصل داستانِ اینکه شما ستمگر و فاسد هستید کم نخواهد کرد.”
سپیده روز یکشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۷ یک روز پس از پخش فیلم اقرار تلویزیونیاش از صدا و سیما، به همراه برادرش «مهدی قلیان» بازداشت شد. سپیده قلیان مجموعاً به ۱۹ سال و شش ماه زندان محکوم شد. در خصوص اجتماع و تبانی به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به هفت سال حبس، عضویت در گروه گام به هفت سال حبس، به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به یکسال و شش ماه حبس و به اتهام نشر اکاذیب به دو سال و شش ماه محکوم شدهاست. همچنین به اتهام اخلال در نظم به یک سال و شش ماه حبس محکوم شد.
سپیده با قید وثیقه به صورت موقت در ۴ آبان ۱۳۹۸ با تودیع قرار وثیقه یک و نیم میلیارد تومانی از زندان آزاد شد و محکومیتش در دادگاه تجدیدنظر به ۵ سال حبس تعزیری کاهش پیدا کرد. سپیده طی یادداشتی در صفحه شخصی خود با اعلام شکایت رسمی از یکی از مجریان برنامهٔ تلویزیونی بیست و سی گفت که «در مراحل تولید طراحی سوخته، آمنه سادات ذبیحپور در اتاق بازجویی حضور داشت تا پس از ساعتها شکنجه جسمی و روحی، متنی را که از قبل آماده کرده بود، برای خواندن در مقابل دوربین در اختیار ما قرار دهد». روز سه شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۹ سپیده قلیان با انتشار یک ویدئو در صفحه توییتر خود، خبر داد که چون با نوشتن نامه عفو به خامنهای موافقت نکرده است، میخواهند او را به زندان قرچک منتقل کنند. بعد به زندان بوشهر تبعید شد تا هرچه دورتر از خانواده اش باشد. اما سپیده در زندان بوشهر کارگاه شیرینی پزی راه انداخت که جلوه های زندگی در زندان را زنده نگاهدارد. در خرداد ۱۴۰۰ تصاویری از گفتگوی سپیده قلیان، در زندان بوشهر منتشر شد که در آن وضعیت این زندان را مناسب توصیف می شود. در مرداد ماه خبر ابتلای سپیده به کرونا شنیده شد و بعد از مدتی برای مرخصی به بیرون از زندان آمد .
سپیده مستندی منتشر کرد که در واقع سند رسوائی قاضی جمهوری اسلامی و سیستم زندانهای حکومت بود.از شکنجه، تجاوز، رفتارهای غیر انسانی و موارد متعددی از جنایتهای جمهوری کثیف اسلامی را فاش کرد و در آخر به همسایگانش شیرینی تعارف کرد تا فریاد بزند هنوز زنده است. هنوز مبارزه میکند و برای نسل او “مبارزه همان زندگیست .”
در شب، ۱۹ مهرماه ۱۴۰۰، در حالی که رئیس سازمان زندانها ضمن دروغگو خطاب کردن سپیده قلیان، تاکید کرده بود وی به زندان بوشهر بازگردانده نخواهد شد، حدود ۳۰ مامور مرد و زن با یورش به منزل صدیقه خواهرش، در شهر اهواز، او را با خشونت بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل کردهاند. سپیده دختر یست که در سایه سیاه ابر جهل و نکبت جمهوری اسلامی بدنیا آمده، حکومت ٤٣ سال است تمام سعی اش را کرده تا تاریکی جهل و خرافات و مذهب را بر جامعه مستولی کند و به کودکانی که بعد از ٥٧ به دنیا آمده اند القا کند که بالاتر از سیاهی رنگی نیست. اما سپیده از میان تمامی این ابرهای تاریک استبداد بیرون آمد و فریاد زد نور هست، رنگ هست، زیبایی هست .
