مقالات

جمهوری اسلامی اتمی بن بست فرجام، حکومت نظامی در جامعه نادر شریفی

مقدمه: اولین آزمایشات برای شناخت و دستیابی به انرژی هسته ای به سال ١٨٩٠ باز میگردند. از سال ١٩٣٨، وقتی ارتش ها در سرآغاز جنگ جهانی دوم متوجه شدند که از انرژی هسته ای می توان بعنوان یک ابزار کشتار جمعی قدرتمند استفاده کنند، دامنه تحقیقات بر روی انرژی هسته ای را چندین برابر کردند. به این ترتیب “مسابقه” برای پیدا کردن مخربترین بمب و یا موشک اتمی توسط آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان، روسیه و غیره با شتاب جنون آمیز شروع شد، تا اینکه ایالات متحده آمریکا در جولای ١٩٤٥ اولین بمب اتمی خود را آماده کرد. ایالات متحده آمریکا قبل از “تست انسانی” اش روی مردم ژاپن، از جمله در صحرای نیومکزیکو، تستهای مشابهی را انجام داد. نتایج یکی از این آزمایشات ایجاد دره ای به عمق ٣ متر و شعاعی به دایره حدود ٣٣٠ متر توسط نمونه اول بمب اتمی بود. شعاع بوجود آمده توسط انفجار این بمب در ١٦٠ کیلومتری آن نیز بخوبی قابل بررسی بود. ماسه های موجود در حوالی پرتاب بمب بخاطر گرمای بسیار بالا، تبدیل به شیشه شدند. این آزمایشات نشان میداند که متاسفانه میزان تخریب چنین بمبی فراتر از تصور هر انسانی می باشد ولی با این وجود در ششم آگوست ١٩٤٥ اولین و آخرین بمب اتم روی دو شهر بزرگ ژاپن هیروشیما و ناکازاکی توسط ارتش آمریکا انداخته شد. نتایج و عواقب جانی و طبیعی این جنایت پس از هفتاد و اندی سال هنوز قابل رویت اند. مرگ فوری صدها هزار نفر، بیماریهای سرطانی، روحی و روانی تا به امروز تنها گوشه کوچکی از این جنایت جنگی علیه بشریت است.

پس از جنگ جهانی دوم، آزمایشات اتمی از سال ١٩٥٠ برای استفاده های “صلح آمیز” و نظامی بار دیگر از سر گرفته شد و جهان سرمایه استفاده از آنرا، برای گمراه کردن جوامع بشری حتی، منبع “انرژی پاک” و “صلح” نیز نامید و حتی تولید و نگهداری آن را کم هزینه، بی دردسر و قابل کنترل معرفی کرد. جهان امروز اما با دو تجربه بسیار تلخ در تاریخ سی و اندی سال گذشته، نگاه واقع بینانه تری به انرژی هسته ای و در کل به این تکنیک غیر قابل کنترل پیدا کرده است.

در ٢٦ آوریل ١٩٨٦ بلوک چهار تاسیسات اتمی چرنوبیل منفجر شد و ظرف چند روز دهها تریلیون واحد رادیو اکتیو (Becquerel واحد اندازه گیری) وارد جو زمین گردید. نتیجه ورود این مقدار از رادیو آکتیو در جو این است که تا امروز و با گذشت بیش از سی و اندی سال از این فاجعه، کل منطقه و از طریق باد و نفوذ باران به زمین، بخش اعظمی از اروپا همچنان آغشته به رادیو اکتیو می باشد. جهان غرب اما این فاجعه بشری را با تبلیغات جنگ سردی خود پای کمونیستهای روسی گذاشت و همچنان در تحت کنترل بودن این تکنیک پافشاری میکرد تا اینکه در یازده مارس ٢٠١١، مجموعه ای از حوادث که توسط سونامی در منطقه فوکوشیما رخ داد، بخشی از تاسیسات اتمی آنجا را نیز منفجر کرد که منجر به خروج رادیو آکیتو و آبهای آلوده به آن به دریا شد و بدین ترتیب فاجعه اتمی دیگری جهان را باری دیگر ماتم زده کرد. طبق گزارشات موجود بلوک یک و سه تاسیسات اتمی فوکوشیما منفجر و حدود یک پنجم رادیو اکتیوی که در چرنوبیل آزاد شده بود در فوکوشیما نیز آزاد شد. نتیجه این فاجعه طبیعی با وجود کنترل بالا و عکس العمل منحصر بفرد ژاپن همچنان نجومی و غیر قابل محاسبه است. بهرصورت عده بسیار زیادی انسان برای دراز مدت و یا برای همیشه محل سکونت خود را از دست دادند، میلیونها حیوان بلافاصله یا بخاطرعواقب این فاجع کشته و نابود شدند. اثرات تخریبی طبیعی چنین فاجعه ای تا میزان بسیار زیادی حدسی است و روشن است که دولتهای حاکم، بخاطر ترس از انزجار جامعه، آمار دقیقی از قربانیان انسانی و طبیعی نه از انفجار در چرنوبیل و نه از انفجار در تاسیسات اتمی در فوکوشیما به جهانیان عرضه نمیکنند!

