در شرایطی که آمریکا و غرب درگیر جنگ در اوکراین با روسیه به سر می برند، سفر نانسی پلوسی رئیس مجلس نمایندگان آمریکا به تایوان، تنش میان چین و آمریکا را به طور چشمگیری تشدید کرده است. چین، سفر پلوسی را “بازی با آتش” خوانده و در واکنش به این سفر گفتند “آنها که با آتش بازی می کنند خاکستر خواهند شد”. پلوسی هم گفته است که سفرش برای حمایت از “دمکراسی پویای تایوان” است و ناقض سیاست واشنگتن نیست. به دنبال این سفر، چین اعلام کرد که اواخر این هفته چندین مانور نظامی در آسمان و دریای پیرامون تایوان انجام خواهد داد که هم اکنون شروع شده و هشدار داده که هیچ هواپیما و یا کشتی نباید در این مدت وارد محدوده مانور شود. جو بایدن نیز اظهار کرده که براساس ارزیابی ارتش این سفر ایده خوبی نبوده و کاخ سفید مخالفت خود را با آن پنهان نکرده است.
مدتهاست که تنش قدیمی میان چین و آمریکا بالا گرفته است. در دوره ریاست جمهوری ترامپ در سال ۲۰۱۸ جنگ تجاری و اقتصادی رقابت میان دو قدرت سرمایه داری را تشدید کرد و بعد از حمله دولت روسیه به اوکراین حادتر شده است. اکنون اختلاف میان چین و آمریکا برسر اعمال نفوذ بر حکومت تایوان طی ماههای گذشته کانونی شده و رئیس جمهور چین در باره مداخله خارجی در رابطه پکن و تایوان هشدار داده است. چندی پیش آمریکا قراردادی تسلیحاتی با دولت تایوان منعقد کرد و در سالهای گذشته در رقابت با چین تلاش کرده که تایوان را به لحاظ نظامی تقویت کند. اکنون سوالی که اذهان را بخود مشغول کرده اینست که بعد از حمله روسیه به اوکراین و تشدید کشمکش بین آمریکا و ناتو و غرب از یکطرف و چین و روسیه از طرف دیگر، آیا درگیری نظامی میان چین و تایوان و در ادامه میان آمریکا و چین در شرق آسیا چقدر محتمل است و آیا ماجراجویی دو طرف، جنگی دیگر را تحمیل خواهد کرد؟
واقعیت پذیرفته شده اینست که چهارچوبهای قدیمی دنیای سرمایه داری بعد از پایان جنگ سرد فروریخته اند و هنوز کشمکش برسر شکل دادن به جهان چند قطبی ادامه دارد. افول اقتصادی آمریکا و عروج چین، استراتژی قدیمی تر آمریکا برای تقابل با قدرتهای جدید در شرق، وارد مراحل خطرناکی شده است. دیگر کسی یکه تازی آمریکا در جهان را قبول نمی کند و در عین حال آمریکا حتی با قدرت نظامی برترش تاکنون نتوانسته ضعف و افول اقتصادیش را جبران کند. بعد از حمله نظامی دولت روسیه به اوکراین، سران دولت چین این را بارها به سیاستمداران آمریکایی گوشزد کرده اند که دوره جنگ سرد به پایان رسیده است. به عبارت دیگر دارند میگویند که دنیا یک صاحب و ژاندارم ندارد و آمریکا باید شرایط جدید و دوره جدید را هضم کند. حمله روسیه به اوکراین، در واقع ایست دادن به اعمال نفوذ آمریکا و ناتو در کشورهای شرق اروپا از جمله اوکراین است که تا رگ گردن به روسیه نزدیک شده بودند. اما این ظاهر مسئله بود و اهداف این جنگ برسر بازتعریف چهارچوبهای جهانی ای بود که دیگر از نظر قدرتهای جدید اقتصادی اعتبار ندارد. در واقع اکراین یک میدان رقابت جنگ امپریالیستها برسر بازتعریف این چهارچوبهای نظم کهنه جهانی و تعیین مکان و جایگاه دولتها و بلوک های سرمایه داری در دوره حاضر است.
