اعتصاب و اجتماعات پرشکوه معلمان در ۲۱ و ۲۲ آذر و ۲ دیماه، در قیاس با دوره های گذشته و به لحاظ سازمانیابی و شیوه اعتراض، اهمیت ویژه ای نسبت به اعتراضات تاکنونی معلمان داشته است. اولین نکته اینست که اعتراضات اخیر با حضور توده ای تر معلمین و دخالت بیشتری از معلمان، نشان از این داشت که ظرفیت اعتراضی بالاست و بخشهای ساکت را هم کم کم به میدان میکشد. دوم، از زبان و نوع اعتراض معلمان قابل مشاهده است که از شیوه ها و سنتهای رفرمیستی و حکومتی و فرمایشی بیش از پیش فاصله گرفتند و خواهان دخالتگری مستقیم در سرنوشت خود هستند. سوم، تشکل سراسری معلمان، شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان، مایل نیست که مبارزه معلمان اسیر شیوه های شکست خورده سابق باشد و از طریق گفتگو در دالانها اما با توجیه “مستمر” ادامه پیدا کند. چهارم، نسل جدیدی از فعالین و رهبران عملی در بین معلمان حضور یافتند که با رادیکال شدن جامعه خوانائی دارند و بویژه تحت تاثیر الگوهای مبارزاتی که در اعتراضات کارگری چند سال اخیر بخصوص در هفت تپه رایج بود، یعنی “خردجمعی” (مجمع عمومی ) تمایل و نزدیکی بیشتری دارند و آنرا به عنوان شیوه ای مناسب برای اعتراض و اتحاد معلمان میدانند.
اعتراضات ۲۱، ۲۲ آذر و ۲ دیماه، با خواستهای “رتبه بندی شاغلان حداقل هشتاد درصد حقوق هیات علمی، همسانسازی بازنشستگان مبتنی بر قانون مدیریت کشوری، آزادی معلمان دربند، آموزش رایگان و با کیفیت برای همه”، نمونه ای از اعتراض با شکوه معلمان بود که نشان از آغاز دوره جدید و تداوم راهی است که مصمم به پایان رساندن آن هستند. بی جهت نیست که تشکلات وابسته به دولت از “مجمع فرهنگیان تا سازمان معلمان”، از پورسلیمان تا فرج کمیجانی تا طیف ملونی از عناصر اصولگرا و اصلاح طلب، با برخورداری از حمایت جناحهای حکومتی و با استفاده از نفوذ اندک در میان معلمان، با رایزنی و مذاکره سرخود و بدون توجه به شورای هماهنگی، برای به حاشیه بردن خواستهای واقعی معلمان در چهارچوب قانونگرایی و محدود کردن آن به دالانهای مذاکرات تاکنون بی نتیجه، که در نهایت وادار کردن معلمان به اندک اصلاحات رژیم و عقب راندن مبارزه حق طلبانه معلمان خواهد بود، شتابزده همه نیروی خود را بکار گرفتند!
شورای هماهنگی معلمان و فعالین ضمن تقویت خود به عنوان سخنگو و مدافع خواستهای معلمان به خوبی آگاه هست که مطالبات کلیدی آنان یک خواست عمومی مردم هم هست و ظرفیت آنرا دارد تا با حمایت وسیع دانش آموزان و خانواده های آنان که بیشترشان از کارگران و اقشار کم درآمد جامعه هستند، روبرو شود و حکومت را زیر فشار بگذارد. لذا معلمان در کنار اعتراض به حکومت ناچارند در جدال با بخشی از دنباله روهای سیاست رژیم در بین معلمان باشند و بدرست سیاست ضد معلمی و ورشکسته آنها افشا و منزوی کنند. شورای هماهنگی که متشکل از نمایندگان معلمان در شهرها است که عمدتا در مجامع عمومی معلمان انتخاب شدند، خود را قانونی و ثبت شده و صنفی میداند. اینها در شرایط ایران کاملا قابل درک است، از نظر ما اراده متشکل معلم برتر از هر قانونی است. نکته اینست که خود را “صنفی” خواندن، میتواند این خطر را داشته باشد که امکانی به دست گرایش اصلاح طلبی درون تشکلات معلمان بدهد که همان سیاستهای اصلاح طلبانه را دنبال کنند و در مقابل پیشروی جنبش معلمان مانع بگذارند. البته برخوردهای شورای هماهنگی و معلمان در اجتماعات اخیر جائی برای بازی این طیف نگذاشته است.
طی این مدت مشاهده کردیم کسانی مثل فرج کمیجانی که حضورش به عنوان شخصیت اصلاحات و وابسته به حکومت کاملا محرز است و در نوشته ها و صحبتهای خود طوری القا کرده که گویا تشکلات صنفی معلمان مبارزه صنفی بکنند، و ایشان و مجمع فرهنگیان به سیاست بپردازند، شورای هماهنگی اگر مبارزه خیابانی ترتیب بدهد (آقای کمیجانی در آخرین مورد ظاهرا قبول کرده که در صورت اعتراض خیابانی ایشان و تشکل متبوع از این اعتراض حمایت میکند) ایشان بتوانند از اعتبار بدست آمده استفاده به رایزنی و مذاکره و چک و چانه زدن با دولت بپردازد! این نوع صنفی و سیاسی کردن آشناست و خروجی آن همیشه موج سواری راست از مبارزه واقعی است.
جواب این تشبثات را باید اجتماعا داد و آن اینست که شورای هماهنگی و بویژه کانون های محلی معلمان، روشهائی را برگزینند که جائی برای این بازی ها نماند. نمایندگان معلمان را تنها معلمان برمی گزینند و وزارت و دولت و مجلس هم موظف به برسمیت شناسی این نمایندگان است. تحمیل نمایندگان خود یک گام مهم این مبارزه است. راه حل اینست که متکی شدن به خرد جمعی و مجمع عمومی را بعنوان یک شیوه باز و آزاد و برابر تماما تثبیت کنیم و با تصمیمات این مجامع وارد شورای هماهنگی شویم. این چشم انداز اتحاد گسترده تر و هم زبانی وسیع تر و موفقیت را باز میکند. زنده باد جنبش حق طلبانه معلمان!
٥ ژانویه ٢٠٢٢