مقالات

یادداشت ها، سیاوش دانشور

 

فَرَشگَرد، پلاتفرم آنتی کمونیسم!

ما کمونیست ها همیشه اعلام کرده ایم که آنتی کمونیسم “یک حزب واحد جهانی” در جامعه سرمایه داری است. این حزب واحد جهانی جائی دفتر و تابلوئی رسمی ندارد اما به گواهی تاریخ سرمایه داری و عملکرد ضد کارگری دولتهای سرمایه داری، آنتی کمونیسم شناسنامه مشترکِ سیاسی طبقاتِ حاکمه از مونارشیست و جمهوریخواه تا لیبرال و محافظه کار، از سوسیال دمکرات و مرکز تا مذهبی و لائیک بوده است. آنتی کمونیسم برای بورژوازی یک رُکن مُهم ایدولوژی و سیاستی است که قرار است اعتراض به استثمار و نابرابری و تبعیض، اعتراض به کار مُزدی و مالکیتِ خصوصی بر ابزار تولید را منکوب کند. آنتی کمونیسم علیه نقدِ اجتماعی و سوسیالیستی طبقه کارگر به نظم کنونی است.

آنتی کمونیسم در کشورهای سرمایه داری تحت سلطه و مبتنی بر سازماندهی استثمارِ خشنِ نیروی کار ارزان، سبعانه تر و خونین تر و جنایتکارانه تر عمل کرده است. تاریخ کشمکش طبقاتی در ایران کارنامه سیاهی در سرکوب و ممنوعیتِ و قتلِ عامِ مخالفین سیاسی بطور اعم و کمونیست ها بطور اخص دارد. از قوانین رضا خانی بر علیه سازمان کارگری و کمونیستی تا عملکرد رژیمهای پهلوی و بعدتر رژیمی که دستگاه سرکوب را از آنها “تحویل گرفت”، تاریخ شان با کشتار و ممنوعیت کمونیست ها عجین است. و امروز در متن بُحران حّاد سیاسی که مسئله سرنگونی و تعیین تکلیف با جمهوری اسلامی را در دستور روز قرار داده است، در کنار تلاش برای آلترناتیوسازی و دست بدست کردن قدرت سیاسی، “فَرَشگَرد”١، اعلام موجودیت میکند. فَرَشگَرد چیست و کیست و چقدر باید این پروژه را جدّی گرفت؟

همراه با انتشار بیانیه اعلام موجودیت فَرَشگَرد، رسانه های فارسی زبان دولتی بخط شدند و این واقعه را بعنوانِ رُخدادی مُهم در بوق کردند. تصور کنید در قرن بیست و یکم، در عصرِ انقلابِ انفورماتیک، عده ای دیروز مذهبی و اسلام پناه و تازه جمهوریخواه و دمکرات و تعدادی سلطنت طلب و ساواکی و ساوامائی، در یک بسته بندی عهّد عتیقی ظهور کنند! میگویم عهّد عتیقی، چون اسلام و حکومتش در ایران تلاش کرد جامعه را به ١٤٠٠ سال پیش برگرداند و فَرَشگَرد چکامه اش را از چند هزار سال پیش میگیرد. چون آئین و مذهب زرتشت قریب ۱۵۰۰ سال از اسلام قدیمی تر است. نفس همین واپسگرائی فکری و فرهنگی، تناقض عمیق و ضدیت اینها را با جامعه امروز ایران و آرزوها و آمال مبارزه آزادیخواهانه آنها ترسیم میکند.

پلاتفرم سیاسی فَرَشگَرد
فَرَشگَرد اما تلاش کرده است “به روز” باشد. اوّل روی ضدیت مردم آزادیخواه ایران با جنبش اسلامی سرمایه گذاری کند و دوّم دنده عقبِ فکری و فرهنگی را به قلمرو سیاست بیاورد. شاه بیت پلاتفرم شان اینست: “ایران را پس میگیریم و میسازیم”! انصاف داشته باشیم، رژیم سلطنتی حکومت و جامعه ایران را بدستور اربابش آمریکا و انگلستان “تحویل” جنبش اسلامی داد و حالا میخواهد “پس بگیرد”! در واقع می گویند چهل سال کافی است، هرچه توانستید بُردید و خوردید، حالا مُجددا نوبتِ ماست. و این چرخه معیوب از انقلاب مشروطه تا به امروز اساسا بین دو خانواده بزرگ ارتجاع سیاسی در ایران، یعنی اسلام و ناسیونالیسم، سرنوشت مردم را رقم زده و دیکتاتوری پشت دیکتاتوری به جامعه تحمیل کرده اند.