اختلاف چین و آمریکا در خصوص تایوان و کشمکش میان آنان نیز بر متن همین رقابتها و در گوشه ای دیگر در جهان در حال وقوع است. دولت چین صراحتا گفته است که اگر کسی جرات کند تایوان را از چین جدا کند لحظه ای برای آغاز جنگ تردید نخواهند کرد. در واقع تایوان به عنوان بخشی از چین که ادعای آن را دارد خط قرمز چین در این رقابت به حساب می آید. رقابت میان آمریکا و چین محدود به تایوان نیست بلکه سایر کشورهای آسیای جنوب شرقی همچون سنگاپور، فلیپین، اندونزی و و مناطق استراتژیک و ژئواستراتژیک را شامل میشود که در سالهای گذشته نیز کم و بیش در جریان بوده است.
در ماه ژوئن قانون نوآوری و رقابت ایالات متحده آمریکا با حمایت هر دو حزب از مسیر سنا عبور کرد و در این لایحه چین “بزرگترین چالش ژئوپلیتیکی و ژنواکونومیکی برای سیاست خارجی ایالات متحده” عنوان شده شده است. این قانون خواستار برخورد با تایوان به عنوان یک کشور مستقل با اهمیت استراتژیک و حیاتی برای آمریکا شده است. در شرایط کنونی و در بازی جنگ و رقابت جهانی، آمریکا، چین را تهدیدی بزرگ و رقیبی اصلی علیه خود می بیند و به نظر دوره سیاست تعامل آمریکا نسبت به چین وارد نوعی جنگ سرد جدید میشود. رقابتهای تجاری و اقتصادی علیه چین که از دوره ترامپ تشدید شد در دولت بایدن ادامه یافته است. رشد شتابان اقتصادی و نظامی چین، آمریکا را نگران کرده است و سفر نانسی پلوسی در این شرایط پر تنش، علیرغم تهدید دولت چین از عواقب این سفر، و شک و تردید بعضی از مقامات آمریکا و پنتاگون از درستی یا اشتباه بودن آن، جوابی به تهدیدات چند ماه اخیر دولت چین و نگرانی از آینده رو به افول آمریکا در مقابل چین می باشد. در عین حال دولتهای آمریکا و چین خوب می دانند که عواقب و بحران اقتصادی ناشی از جنگ در اوکراین تاکنون بر اقتصاد هر دو کشور تاثیر منفی داشته است و ادامه آن نه فقط بحران اقتصادی را تشدید بلکه ممکن است با مسائل و شرایط غیرقبال پیش بینی روبرو شوند. با این حال تشدید این رقابتها همچنانکه جنگ در اوکراین را موجب شد، تشدید تنش و جنگ میان چین و آمریکا را منتفی نمیکند.
رقابت دولتهای امپریالیستی و بورژوازی جهانی برسر شکل دادن به نظام جدید جهانی و تعیین و بازتعریف نظم پایان یافته بعد از جنگ دوم، تشدید حمله به سطح زندگی و معیشت طبقه کارگر در سراسر جهان، میتواند و باید جبهه های دیگری را مستقل از جنگ امپریالیست ها و قدرتهای سرمایه داری باز کند. بارقه های این جنگ در انگلستان و المان با حضور گسترده طبقه کارگر آغاز شده و چشم انداز گسترش آن در کشورهای جهان بسیار محتمل است. جنگ در اوکراین فی الحال صحنه ای از این رقابتهاست که تاکنون جان هزاران انسان بیگناه را در هر دوطرف جنگ به کام خود برده است و جهان پیرامون را با مشکلات اقتصادی جدی روبرو کرده است. تشدید رقابت میان چین و آمریکا و آغاز جنگهای دیگر مصائب و مشقات طبقه کارگر و مردم ستمدیده در سراسر جهان را تشدید کند. این جنگ ها هر منفعتی برای طبقه بورژوازی در کشورهای مختلف داشته باشد، در نقطه مقابل منافع آنی و آتی طبقه کارگر و مردم زحمتکش در همه جای جهان است. طبقه کارگر و مردم محروم هیچ نفعی در ادامه جنگ بورژواهای متفرقه ندارند. جنگ سرمایه داران را تنها میتوان با جنگ کارگران علیه نظم کنونی و انقلاب علیه وضع موجود عقب راند.
٤ اوت ٢٠٢٢