مقالات

در باره وحدت دو شاخه حزب دمکرات سیاوش دانشور

دو شاخه جدا شده حزب دمکرات کردستان مجددا متحد شدند. دوری و نزدیکی در بسترهای واحد سیاسی همواره وجود داشته است و به این معنا اتفاق مهم سیاسی ای نیافتاده است. تردیدی نیست که نفس این تصمیم و اقدام، صفوف حزب دمکرات و ناسیونالیسم کرد را موقتا امیدوار میکند. تبریک ها و ابراز خوشحالی در کمپ نیروهای ناسیونالیسم کرد این جنبه را منعکس می کند.

درعین حال، این اقدام حاصل یکدوره شکست و انزوای سیاستهای حزب دمکرات و متحدین فدرالیست آنهاست و قرار است مرهمی روی این زخم بگذارد. شاخه آقای مصطفی هجری اساسا امیدش را به آمریکا و عربستان و جنگ بسته بود و شاخه آقای خالد عزیزی اساسا به نزدیکی با جمهوری اسلامی. هر دو شاخه حزب دمکرات و دو شاخه زحمتکشان در نشست مخفیانه و بند و بست با جمهوری اسلامی از بالای سر مردم تحت عنوان “مذاکره” در سالهای اخیر حضور داشتند که از اخبار آن همگان اطلاع دارند.

تلاش جو بایدن و دولت آمریکا برای امضای برجام با جمهوری اسلامی به هر قیمتی و امکان اعلام قریب الوقوع یک توافق، کل اپوزیسیون بورژوایی و خط مشی اتکا به آلترناتیو سازی و رژیم چینج و بطور کلی سیاست تغییر رژیم توسط دولت آمریکا و متحدینش را دچار ابهام جدی کرده است. بعبارت دیگر، تا اطلاع ثانوی ناسیونالیسم ایرانی پنتاگونیست و فاشیست بشمول سلطنت طلبان، ناسیونالیسم قومی فدرالیست و هم کیشان آنها در شورای مدیریت گذار، مجاهدین خلق، فرح دیبا و فرشگرد باید در اتاق انتظار جایگزینی حکومت از بالا با حمایت آمریکا و غرب بمانند. از جانب دیگر سیاست بند و بست و نشست مخفیانه جریانات ناسیونالیسم کرد با عناصر اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی تحت عنوان “مذاکره” شکست خورده و نتیجه ای بجز انزوای سیاسی این نیروها نداشته است. این وضعیت نظر به سیاست پژاک در قبال جمهوری اسلامی مشمول آنها هم میشود. بسته شدن این دو گلوگاه برای مانور، استراتژی ناسیونالیسم کرد و اپوزیسیون راست را تا اطلاع ثانوی دچار بن بست کرده است. اتحاد شاخه های حزب دمکرات تنها خاصیتش برای طرفین اینست که موقعیت حزب دمکرات را در مقابل رقبا تحکیم میکند و امیدی به صفوف پراکنده ناسیونالیسم کرد توسط جریان اصلی آن میبرد.

برای ما اتحاد و انشقاق نیروهای ضد کارگر و ضد جامعه و مشخصا نیروهای طرفدار دستگاه مذهب و آخوندهای سنی و بازاریان و سرمایه داران، موضوعیتی ندارد و در هر حال هر سیاست و عملکرد آنها علیه منافع کارگران و توده های محروم در جامعه است. دو بال حزب دمکرات هیچ اختلاف سیاسی و برنامه ای نداشتند، هر دو فدرالیست اند و هر دو تاریخ و عملکرد مشترک دارند. اختلافات در میان ناسیونالیسم کرد قبل از اینکه سیاسی و استراتژیک و حتی در مواردی تاکتیکی باشد، برسر موقعیت و قدرت و جایگاه است. حتی دوری و نزدیکی به جمهوری اسلامی خصلت ممیزه این دو جناح نیست، دو جناح حزب دمکرات همواره در نزدیکی با رژیم اسلامی و در تقابل و جنگ با آن بوده اند. سیکل معیوب “جنگ، مذاکره، جنگ” همیشه سیاست ناسیونالیسم کرد بوده است. مسئله اینست که لااقل در یکدهه اخیر، بجز برخی حرکتهای تبلیغاتی و موقت، به معنی اخص نظامی جنگی هم در جریان نبوده و نیست. لذا عنوان “مذاکره” برای نشست و برخاست با جمهوری اسلامی عنوان بی مثمائی است.

وحدت دو شاخه حزب دمکرات در محوطه محدود ذهنیت اردوگاه داری موثر است و چه بسا موجب تحرکی شود. دو شاخه زحمتکشان از آنجا که موقعیت ضعیف تری در قبال حزب دمکرات می یابند، حتما به صرافت وحدت مجدد می افتند و جناح آقای ابراهیم علیزاده را هم مورد فشار خود قرار میدهند. حتی ذهنیت قدیمی بازسازی و “ساق کردن کومله و دمکرات” برای فردا با هدف طرف حساب بودن در کردستان و کنترل صحنه سیاسی قوام میگیرد. مشکل اینست که جامعه ایران و کردستان، یک فاصله وسیع از تصورات و ذهنیت سال ٥٧ و دنیای محدود اردوگاه داری و زندگی در شکاف های دولتها دارد. بیربطی این جریانات به مبارزات واقعی و خواستها و نیازهای یک جامعه شهری یک منشا اصلی ذهنیت عقبمانده آنهاست. کسانی که افق دیدشان از رویای ممنوعه تکرار سناریوی یکیتی و پارتی در کردستان ایران فراتر نمیرود. برای هر کارگر آگاه و هر انسان آزادیخواه، اتحاد حزب کارفرمایان و بازاریان و مرتجعین مذهبی هدفی جز ضدیت با اهداف آزادیخواهانه طبقه کارگر و مردم آزادیخواه کردستان ندارد.

سردبیر.
٢٦ اوت ٢٠٢٢