حکومت بسیار خوب میداند که نمی تواند نسل جوان ایران را خفه و خاموش کند. این نسل چون سپیده بسیار دارد، پسران و دخترانی که زندان و شکنجه را بجان میخرند و تمامیت این سیستم کثیف را به مصاف می طلبند. مسئولیت حفظ جان سپیده مستقیما بر گردن خامنه ای و رئیسی و اژه ای جنایتکار است. خودشان خوب میدانند بهتراست روی این آتش بنزین نریزند. امروز سپیده دیگر یک دختر معمولی در دزفول نیست، سپیده نماد مقاومت، شجاعت و جسارت زنان گشته است. سپیده صدایی است که شجاعت کلامش دیوارهای سترگ استبداد اسلامی را ترک زد و بسیار جرآت کردند از آنچه در زندانها برسرشان آمده صحبت کنند. زنده باشی “دختر آفتاب”. روزی همگی نابودی جمهوری اسلامی را جشن می گیریم .
***جمهوری اسلامی از سپیده این همه وحشت دارد؟
وریا روشنفکر
سپیده قلیان دختری متولد ۱۳۷۳ در دزفول است، دانشجوی رشته دامپزشکی و ساکن دزفول. تا اینجا سپیده هم مانند بقیه است، انسانی تحت ستم، تحت یک سیستم آپارتاید جنسی، فشار اقتصادی، سانسور سازمان یافته اندیشه و قلم، در کشمکش روزانه با معیشت، سنت و …
اما چه شد که سپیده کابوس حکومت شد؟ من اولین بار اسم سپیده را در یک خبر کوتاه شنیدم: “در شامگاه ۶ اسفند ۱۳۹۵ سپیده قلیان که در آن زمان دانشجوی سال چهارم رشته دامپزشکی بود، در منزل پدریاش بازداشت و به مکان نامعلومی برده شد. دلیل بازداشت او به نقل از یک منبع نزدیک به خانوادهاش «فعالیت در اینستاگرام» و «فعالیت مدنی» اعلام شده بود.” در جریان اعتراضات هفت تپه در سال ۱۳۷۹، بطور مستقل از اعتراضات به حق کارگران خبر تهیه میکرد و در ۲۷ آبان ۷۹ به همراه اسماعیل بخشی و جمعی دیگر از فعالان کارگری دستگیر شد. وقتی با سرچ در اینترنت عکس های سپیده را دیدم، دختری بود که سیما و پوشش و آرایشش نشان از زندگی داشت، نشان از طراوت و رنگ و این اولین نشانه نفی تمام حکومتیست که نمادش سیاهی وعزا و خمودگی است. بسیار برای من جالب بود که این دختر بدون کلام هم یعنی نه به خرافات و سنت، یعنی نه جمهوری اسلامی .
در طول ۴۳ سال گذشته بازداشت و صدور احکام سنگین برای فعالین اجتماعی و رسانه ای و یا قرار های وثیقه بسیار سنگین جهت نوعی گروگان گیری افراد، یک شیوه رایج از جانب جمهوری اسلامی بوده و این استراژدی وقیح برای منفعل کردن و ساکت کردن صدای مستقل از جانب حکومت همواره مورد استفاده قرار گرفته است. اما سپیده، سپیده است و سکوت نکرد. هیچ وقت نتوانستند سپیده را وادار به سکوت کنند. بگذارید نگاهی به جدال سپیده دختری تنها با سیستمی فاسد و متوحش بندازیم و ببینیم چطور شد که در هیچ شرایطی سپیده در برابر این همه فشار و شکنجه و تهدید سکوت نکرد .