فَرَشگَرد محصول جدیدی از کارخانه تحّجُر ناسیونالیسم و اسلام است که به بازار سیاستِ ایران ارائه شده است. وقتی به سابقه سیاسی چهل نفری که بیانیه فَرَشگَرد را انتشار داده اند نگاه می کنید، میبینید اکثر آنها سابقه شان به درون رژیم اسلامی برمیگردد. یا مغضوبین حکومتی هستند و یا عناصر فعالی که در خدمت جمهوری اسلامی و جناحی از آن جانفشانی ها کرده اند. ترکیبی از دانشجویان انجمن اسلامی دانشگاهها، تحکیم وحدتی ها، اعضای ادوار تحکیم وحدت، همکاران نزدیک حجاریان و سازگارا و برپادارندگان وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران، کمپینرهای فعال میرحسین موسوی و کروبی، عناصر ارسالی به خارج که با پولهای بی حساب دولت آمریکا و نهادهای غربی سایت ها و پروژه هائی مانند توانا و شبکه های مرتبط را ایجاد کردند، جمهوریخواهانی که همواره در کنار اینها در دفاع از حکومت مرتجع اسلامی مُجاهدت کردند، سلطنت طلبان عقب مانده ای که تنها هُنرشان قاچاق رژیمی ها بدرون صفوف اپوزیسیون است؛ اینها ترکیب اعلام کنندگان “شبکه فَرَشگَرد” هستند. حمایت فوری رضا پهلوی از این جماعت و در بوق کردن آن توسط آیت الله بی بی سی و رادیو فردا و صدای آمریکا و حتی رسانه های داخل، مُطلقا تصادفی نیست. برای رضا پهلوی این یک پروژه جانبی است و هر ناسیونالیستِ عَظمت طلبی با دیدن شعار و مالیخولیای “ایران را پس میگیریم” ازخود بیخود می شود. آری، قرار است ایرانی را که “تحویل خمینی و شرکا دادند”، “پس بگیرند”!

و اما اینها هیچکدام هویت سیاسی فَرَشگَرد را دقیقا بیان نمی کند. آنچه شناسنامه واقعی این جریان است ضدیت و اعلام جنگ با کمونیسم است که با وقاحت در بیانیه شان درج کردند. تاکنون هیچ کمونیستی از ممنوعیت فعالیت سیاسی بعنوان مثال سلطنت طلبان یا بورژواها جائی سیاستی نیاورده و سخنی بر زبان نیاورده است. ما کمونیست ها، لااقل در ایران، بطور منحصر بفردی این اعتبار را داریم که از “آزادی بیقید و شرط عقیده، بیان، تجمع، اجتماع و تحزب” دفاع کردیم و آنرا وارد فرهنگ سیاسی آن مملکت کرده ایم. اما اگر امروز عده ای ورشکسته سیاسی اسلام زده و آخوند زده و مدافعان سُنت عهد عتیق، از مخالفت و ضدیت با کمونیسم سخن می گویند، نباید آنرا بحساب تحّجُر صرف آنها گذاشت. خیر، این موضعگیری سیاسی را باید بعنوان مثال در کنار “اقتصادنامه” بولتن حکومتی در ایران گذاشت که خطر کمونیسم و کمونیست ها را به اَبَوی های اطلاعاتی گوشزد میکند. اینها از یک سرشت و یک طایفه و یک طبقه ارتجاعی اند. این آنتی کمونیسم شلخته و بی رودربایستی را باید در متنِ تشدیدِ قطب بندی و کشمکش سیاسی و طبقاتی در ایران دید. اینها اگر بخواهند در جوار پروژه رضا پهلوی جائی پیدا کنند، باید بعنوان فالانژهای آریائی و اِسکین هَدِ “فَرَشگَرد” اطمینان خاطری به “جامعه جهانی” و متحدین شان در دالانهای کنگره آمریکا بدهند. یعنی همان تعهدی که جریان اسلامی خمینی، مبنی بر سرکوب کمونیسم در ایران را به آمریکائی ها داد، هر آلترناتیو بورژوائی باید فی الحال و بدون لُکنت زبان به موئتلفین سیاسی شان بدهد.

