مقالات

کنفرانس اسلو

پرده دوم تحمیل طالبان به مردم ستمدیده افغانستان روی صحنه آمد. دولت نروژ از جانب دولتهای غربی، با هواپیمای اختصاصی هیئتی پانزده نفره از طالبان را به هتل “سوریا موریا” آورد تا تحت عنوان بسیار بشردوستانه “جلوگیری از فاجعه انسانی” در افغانستان، بصورت دوفاکتو حاکمیت دوستان ترویستش را برسمیت بشناسند. هدف این کنفرانس برخلاف ظاهر و عنوان آن، ابداً نگرانی از “فاجعه انسانی” نیست. آخرین “فاجعه انسانی” در ماه اوت رخ داد، آنجا که حاصل سیاست آمریکا و دول غربی با حمایت چین و روسیه و نقش محوری پاکستان، بازگرداندن طالبان و تحمیل امارات اسلامی به مردم افغانستان بود. فاجعه انسانی برای چندمین بار آنروز رخ داد که یک جامعه را دستجمعی به اسارت مشتی زامبی آفتابه بدست و قاتل و متجاوز درآوردند. تراژدیهای بعدی در ماههای گذشته صرفاً تبعات اولیه این سیاست هستند.

حداقل دستاورد این کنفرانس برای طالبان حمایت مجدد دول غربی، آزاد شدن پولهای بلوک شده دولت افغانستان، معامله در مورد تعدادی از همکاران این دولتها و ترتیب خروج آنها از افغانستان و کمی ژست توخالی “حقوق بشری” است. تا به زنان یعنی نیمی از جامعه افغانستان و بقیه مردم تحت سرکوب و بیکاری و گرسنگی مربوط است، پاسخ این کنفرانس و دمکراسی غربی “امارات اسلامی” است. اعمال فشار ظاهری برای رعایت همان حقوق محقری که در دولتهای دست ساز قبلی آنهم با فشار جامعه برسمیت شناخته شده بود، بیشتر از توهین به شعور مردم است. “به طالبان باید فرصت داد” آن عبارت طلائی برای یک برسمیت شناسی پروسه ای حکومت زامبی های طالبان است. کنفرانس اسلو آخرین توهمات در باره خواست از دولتها که “طالبان را برسمیت نشناسید”، “مذاکره با طالبان را منوط به رعایت حقوق بشر و حقوق زنان کنید”، دود شد و هوا رفت. سیاستی که هر درجه آزادی و حقوق فردی و اجتماعی را از بانیان استبداد و تحمیل طالبان مطالبه میکند، اگر دچار ذهنیت مالیخولیائی نباشد، شریک دزد و رفیق قافله است. همینطور در این دوره کوتاه روشن شد که با پرچم طالبان و اسلام نمیتوان “مقاومتی” سازمان داد. خواست “حکومت همه شمول” که نهایتاً بازگشت به دوران کرزای-غنی یا فدرالیسم قومی و مذهبی را موعظه میکرد، بی پایه تر از آن بود که مورد توجه قرار گیرد. تحمیل طالبان بمعنی عبور از این سیاست بود.

بازگرداندن طالبان بقدرت و تحمیل به مردم افغانستان، امیدهای زیادی را در اردوی ارتجاع سیاسی در منطقه دامن زد. از جمهوری اسلامی تا جریانات و دولتهای اسلامی در منطقه به تلاشهای ارتجاعی و ضد جامعه افزودند. این جنبش اسلام سیاسی است که تحت حمایت خالقان خویش، برای قدرت سیاسی و اقتصادی میجنگد و سهمش را میخواهد. خروجی دمکراسی غربی با هر روایتی، ترکیبی از نیروهای اسلامی و ناسیونالیسم قومی و جنگ سالارانی است که یا ساخته و پرداخته همین دولتها هستند و یا توسط آنها حمایت و تجهیز میشوند. راه حل را باید بیرون این معادله جستجو کرد.

امروز مبارزه زنان و تسلیم ناپذیری آنان تنها نقطه روشن در سیاست و جامعه افغانستان است. سیر رویدادها در کشورهای منطقه از جمله در عراق و لبنان و افغانستان و ایران بشدت ازهم تاثیر می پذیرند. جمهوری اسلامی بدنبال یک انقلاب در ایران و برای سرکوب آن به مردم تحمیل شد. طالبان اما بعد از یکبار سرنگونی توسط آمریکا، تر و خشک کردن و نگهداشتن اش بعنوان عامل فشار، بعد از شکست دولت فاسد غنی تحفه قبلی دمکراسی و طی یک بند و بست کثیف تحمیل شد.

در ایران جنبش آزادی زن و جنبش کارگری و سوسیالیستی در کشمکشی روزمره برای سرنگونی حکومت اسلامی است. در افغانستان بارقه های مقاومت دارد جان میگیرد و هنوز به تمامی از شوک ناشی از تحمیل طالبان بیرون نیامده است. خواست سرنگونی طالبان قوی است اما هنوز به حرکتی قدرتمند بدل نشده است. ارتجاع سیاسی در مقیاس منطقه ای و جهانی، علیرغم تضاد منافع و تناقضات، صفوف خود را علیه حرکتهای پیشرو و آزادیخواهانه منسجم می کند. جنبش کمونیستی و سوسیالیستی، جنبش برابری و رفع تبعیض، بیش از هر زمان نیاز دارد سیاست واحد و رادیکال خود را حدّادی کند. سیاست ما در تقابل با اسلام سیاسی بعنوان روبنای سرمایه داری در این کشورها، سرنگونی حکومتهای اسلامی و استبدادی در منطقه است.

در آستانه روز جهانی زن، ٨ مارس، همبستگی با مبارزات زنان در افغانستان و تلاش برای سرنگونی طالبان، یک مسئله محوری اردوی آزادیخواهی و برابری طلبی در سطح جهان است. دولتهای غربی با کنفرانس اسلو اعلام کردند که کنار طالبان و علیه زنان و مردم ستمدیده افغانستان هستند. جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر و جنبش قدرتمند آزادی زن نیز باید در کنار مبارزه زنان در افغانستان و مردم این کشور برای سرنگونی طالبان بایستد.

سیاست حزب کمونیست کارگری – حکمتیست همبستگی و همراهی با زنان و مردم ستمدیده افغانستان، دفاع از روندهای سکولار و پیشرو، سرنگونی حکومت طالبان و جمهوری اسلامی است. مرگ بر طالبان، چه در کابل چه تهران!

سردبیر.
٢٧ ژانویه ٢٠٢٢