جمهوری اسلامی با کابوس “انتخابات” روبرو است. اینکه در این اوضاع وخیم و ملتهب داخلی و شرایط تحت فشار و شکننده خارجی، چگونه باید رژیم اسلامی را سرپا نگهداشت و مشخص تر چگونه باید “انتخابات” را مدیریت کنند. انتخاباتی که هر سناریوئی برای آن بچینند، نهایتا میخواهند رژیمی یکدست تر، فشرده تر و بیرحم تر در مقابل طغیان انقلابی جامعه بیرون بیاورند. این شرط آمادگی برای مذاکره و بند و بست و امتیاز دادن به شرکای خارجی است.
جمهوری اسلامی میداند داستان بازی سنتی دوجناح دیگر حتی “خودی” های نظام را جذب نمی کند تا چه رسد به مردمی که در آخرین نمایش انتخابات در سال نود و هشت، توی دهان خامنه ای زدند و با عدم شرکت در نمایش انتخابات و اعتراض میلیتانت به آن، حکومت را با یک شکست مفتضحانه روبرو کردند. “انتخاباتی” که بعد از آبان خونین صورت گرفت و مُهر “نه” انقلابی مردم کارگر و زحمتکش را برخود داشت. دو سال قبلتر در دیماه “پایان ماجرای” دو جناح اعلام شده بود. اکنون کشتار مهیب کرونا به جنایتهای آبان ماه و بعد آن افزوده شده است، اقتصاد به نفس نفس افتاده است، حکومت “نه شرقی نه غربی” زیر فشار به دریوزگی هم شرق و هم غرب افتاده است. کل حکومت دنبال تکیه گاهی برای بقا می گردد و در عین حال شاخه ها و نمایندگان طرفدار سرمایه های شرق و غرب در درون و بیرون حکومت علیه “خیانت” همدیگر جنجال راه انداخته اند.
در این میان “انتخابات” هدفی چند منظوره دارد. اینبار صرفا با یک تکرار تقویمی و مذاکرات برای تقسیم منافع و رد صلاحیت نشدن روبرو نیستیم. اینبار وضعیت کنکرتی در جامعه هست، شرایط مشخصی در منطقه و جهان هست، دوره قبل سپری شده است، با سیاستهای پیشین نمی توان جواب مشکلات امروز را داد، مشکلاتی که قدیمی اند اما به اشکال مزمن و لاینحل و خردکننده رسیده اند. هدف اساسی جمهوری اسلامی از مذاکره با آمریکا و اروپا و امضای تفاهم نامه های اقتصادی و سیاسی و نظامی با قدرتهای جهانی، تضمین بقای خود است. می خواهد از رژیمی که تهدید می شود به رژیمی که برسمیت شناخته شده، شریک است و سهمی در نظام منطقه دارد بدل شود. به همین دلیل برجام دوم دریچه ای برای توافق وسیعتر و استراتژیک تر است.
یک هدف انتخابات بیرون آمدن حکومتی قدرتمند در مقابل کارگران و مردم معترض است که صلاحیت دفاع از سرمایه ها را داشته باشد. یک هدف دیگر انتخابات کسب مشروعیت فرمال نظام و شخص خامنه ای است. جمهوری اسلامی شاید برای از سر گذراندن انتخابات بقول خودشان با یک “مشارکت حداقلی” و کنترل شده راضی باشند، اما این با پیشینه اوضاع و نارضایتی عریان و تصمیم قاطع مردم به عدم شرکت، میتواند به یک شکست سیاسی تمام عیار ختم شود که دستش را در معامله و دیپلماسی خالی می گذارد. جمهوری اسلامی در هر حال نیازمند درجه ای از مشروعیت فرمال است.
پدیده ضرغامی
تعجب آور نیست که یک حکومتی آدمکش هم شعار سرنگونی طلبان را سر دهد و هم رنگی از چپگرائی بخود بزند. این یعنی معادله سیاست ایران بدوا از مذاکره با آمریکا و قرارداد با چین یا نزدیکی به شرق تبعیت نمی کند، بلکه رابطه مردم و حکومت است که سیر این رویدادها را جهت میدهد. در حل این معما است که خیل کاندیداهای حکومتی بویژه از طیف خشکه مقدس ترهای موسوم به اصولگرا، همه می خواهند ضد دو جناح سنتی ظاهر شوند و بعنوان مخالفت با دو جناح و فساد و طرفداری از کارگران و مردم محروم، دکان انتخاباتی رژیم را رونق بدهند.
جناب ضرغامی شاگرد بازجو حسین شریعتمداری و از طرفداران احمدی نژاد، حالا خودش را یک پا چگوارا میداند. میگوید؛ شعار “اصلاح طلب اصولگرا دیگر تمام است ماجرا” و “نان مسکن آزادی” شعار انتخاباتی من است!؟ چه باهوش! اگر راست میگی بگو مرگ بر جمهوری اسلامی! دیگر فرماندهان سپاه نیز همین خط را بدرجات مختلف دنبال می کنند. برخی شان ظاهرا علیه “پدرخوانده ها” و قدرت آنها سر به شورش برداشته اند!! این روحوضی انتخاباتی اگرچه با مزاح مردم فهیم و کارگران روبرو شود، اما هدف خود را بسیج بخشی از مردم گرسنه ای قرار داده که محتاج نان شب اند. اگر چیزی در این سناریو “نو” است، نه عناصر امتحان پس داده و جنایتکاری که اینبار “خلقی” و “ملی” و “ضد سیستم” شدند، بلکه فشار جامعه ای است که حکومت را تا لب پرتگاه عقب رانده است.
ضرغامی و ضرغامی ها پدیده نوی نیستند بلکه منعکس کننده فشار نیروئی براستی نو در سیاست اند. جنبش طبقه کارگر که تاکنون در شکل اعتصابات و خیزشهای توده ای مُهر خود را بر سیاست ایران کوبیده است، آن پدیده نو است که به جنایتکاران حرفه ای سواری انتخاباتی نمی دهد. اکنون که قاتلین و چهره های کریه حکومتی فشار کارگر و انتقاد کارگری را برسمیت شناختند و هر کدام در تلاشند بنوعی به آن آویزان شوند، خود “نو” و نه ادای آن توسط “کهنه” میتواند میدانداری کند.
کارگران نه رژیم سرمایه داری را برسمیت می شناسند و نه انتخابات کذائی اش را. سرنگونی انقلابی در دستور جامعه است و نیروی آن در هزاران اعتصاب و اعتراض هر روز رخ نشان میدهد. کل این نمایش انتخاباتی و منازعه و مذاکره با دولتها، برسر بقای حکومت و تداوم حکومت همین اوباش است.
ما و طبقه کارگر، حتی اگر آمریکا و قدرتهای جهانی به شما تضمین بقای حکومت را بدهند، در خیابانهای ایران از رویتان رد خواهیم شد.
٨ آوریل ٢٠٢١