فَرَشگَرد به تنهائی و بعنوان یک محفل بی در و پیکر و بد سابقه میتواند اسباب شوخی و انبساط خاطر باشد، اما بعنوان یک فرقه فالانژ و شبهه بلاک واتر و فاشیست میتواند خطرناک و موی دماغ جنبش کارگری و سوسیالیستی شود. در جامعه ای که جمهوری اسلامی روی شکافهای قومی سرمایه گذاری میکند و هرازچندگاهی بعناوین مختلف از این آب باریکه نان میخورد، حضور فاشیستهائی مانند فَرَشگَرد ویترین بورژوازی را تکمیل و جنس شان را جور می کند! فَرَشگَرد روی پلاتفرم رضا پهلوی کار می کند و با طرح “رفراندم آزاد” و “حکومت سکولار” لینکی به جمهوریخواهان و ملی اسلامی هائی که دیگر هیچ امیدی در درون رژیم اسلامی ندارند، داده است. ترکیب شان نیز ائتلافی از عناصر دیروز حکومتی و مدافع حکومت با سلطنت طلبان است. فَرَشگَرد امروز پروژه ای برای نان خوردن و پول گرفتن از نهادهای دست راستی دوّل غربی است، اما از نظر سیاسی سرنخی است به ائتلاف ناسیونالیسم ایرانی و جنبش اسلامی و بستر اصلی دو جنبش ارتجاعی بورژوائی ایران علیه کارگر و کمونیسم و تمایلات وسیع سوسیالیستی در جامعه ایران.

ما بعنوان کمونیست و جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر کمترین تردیدی برای به شکست کشاندن پروژه های ارتجاعی و ضد کارگری و ضد کمونیستی این جماعات، که از طُرق کودتائی و رژیم چینج و آلترناتیو سازی قرار است عملیاتی شود، نداریم. در باره نقش مُخرب این نوع فرقه های مَهجور سیاسی هشدار میدهیم و در عین حال از تشدید قطب بندی طبقاتی در ایران استقبال می کنیم. نفس اینکه از حکومت اسلامی و اصلاح طلبان و سلطنت طلبان، آنها که “تحویل دادند” و آنها که “تحویل گرفتند”، اینبار دستجمعی خود را بعنوان بخشهای مختلف بورژوازی ایران در تقابل با کارگر و کمونیسم یکجا یافته اند و صراحتا و بدون پرده پوشی آنرا اعلام میکنند، بیانگر این واقعیت است که علیرغم تبلیغاتِ مَسموم و تولیدِ اَنبوهِ دروغ علیه کمونیسم و اَمرِ آزادی جامعه، کارگر و کمونیسم یک جنبش و نیروی واقعی در جامعه است که “خطر” آن همه بورژوازی را به وحشت انداخته و به “اعلام برائت از کمونیسم” کشانده است.

***

١- فَرَشگَرد در زبان پهلوی بمعنی رساندن جهان به کمالی است که در آغاز آفرینش و پیش از یورش اهریمن و ورود پلیدی به آن، وجود داشته‌است. و از ارکان اصلیِ مزدیسنا می‌باشد و برابر با معاد در ادیانِ سامی است. در متون دینی زرتشتی از آن به بازسازی جهان نام برده شده و با ظهور سوشیانت آغاز می‌گیرد. در این دوره، بر حسب سنتِ زرتشتی و عقاید کهن، اهریمن شکست می‌خورد و دیوان به درون زمین فرومی‌روند و درپی آن، پلیدی از جهان رخت برمی بندد. در فرشگرد هر ایزدی دیو رقیب خود را از میان برمی‌دارد. زمان وقوع آن را در نیمروز و درگاه رپیتون دانسته و از این روز ایزد رپیتوین را سرور فرشگرد نامیده‌اند. دانشنامه ‌آزاد ویکی پیدیا.