سپیده پس از آزاد شدن از زندان در تاریخ ۱۹ دی ۱۳۹۷ از شکنجههای صورت گرفته توسط مأموران گفت. گفت که او و اسماعیل بخشی هر دو در روزهای بازداشت تحت شکنجه شدید قرار گرفتند. او گفت که حاضر است در دادگاه دربارهٔ شکنجه خودش و اسماعیل بخشی شهادت بدهد. او همچنین در توئیتی نوشت که مأموران اطلاعات گفتند که تنها در صورت قبول «اتهامات روابط نامشروع» آزادش میکنند. سپیده در سلسله توئیتهای خود نوشت مأموران برای اخذ اعتراف از او از کابل و اتهام جنسی علیه او استفاده کردند. سپیده گفت که در هنگام شکنجه مأموران اسماعیل بخشی را مجبور کردند تا به خودش فحاشی کند. اسماعیل بخشی نیز با تشریح شکنجههای دوره بازداشت خود و سپیده؛ خواستار پاسخگویی علنی وزیر اطلاعات شد. او محمود علوی را که در آن زمان وزیر اطلاعات بود به شرکت در یک مناظره تلویزیونی دعوت کرد. در تاریخ ۲۴ دیماه ۱۳۹۷ عسل محمدی، عضو هیئت تحریریه نشریه گام که پس از حمایت از اعتراضات کارگری ۱۳۹۷ خوزستان بازداشت شد و چند روز بعد به قید وثیقه آزاد گشت، نسبت به این اظهارات واکنش نشان داد و گفت که از نزدیک شاهد شکنجه این دو بوده است و حاضر است به نفع اظهارات این دو تن، در دادگاه شهادت دهد. عسل محمدی همچنین در عین حال اشاره کرد که «شاهد ساعتهای طولانی بازجویی» از سپیده بوده است .
سپیده که بطور موقت و با قید وثیقه از زندان آزاد شده بود، فاش کرد که در زندان سپیدار اهواز مأموران اطلاعات یک زن عرب زبان بنام زهرا حسینی را مورد شکنجه قرار دادند، طوری که دست و پای وی کبود شده بود. سپیده قلیان در کتابش به نام «تیلاپیا خونِ هورالعظیم را هورت میکشد» اشارههای فراوانی دارد به شیوههای شکنجه، تحقیر و تبعیض زنان و مردان جوان و نوجوان عرب زبان که گروگان گرفته شده بودند. در وصف زندان سپیدار اهواز گفت :”اینجا رقص ممنوع است. دست همدیگر را گرفتن ممنوع است. لباس تنگ، آستین کوتاه، پیراهن کوتاه تا کمر ممنوع است”.
اینبار حکومت طرح سوخته را ساخت و به انتشار اوراق بازجویی تعدادی از دستگیرشدگان اعتراضات کارگری خوزستان و «اعترافات» آنها علیه خودشان پرداخت. در این گزارش با طرح اتهامات امنیتی علیه بازداشتشدگان، آنها وابسته به گروههای کمونیستی و برانداز خارج از کشور خوانده شدهاند که سعی در ایجاد تشکلهای مستقل کارگری دارند. پیشاز این، قلیان در توییتی گفته بود که “روز آخر بازجو میگفت اگر بیرون بروی و دهانت را باز کنی همین ادعاها و اعترافات اجباری تو و اسماعیل بخشی را را در اخبار بیست و سی هم پخش خواهیم کرد و پودرتان خواهیم کرد”.
حساب توییتری خبرگزاری صدا و سیما پس از پخش این برنامه به حالت تعلیق درآمد. پخش گزارش تلویزیونی «طراحی سوخته» با واکنش و اعتراض گستردهٔ کاربران در فضای مجازی همراه شد. سپیده هم با انتشار توییتی به پخش این گزارش واکنش نشان داد: “من و اسماعیل بخشی که سهل است، پنج هزار کارگر هفتتپه را هم جلوی دوربین بنشانید و از آنها به زور کابل و باتوم اعتراف اجباری بگیرید باز هم چیزی از اصل داستانِ اینکه شما ستمگر و فاسد هستید کم نخواهد کرد.”
سپیده روز یکشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۷ یک روز پس از پخش فیلم اقرار تلویزیونیاش از صدا و سیما، به همراه برادرش «مهدی قلیان» بازداشت شد. سپیده قلیان مجموعاً به ۱۹ سال و شش ماه زندان محکوم شد. در خصوص اجتماع و تبانی به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به هفت سال حبس، عضویت در گروه گام به هفت سال حبس، به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به یکسال و شش ماه حبس و به اتهام نشر اکاذیب به دو سال و شش ماه محکوم شدهاست. همچنین به اتهام اخلال در نظم به یک سال و شش ماه حبس محکوم شد.
