مقالات

خوابهای آشفته یک عاشق سلطنت سیوان کریمی

دیروز:
در روزهایی که اعتراضات صدها شهر ایران را فرا گرفت، هزاران جوان برای یک زندگی بهتر به خیابان آمدند، صدها نفر به ضرب گلوله های رژیم اسلامی جان باختند، شعارهای معترضین به وضع موجود هم رنگ زمینی گرفت. اما در میان این تظاهراتهای میلیونی که شعارهایی برای آزادی و رفاه و معیشت گوش فلک را کر کرده بود، یک بار و آن هم یکبار و در فضایی صد نفره، شعاری در حمایت از سلطنت گذشته سر داده شد. همین کافی بود تا دستگاه عریض و طویل رسانه های فارسی زبان این را ببینند و بولد کنند، برایش “کارشناس” دعوت کردند و به تحلیل آن پرداختند. اما همین میدیای طرفدار سلطنت و هم خود “وارثان” این “تاج” می دانستند که با تجمعهای صد برابر بزرگتر و شعارهای صد برابر تیزتر هم کاری به پیش نمیرود. یک بار هم که شعار “نه شاه می خوایم نه ملا، قدرت به دست شورا” سر داده شد، رضا پهلوی هم فهمید که باید حداقل برای یک دهه پس از رژیم اسلامی هم که شده خواب این “تاج و تخت” را نبیند.

امروز:
بالاخره این “تاج و تخت” که قرار بود به “شاهزاده” برسد و ایشان امتناع میکرد و ظاهرا میکنند، نباید روی زمین بماند. اما ظاهراً حالا که “شاهزاده ها” سر عقل آمده اند و به هیچ صراطی مستقیم نیستند تا وارث این تاج و تخت شوند، فرح پهلوی آستینها را بالا زده است. احتمالا در سفر این ماه خود به مصر، تصویری را از جامعه ایران برایش ساخته اند که گویا مردم لهله میزنند که سلطنت را به دوش بکشند. تجمعی ده نفره را میلیونی برایش تصویر کرده اند. واقعیت این است که سیر مبارزاتی مردم ایران مسیری را میپیماید که خروجی آن هرچه باشد، جایی نه برای شاه می ماند و نه برای شیخ. اگر نسل کنونی چهار دهه توسط رژیم اسلامی و قوانینش به بدترین شکل ممکن مورد آزار و اذیت و شکنجه بوده اند، اما پدران و مادران این نسل هم توسط رژیم سلطنت تحقیر شدند، دستگیر شدند و مورد ظلم قرار گرفته اند. هیچ کس سودای رژیم سلطنت را در سر ندارد.

آنچه برای نسل کنونی جامعه ایران مهم است و در مبارزات ۹۶ و ۹۸ به روشنی بیان شد، عبور از شاه و شیخ، عبور از برده بودن بود. هزاران جوانی که خونشان کف خیابان را سرخ کرد، اگر مبنایشان برده بودن و تملق برای “آقا بالا سر” بود، به همین رژیم اسلامی قانع میشدند. آنچه روشن است مبارزه امروز مردم ایران تنها مبارزه با رژیم اسلامی نیست، بلکه تلاشی برای عبور از وضع موجود است. تعبیر این یعنی اینکه هر کس و سیستمی که قرار باشد این راه را ادامه دهد، که شما و سلطنت شما از این دست است، جایی در آینده این جامعه ندارد. مبارزات این دوره تفاوت فاحشی با گذشته دارد. اینبار مبارزه و نشان دهنده راه، هفت تپه و فولاد و هپکو، کارگران معدن و فرزندانشان هستند. اینبار علیه نیروی نظامی و انتظامی، علیه نیروی سرکوب به میدان آمده اند. همان نیروی سرکوبی که آغوش فرزندتان سالهاست بر رویشان باز است. همان نیروی سرکوبی که در مقابل ساواک شما درس پس میدهند. مبارزات و خواسته های امروز جامعه ایران و نسل حاضر در خیابان، رنگ سرخ و نشانه های سوسیالیستی، کم یا زیاد، با خود دارد. مبارزاتی که رژیم سلطنت شما و بعداً رژیم اسلامی دسته دسته آنها را به سینه خاک فرستاد. حالا برچه مبنایی باید خود ما خالق دوباره تاریخ شویم؟ چرا باید با علم بر این تاریخ، جامعه شاهد خالق تابستانهای ۶۰ و ۶۷ و اینبار زیر دست سلطنت باشد؟

فردا:
زمانی منصور حکمت گفت که انقلاب آتی ایران، انقلابی زنانه خواهد بود. اگر نگاهی به تحولات دههی اخیر جامعه ایران بیاندازیم و کلاه خود را در مورد حضور و نقش زنان در این مبارزات ببینیم، در خلوت خودمان هم شده، با هر درجه اختلافی هم که با منصور حکمت داشته باشیم، حق را به او میدهیم. اما سوال این است که شما چگونه ادعای سلطنت و به دست گرفتن قدرت را دارید، در حالیکه همسرتان در مصاحبه با اوریانا فالاچی شما را تحقیر کرد. آنقدر نرینه به سیاست نگاه کرد که در ذهن کوچکش دنبال زنان بزرگ میگشت که دانشمند باشند. چه حقیرانه! و شما چه کردید؟ چه گفتید؟ حالا به دنبال اداره کردن جامعه ای هستید که نقش اول در سیاست و مبارزه با رژیم اسلامی و اسلام را به دوش میکشد. واقعی به جامعه نگاه کنید. آینده به مبارزات اسماعیل بخشی ها، سپیده قُلیان ها و سپیده رشنوها تعلق دارد. انسانهایی که برای آزادی و برابری و رفاه، برای دفاع از مبارزات کارگران و زحمتکشان، برای دفاع از انتخاب پوشش جوانی خود را در زندان سپری کرده اند. فردا جایی برای شما که بخواهید “سلطنت” کنید و “تاج و تخت” ۲۵۰۰ ساله خود را به رخ ما بکشید، ندارد. فردا از آن ماست. نسلی که تشنه آزادی و برابری و رفاه است. نسلی که به دنبال جامعه ای برابر است. ما خالق دیماه ۹۶و آبان ۹۸ خون خود را برای سرخ نگه داشتن آبروی “سلطنت” شما نریخته ایم!

آگوست ۲۰۲۲