٢٧ سپتامبر ٢٠١٨

* این یادداشت در ابتدای اعلام فرشگرد نوشته شده است. سیاستهای محفل موسوم به «شبکه فرشگرد» در سالهای اخیر دیگر برای همه معرفه است. جریانی عمیقا دست راستی و ضد کمونیست که جناح خشکه مقدس و هاردلاینر اپوزیسیون راست ایران و مشخصا سلطنت طلبان را نمایندگی میکند.
***

آقای پهلوی کلاه تان را بالاتر بگذارید
علیه لمپنیسم ضد زن سلطنت طلبان

لات و لوت های سلطنت طلب از زن و مرد دارند از حزب الله جلو میزنند. آخرین مورد تولید موجی از کثافت به معنی دقیق کلمه علیه شیوا محبوبی است. میگویم آخرین مورد، چون بارها علیه رفیق عزیزم آذر ماجدی افسار پاره کرده اند. ادبیات و فحش های چاروا‌‌داری و چاله میدانی این جماعت روزنه ای به آینده است که اگر اینها دست شان به یک واحه برسد، با چه اوضاعی روبرو خواهیم بود. بویژه وقتی طرف مقابل شان زن باشد، یک پا کلاه مخملی و سوپر لمپن میشوند و انسان را یاد فحاشی شکنجه گران در اتاق شکنجه می اندازند.

هدف این لحن و ادبیات مسستهجن و لمپنیستی ارعاب مخالفین است. امروز ارعاب و تهدید و فردا قتل و ترور. آقای پهلوی و مدافعان رعیت وار سلطنت کلاهتان را بالاتر بگذارید. با این هواداران فاشیست تان بیش از این فضای سیاسی را مسموم و لجن مال نکنید.
و بالاخره خوبست کسانی که در کنار اینها آکسیون می کنند و سینه چاک این خط فاشیستی و ضد زن و لمپنی هستند، یکبار هم که شده درس بگیرند و شکایت به درگاه رهبر آنها نبرند. برخی رفتارها آدم را یاد مردم عامی می اندازد که میگفتند «شاهنشاه خودش خوبست، آریامهر خرابش کرده»!!
رشد کنید، در اروپا و آمریکا زندگی می کنید، اگر نمیتوانید سیاسی باشید لااقل یک ذره تمدن داشته باشید.

۱۳ ژوئن ۲۰۲۲

عوامفریبی خبری رسانه های قلم به مزد

بازنشستگان، این کارگران نسلهای قبل که سهم شان را در ساختن جامعه ایفا کردند و حال باید در آرامش و با حرمت زندگی کنند، ناچارند هر روز برای نان و دارو و اعاده حرمت شان فریاد زنند. مسئله ساده است؛ دولت اسلامی تنها ۱۰ درصد افزایش حقوق و مستمری برای آنها در نظر گرفته و این در شرایطی است که نهاد کارفرمائی موسوم به «شورای عالی کار» در مصوبه دستمزد سالجاری رقم بالای ۵۷ درصد را تصویب کرده است. اعتراض کارگران پیمانی نفت و کارگران خطوط بی. آر. تی شرکت واحد تهران هم برسر همین موضوع بود.

شعارهای بازنشستگان اساسا علیه فقر و گرانی و دولت رئیسی و نظام اسلامی است. یکجا و تعداد بسیار معدودی از بازنشستگان به اشتباه شعار «ما اشتباه کردیم که انقلاب کردیم» و «رضا شاه روحت شاد» را سر دادند. این تعداد در قیاس با کمیت اعتراض سراسری بازنشستگان و شعارهای این اجتماعات بزور به یک درصد میرسد.

اما رسانه های قلم به مزد و خیلی «بیطرف» و خیلی باشرف مثل اینترنشنال که پیشاپیش به پابوسی خاندان مرتجع سلطنتی رفته اند، حتی به مینیمم پرنسیپ ژورنالیستی بازاری پایبند نیستند و رسما دروغ پمپاژ می کنند که بازنشستگان این شعارها را در اعتراضات سر داده اند!!