سپیده با قید وثیقه به صورت موقت در ۴ آبان ۱۳۹۸ با تودیع قرار وثیقه یک و نیم میلیارد تومانی از زندان آزاد شد و محکومیتش در دادگاه تجدیدنظر به ۵ سال حبس تعزیری کاهش پیدا کرد. سپیده طی یادداشتی در صفحه شخصی خود با اعلام شکایت رسمی از یکی از مجریان برنامهٔ تلویزیونی بیست و سی گفت که «در مراحل تولید طراحی سوخته، آمنه سادات ذبیحپور در اتاق بازجویی حضور داشت تا پس از ساعتها شکنجه جسمی و روحی، متنی را که از قبل آماده کرده بود، برای خواندن در مقابل دوربین در اختیار ما قرار دهد». روز سه شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۹ سپیده قلیان با انتشار یک ویدئو در صفحه توییتر خود، خبر داد که چون با نوشتن نامه عفو به خامنهای موافقت نکرده است، میخواهند او را به زندان قرچک منتقل کنند. بعد به زندان بوشهر تبعید شد تا هرچه دورتر از خانواده اش باشد. اما سپیده در زندان بوشهر کارگاه شیرینی پزی راه انداخت که جلوه های زندگی در زندان را زنده نگاهدارد. در خرداد ۱۴۰۰ تصاویری از گفتگوی سپیده قلیان، در زندان بوشهر منتشر شد که در آن وضعیت این زندان را مناسب توصیف می شود. در مرداد ماه خبر ابتلای سپیده به کرونا شنیده شد و بعد از مدتی برای مرخصی به بیرون از زندان آمد .
سپیده مستندی منتشر کرد که در واقع سند رسوائی قاضی جمهوری اسلامی و سیستم زندانهای حکومت بود.از شکنجه، تجاوز، رفتارهای غیر انسانی و موارد متعددی از جنایتهای جمهوری کثیف اسلامی را فاش کرد و در آخر به همسایگانش شیرینی تعارف کرد تا فریاد بزند هنوز زنده است. هنوز مبارزه میکند و برای نسل او “مبارزه همان زندگیست .”
در شب، ۱۹ مهرماه ۱۴۰۰، در حالی که رئیس سازمان زندانها ضمن دروغگو خطاب کردن سپیده قلیان، تاکید کرده بود وی به زندان بوشهر بازگردانده نخواهد شد، حدود ۳۰ مامور مرد و زن با یورش به منزل صدیقه خواهرش، در شهر اهواز، او را با خشونت بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل کردهاند. سپیده دختر یست که در سایه سیاه ابر جهل و نکبت جمهوری اسلامی بدنیا آمده، حکومت ٤٣ سال است تمام سعی اش را کرده تا تاریکی جهل و خرافات و مذهب را بر جامعه مستولی کند و به کودکانی که بعد از ٥٧ به دنیا آمده اند القا کند که بالاتر از سیاهی رنگی نیست. اما سپیده از میان تمامی این ابرهای تاریک استبداد بیرون آمد و فریاد زد نور هست، رنگ هست، زیبایی هست .
حکومت بسیار خوب میداند که نمی تواند نسل جوان ایران را خفه و خاموش کند. این نسل چون سپیده بسیار دارد، پسران و دخترانی که زندان و شکنجه را بجان میخرند و تمامیت این سیستم کثیف را به مصاف می طلبند. مسئولیت حفظ جان سپیده مستقیما بر گردن خامنه ای و رئیسی و اژه ای جنایتکار است. خودشان خوب میدانند بهتراست روی این آتش بنزین نریزند. امروز سپیده دیگر یک دختر معمولی در دزفول نیست، سپیده نماد مقاومت، شجاعت و جسارت زنان گشته است. سپیده صدایی است که شجاعت کلامش دیوارهای سترگ استبداد اسلامی را ترک زد و بسیار جرآت کردند از آنچه در زندانها برسرشان آمده صحبت کنند. زنده باشی “دختر آفتاب”. روزی همگی نابودی جمهوری اسلامی را جشن می گیریم .
***