اسناد پايه اي حزب

مواضع ‌‌بیانیه های حزب

 

انتخابات مجلس نهم

جدال در درون حاکمیت

جدال مجدد در درون هیئت حاکمه و همه جناحهای جمهوری اسلامی حول بساط “انتخابات” شروع شده است. جدال اسلامیت یا قانونیت، وعده های دروغین “انتخابات واقعی، آزاد، سالم ” و شرط و شروطها و اولتیماتومهایی که کل جناحهای دلسوز “نظام” در مقابل هم قرار میدهند، قرار است با هدف  تحمیل سناریوی ضد مردمی باشد که در خدمت حفظ و تداوم حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی است. کارگران و مردم به وضوح میدانند، آنچه در جمهوری اسلامی تحت نام “انتخابات” اتفاق می افتد، در ضدیت با حقوق و منافع آنها  و صحنه تجدید آرایش نیروی جناحهای مختلف بورژوازی است.

این بار نیز  دور دیگری از اختلافات درون هئیت حاکمه ایران، بسیار پیش از باز شدن مسئله تقسیم کرسی های مجلس، با نافرمانی احمدی نژاد از اوامر ولی فقیه، آغاز شده بود. و امروز باز شدن مسئله تقسیم کرسی های مجلس و تجدید آرایش در صفوف هیئت حاکمه،  تعمیق و هر روز دامنه آن گسترش مییابد.

تخاصمات اخير ميان جناحهاى جمهوری اسلامی، آغاز دور دیگری است از درگیری های حاد، هم در صفوف حاکمیت، و هم در صفوف اپوزیسیون بورژوایی آن.

امروز بار دیگر هر “نک و ناله” و گروکشی این  وزیر و آن مقام  امنیتی سابق، هر شکوه و معامله گری این آیت الله فرصت طلب و آن سید ناراضی، در میان اپوزیسیون بورژوایی  خارج از قدرت، روزنه امیدی جدیدی باز کرده است. مجددا سمفونی گوشخراش و نسیم مهوعی  در میان این اپوزیسیون تفاله، برای انطباق خود با دسته بندیهای جدید کانونهای قدرت، براه افتاده است.

این بار و در دل جدالهای امروز، در جلوی صحنه شخص ولی فقیه، مقام و موقعیت و قدرت او قرار دارد. و انواع گروهبندیهای پوزیسیون و اپوزیسیون بورژوایی، در داخل و خارج کشور، بر محور  “ولی فقیه” شکل گرفته است.  ترکش اختلافات در درون خانواده، دامان بستگان و فرزندان خود را نیز گرفته است. آمال و آرزوهای این طبقه، راضی و ناراضی، منتقد و غیر منتقد، پوزیسیون و اپوزیسیون، امروز تماما به گرد شخص خامنه ای میچرخد.

همه چیز جلوه هایی است از بحران عمیق اقتصادی و سیاسی جمهوری اسلامی،  بحرانی که یک تجدید آرایش اساسی، هم در بالا  و در میان مراکز قدرت و هم در پائین در صفوف بورژوازی، را  بسرعت در دستور کار بورژازی ایران گذاشته است.  از دل این بحران، قرار است جمهوری اسلامی مشکلات اقتصادی و بین المللی پیش پای سرمایه در ایران را، تخفیف و یا از پیش پا بردارد. مستقل از درجه واقع بینانه بودن یا نبودن پروژه دستجات مختلف حکومت در این راستا، نفس مضمون این تقلا، تقلای بورژازی برای حل تناقضات و مشکلات حاکمیت اش، تحرکی ارتجاعی و تماما علیه منافع طبقه کارگر، زنان،  جوانان و صف آزادیخواهی و برابری طلبی است. میدان جدال بر سر انتخابات، دعوایی در صفوف دشمنان مردم است، و کمترین فرجه آزادیخواهانه و ترقیخواهانه ای برای هیچ بخش از محرومین جامعه، طبقه کارگر و مردم آزادیخواه و برابری طلب، فراهم نمی کند.

این جدال با همه دسته بندیها٬ با همه تبلیغات و تیر و نشان کشیدنها٬ با همه امیدها و نا امیدیها٬ با همه قول و وعده ها٬ با همه دولت سازیها و نقشه و پرچم عوض کردنها٬ بر محول مشترک حفظ حاکمیت بورژوازی ٬ با حفظ نظام سرمایه داری و سیادت سیاسی این طبقه٬ و حفظ استثمار طبقه کارگر میچرخد. امروز و در دل کل جدالهای بورژوازی ایران٬ با پوزیسیون و اپوزیسیون چپ و راست آن٬  حفظ نظام٬ حفظ سیستم کار مزدی و سد کردن هر گونه ابراز وجود مستقل طبقاتی طبقه کارگر٬ سد هر نوع ابراز وجود سوسیالیسم کارگری٬ اولویت اول همه بازیکنان٬ در این کارزار است.

در این میدان مقدم بر هر چیز مطالبات اساسی مردم، آزادی، رفاه، آزادی احزاب و آزادی زندانی سیاسی و  حق تشکل٬ اعتصاب٬ بیمه بیکاری٬حق کارگر، حق زن و امنیت سیاسی و فرهنگی جوانان، زیر دست و بال مشتی شیاد سیاسی، زیر عبا یا شال و کلاه و کراوات صفی از تفاله ترین بازندگان جنگ های داخلی ارتجاع حاکم،  است که  لگد مال میشود.