میگویند دنیای رسانه است که عوامفریبی و شخصیت سازی را به اوج رسانده است. باید اضافه کرد که بی شخصیتی و بی پرنسیپی را نیز. زمانی قلم شرافت داشت، دروغگوئی و جعل مذموم بود، خبرنگاری شغل خطرناکی بود. حالا همه چیز وارونه است؛ عوامفریبی و خبر تراشی و بوست روباتیک در سوشیال میدیا و فیک نیوز و دوپینگ رسانه ای و سانسور حرف اول را میزند.

نام گوبلز در تاریخ بیهوده نمانده است. با کمال تاسف در زمانه ای بسر می بریم که هر جلاد و هر جاعل و هر عوامفریبی میتواند از خود اعاده حیثیت کند چرا که سرمایه داری و محصولات و کاراکترهایش جهان را به گند کشیده اند. چقدر مظلوم اند بازنشستگان و کارگران و معلمانی که از یک سو باتوم مزدوران حکومت را میخورند و از سوی دیگر چماق جعل خبر رسانه های عوامفریب را!

۱۲ ژوئن ۲۰۲۲

به بازنشستگان عزیز

منفعت شما انکار منفعت بورژوازی است
در باره برخی شعارهای انحرافی

در اجتماعات چند روز اخیر بازنشستگان در دو مورد بخش نسبتا محدودی از بازنشستگان در دو شهر و در مقطعی از حرکت شعارهای «ما اشتباه کردیم که انقلاب کردیم» و «رضا شاه روحت شاد» سر دادند. این تعداد از شعاردهندگان در قیاس با جمعیت معترض بازنشستگان در همین دو شهر و همینطور اعتراضات سراسری بسیار معدود و ناچیز محسوب میشد. اما به لطف دوپینگ رسانه های قلم به مزد روی آنها نور تابانده شد تا اعتراض برحق بازنشستگان هایجک و مصادره شود.

تردیدی نیست میان بازنشستگان گرایشات سیاسی مختلف وجود دارد و حتما برخی یا عده ای هستند که فکر میکنند گذشته بهتر بود. تردیدی نیست که اطلاعات رژیم در موارد مشخصی از جمله در اعتراضات توده ای در اصفهان و خوزستان افرادی را میان معترضین میفرستاد و این شعارهای انحرافی را برای تغییر مسیر سیاست تظاهراتها و خواستهای آن و هدف سرکوب طرح میکردند. اینکه رسانه های دست راستی مانند بی بی سی و ایران اینترناشنال و رادیو فردا و دیگران روی این شعارها زوم می کنند، پلاتفرم خودشان را دارند و دستور میگیرند و بعبارتی «مامورند و معذور»! آنها سیاست شان همواره دفاع از ارتجاع بوده و در آینده نیز همین خواهد بود. این رسانه ها کلا در انحصار ملی اسلامی ها و اصلاح طلبان و سلطنت طلبان است. انتظار دیگری از اینها بیهوده و توهم است. اما از آنجا که ادعای «بیطرفی» دارند ما حق داریم بگوییم خجالت بکشید، شرم کنید، اگر به حقیقت پایبند نیستید لااقل در دروغ بافی ترمزتان را چک کنید!

اما بازنشستگان عزیز که نور چشم ما هستید، شماها که عمری کار کردید و زجر کشیدید و سهم تان را در ساختن جامعه ایفا کردید؛ شما حق دارید دغدغه نان و مسکن و دارو نداشته باشید. شما حق دارید در آرامش و سلامت مابقی زندگی تان را در کنار فرزندان و نوه ها و خانواده تان بگذرانید. بسیار دردآور است که بازنشسته مریض خودکشی کند چون پول دارو ندارد، دستفروشی کند که نان بخورد، از قلچماق شهرداری لگد بخورد چون شرافتمندانه کار می کند. اینها و بسیاری مسائل آزار دهنده و درد آور است. مشکل را همه میدانیم و راه حل را همینطور. مشکل این حکومت کثیف سرمایه داری است و راه حل هم سرنگونی و عبور از این نظام.

اما شعارهای «ما اشتباه کردیم که انقلاب کردیم» و «رضا شاه روحت شاد» چه ربطی به حقوق و مستمری و همسان سازی و بیمه و بهداشت و مسکن دارد؟ اینها شعارهای یک کمپین دست راستی برای اعاده ارتجاع در ایران و دست بدست کردن قدرت از بالای سر مردم است. وانگهی نه شما و نه کسی دیگر انقلاب نکرد، بلکه انقلاب شد و همه در آن شرکت و دخالت کردند. انقلاب محصول تبلیغ کسی و جریانی و حزبی نبوده و نیست بلکه یک مکانیزم تغییر در جامعه است. وقتی تمام راه حل های بحران تست میشوند و بی پاسخ میمانند، انقلاب بعنوان راه برون رفت مثل زلزله می آید. اینکه تعدادی مفسر بی مغز و روشنفکر عاری از عقل تبلیغ می کنند که «ما اشتباه کردیم که انقلاب کردیم»، تنها هدفشان اینست که مردم را به آنچه که هست راضی کنند و یا برای پروژه های دست بدست کردن قدرت از بالا آماده کنند. چرا باید نیروی این ارتجاع سیاسی شد؟ چه منفعتی دارید؟ شعار «رضا شاه روحت شاد» که واقعا بی معنی ترین شعار تاکنونی است؛ شعاری مذهبی و عقبمانده و نامربوط که به نوه اش هم متصل نمیشود بلکه تنها کاراکتر قلدری مثل وی را برای ایران فردا عادیسازی میکند. تازه رضا شاه با کودتا و توسط انگلیسی ها آمد و با دستور آنها هم رفت. این چه افتخاری دارد برای انسان قرن بیست و یکم؟

اما راه حل مشکل ایران اتفاقا انقلابی زیر و رو کننده و سازمانیافته کارگری است. یک انقلاب اجتماعی راه حل عبور از نظام کنونی است که لایه نازکی را سوپر میلیاردر کرده و بخش عظیم جامعه را در فقر و فلاکت غرق کرده است. هر بورژوایی با هر رنگ پرچم و هر نامی بیاید؛ اعم از مشروطه و مشروعه و دمکرات و ملی، اگر قرار است مزد بده و مزدبگیر بماند، اگر قرار است مالکیت خصوصی بر ابزار کار و تولید باشد، اگر قرار است استثمار و ستم و تبعیض برقرار باشد، وضع ما بدتر میشود بهتر نمیشود. پس باید زیر و رو کرد نظم موجود را. باید انقلابی بود و تغییرات رادیکال و ریشه ای خواست. باید به کم رضایت ندارد و باید تمام آزادی را خواست. باید اداره امور را خود بدست گرفت و باید تولید نیازها و بازتولید جامعه را نه برای سود سرمایه بلکه برای رفع نیازهای همگان سازمان داد.

انقلابات و قیام ها و شورش ها و خیزش ها بعنوان مکانیزم های اجتماعی رخ میدهند و تاریخ مکتوب بشر گواه آنست که اساسی ترین تغییرات و پیشرفتها با این روشها محقق شدند. بیشتر آنها از انقلاب فرانسه تا کمون پاریس و انقلاب اکتبر و دهها انقلاب و خیزش و قیام دیگر یا بفرجام نرسیدند و یا سرکوب شدند و یا در مرحله ای متوقف شدند. اما تاثیرات و دستاوردهای محدود آنها جهان را تغییر داده و بجلو رانده و افکار و عقاید و توقع انسانها را از خود و از دولت و از قانون و همه چیز تغییر داده است.

شعارهای «ما اشتباه کردیم که انقلاب کردیم» و «رضا شاه روحت شاد» عمیقا ارتجاعی و اشتباه هستند و بویژه به منافع و مبارزه شما و کارگران سر سوزنی ربط ندارند. شعار درست شعاری مربوط به معیشت و حقوق و حرمت شما و همه کارگران و مردم محروم است. شعار درست مرگ بر رئیسی و خامنه ای و جمهوری اسلامی و مرگ بر سرمایه داری است. شعار درست آزادی و برابری و رفاه است. منفعت شما در تکرار شعارهای امنیتی ها و نیروهای دست راستی نیست، منفعت شما انکار منفعت بورژوازی است. درود بر مبارزه و عزم و اتحاد بازنشستگان.

۱۲ ژوئن ۲۰۲۲