الفاظ پوشالی و ژست های بی مایه جدید چون “طرح محاصره مدنی – راه حل سوم” ،«رایحه خوش خدمت»  و ادعای “نوکری دولت احمدی نژاد” و  پروژه “اصالت قانونیت  در مقابل اسلامیت”، و “بهبود رابطه بین المللی”، قرار است مسیر جدال و دسته بندیهای این دوره، مشتی تکیه زده بر دریایی از ثروت محصول کار طبقه کارگر، و محور های دوری و نزدیکی های محافل قدرت و سازمانده اختناق و سرکوب، را ترسیم کند.

دسته بندیهای جدید، “اصلاح طلبان برانداز” و “غیربرانداز”،  “کمیته وحدت اصولگرایان” ، “جریان حامی احمدی نژاد”، رفسنجانی طرفدار “حسن نیت رهبری”، به شرط چاقوی “انتخابات آزاد” و لغو  “جبس ها و حصرها” و عشوه گری رئیس جمهوری پیشتر سوخته اصلاحات که کاری کنند تا “همگان در انتخابات شرکت کنند”، همه و همه تماما مشروط به الطاف ولی فقیه است. بساط جدال متعفن در بالا، خیل فرصت طلبان بی آینده و افق کور شده در اپوزیسیون را، برای رسیدن به نوایی در دل این بلبشو، به تکاپو انداخته است.

این جدالی در صفوف دشمنان مردم و طبقه کارگر است،  برای تجدید آرایش خود در مدیریت بهره کشی و اختناق. این مراسم از هر طرف بچرخد، هر بخش از پوزیسیون و یا اپوزیسیون این انتخابات به مرام خود برسد، در آن طبقه کارگر و صف آزادیخواهی و برابری طلبی، مورد تعرض قرار میگیرد. این مراسم تا لحظه کنونی، نه تنها کمترین فرصتی برای ابراز وجود طبقه کارگر، جوانان، زنان و مردم تشنه آزادی و برابری  باز نکرده است، که در هر قدم و با هر مانور و زورآزمایی کانونهای قدرت یا شخصیت ها و مراکز در کمین قدرت، فشار فقر و اختناق و سرکوب را هر روز گسترده تر میکند. میدان “انتخابات” و جدال جناحها و حواریون جناحها، میدان دخالت صف آزادیخواهی و برابری طلبی، و صحنه دخالت طبقه کارگر نیست.

این جدال تماما جدالی در بالا و برای تقسیم مجدد قدرت و ثروت بین کانونهای قدرت در صفوف بورژوازی در حاکمیت و خارج از حاکیمت است. حل و فصل معضلات سیاسی و اقتصادی و “تغییر” مدیریت بهره کشی و  نحوه حفظ بساط سرکوب و اختناق و حفظ حاکمیت جمهوری اسلامی ، تمام مضمون جدال درون حکومت است.  حکومت در این دور تمام مهره های ذخیره، سوخته و نه سوخته خود را به میدان کشانده است.

در این میدان ولی فقیه، از مقام والای ولایت به زمین سخت مقام اجرایی حکومت نزول اجلال فرموده، “شال و کلاه کرده” به جلو صحنه تشریف فرما شده است، تا برای حل مشکل بیکاری ابلاغیه صادر کند و رشد بیشتر بخش خصوصی و بهبود مناسبات بین المللی را وعده دهد. ولی فقیه،  در پوشش بالاترین مقام اجرایی،  پا به میدان گذاشته است تا حواریون اصولگرا و اصلاح طلب و اپوزیسیون فرصت طلب چپ و راست  طرفدار اسلام سبز و سیاه را، در صحنه به “نفع انتخابات” فعال نگاه دارد.

امروز هیچ کس نسبت به “برکات”  تخاصمات داخلی حکومت بر سر انتخابات، در ایران متوهم نیست. هیچ انسان آزادیخواه و برابری طلبی، هیچ کارگر آگاه و پیشروی، هیچ زن و جوان معترضی نسبت به ماهیت جنگ در صفوف دشمنان متوهم نیست. آنچه که میتواند بار دیگر صفی از مردم متعرض را به زائده  جنگ داخلی رژیم تبدیل کند و باز از آنها در دعوای بین دشمنانشان، قربانی بگیرد، نه ولی فقیه و احمدی نژاد  و بساط تحمیق و سرکوب این بخش از ارتجاع، که تلاشها و تقلاهای اپوزیسیون آن، برای به میدان آوردن مردم به این جدال ارتجاعی است.

طبقه کارگر٬ رهبران و پیشروان کمونیست این طبقه٬ زن و جوان آزادیخواه٬ لازم است فعالانه کل پروسه بساط “انتخابات” را تعقیب و افشا و رسوا کنند و صدای متفاوت خود را به جامعه اعلام کنند.  باید تلاش کنند که در دل این شرایط صف مستقل خود را حول خواستهای خود سازمان دهند. در مقابل تعرض ارتجاع حاکم برای پلیسی و مختنق تر کردن شرایط و در مقابل تعرض به معیشت خود، سد ببندد.  و تلاش های اپوزیسیون فرصت طلب بورژایی را که با وعده های پوچ  و توخالی، تلاش میکند که طبقه کارگر و صف آزادیخواهی و برابری طلبی را پشت جبهه جدال داخلی و مراسم “انتخابات” ببرند، افشا کند.

طبقه کارگر در این میان، در مقابل تمام بخش ها و جناحهای بورژازی باید  سنگر مستقل خود را ببندد و خود را برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی،  به نیروی طبقه کارگر متحد و متشکل، به نیروی جنبش کمونیستی طبقه کارگر، آماده کند.

 

مرگ بر جمهوری اسلامی

زنده باد آزادی، زنده باد برابری

 

حزب کمونیست کارگری ایران- حکمتیست

٥ مرداد ١٣٩٠- ٢٧ ژوئیه ٢٠١١