رادیو اکتیو چیست؟
درخت، میز، ابر و … همه مواد پیرامونی در طبیعت ما، حاصل ترکیبات مختلف از عناصر اولیه شیمیائی اند: مثل طلا، آهن، اکسیژن و غیره. اغلب این عناصر در ترکیبات شان پایدارند مثل چوب. اما عناصری در طبیعت وجود دارند که در ترکیبات تغییر می کنند و یا با دیگر عناصر ترکیب می شوند. این عناصر ناپایدار را رادیو اکتیو مینامند. رادیو اکتیو پروسه دائمی متلاشی شدن و تغییر فرم دادن هسته اتم است. در پروسه متلاشی شدن این عناصر انرژی آزاد می شود که تشعشات و یا تابشش رادیو آکتیو نامیده می شود. تشعشات رادیو اکتیو در فرم بسیار ضعیف و طبیعی اش در اتمسفر زمین موجود است ولی از آنجا که بمقدار بسیار ناچیزی است، جسم انسان قابلیت دفاع از خود در مقابل آن را دارد. بطور متوسط هر انسان در اروپا سالانه حدود ١.٢ میلی زیورت (mSv) تابش رادیو اکتیوی دریافت میکند. مرز تحمل جسم انسان و حتی طبیعت چیزی نزدیک به بیست برابر تشعشع معمولی در سال است. این میزان از رادیو اکتیو در نزدیکی تاسیسات اتمی تا در مراکز پزشکی برای رونتگن و حتی درمان بعضی از بیماریها نیز مورد استفاده قرار میگیرند، که تا مرز بیست میلی زیورت را همچنان بی خطر می شناسند.

خطرات استفاده از تکنیک هسته ای و به این وسیله خروج رادیو آکتیو به میزان بالا در محیط زیست را میشود در دو بخش مهم تقسیم بندی کرد:

یک: احتمال بروز حادثه ای در پروسه ذوب شدن هسته مثل خطاهای انسانی، ترکیدن لوله های محافظتی، زمین لرزه، آتشفشان، سونامی تا سقوط هواپیما، عملیات تروریستی تا برخورد سنگهای آسمانی. این حوادث هر لحظه ممکن است رخ دهند و فجایعی مانند چرنوبیل و یا فوکوشیما را دوباره بوجود آورند.

دوم: برخلاف ادعاهای صاحبان سرمایه و کسانیکه تنها به سودآوری فکر میکنند، این تکنیک اکیدا یک تکنولوژی “پاک و بی خطر” برای بهره برداری “صلح آمیز” نمی تواند باشد. تولید انرژی هسته ای با پروسه “تولید انرژی” به تنهائی به پایان نمی رسد! تتمه باقیمانده از “میله های سوختی”، بنام تفاله زباله اتمی، از جمله معضلهای دیگر استفاده از این تکنولوژی است. نمونه زنده تری بیآوریم: دولت آلمان پس از سانحه اتمی در فوکوشیمای ژاپن تصمیم گرفت که هشت راکتور اتمی کهنه خود را بلافاصله از دور خارج و آنان را رفته رفته جمع آوری کند. طبق محاسبات مختلف برای پاکسازی هر راکتور اتمی از رادیو اکتیو حداقل ١٥ سال وقت و حداقل ٤٤ میلیارد یورو پول لازم است. تازه این شاید بخش قابل اندازه گیری از استفاده “صلح آمیز” انرژی هسته ای باشد. تفاله های اتمی معضل عدیده تری برای اجتماع بشری در یک میلیون سال آینده اند. بطور واقع تا به امروز راه حل عاقلانه و بلند مدتی برای مشکل آشغالهای اتمی پیدا نشده است. مراکز یافته شده برای نگهداری تفاله های اتمی، مراکزی برای نگهداری آشغالهای اتمی بصورت دائمی و همیشگی نیستند و طبیعتا نمی توانند باشند. در حال حاضر تنها در اروپا، بغیر از روسیه و اسلواکی ٦٠ هزار بشکه آشغال اتمی به انتظار محل دائمی برای نگهداریند. بخش مهمی از بشکه های آشغالهای اتمی در اروپا تنها در فرانسه نگهداری میشوند. سازمان ملی غیرانتفاعی انبار آشغالهای اتمی در سوئیس (Nagra) معتقد است که قبل از سال ٢٠٦٠ محل دائمی برای نگهداری اشغالهای اتمی پیدا نخواهد شد. مشکل دیگر این است که حداقل یک میلیون سال لازم است تا رادیو آکتیو موجود در این بشکه ها بدون ایجاد خطر به طبیعت بازگردانده شوند. برای خواننده آگاه دیگر روشن است که نگهداری یک میلیون ساله آشغالهای اتمی، برای بشریت چه معنا و چه هزینه و چه عواقبی در برخواهد داشت؟

رقابت بر سر دستیابی به تسلیحات هسته ای
امروز، پس از پایان دوران مسابقات تسلیحاتی بین دو بلوک، کماکان ١٣٤٠٠ ابزار جنگی اتمی در جهان رسما موجود می باشد. ٩٣٪ جنگ افزارهای اتمی متعلق به روسیه و آمریکا می باشند. در حال حاضر کشورهای چین، فرانسه، انگلیس، هند، اسرائیل، کره شمالی و پاکستان دارندگان رسمی، اسلحه های اتمی می باشند. به کشورهائی که علاوه بر تکنولوژی هسته ای، توان ساخت “سیستمهای حامل” را نیز دارند، قدرتهای اتمی میگویند. قابل ذکر است که پس از فروپاشی بلوک شرق عده ای از کشورهایی که خواهان استقلال از شوروی سابق بودند، آزادنه از پروژه های اتمی خود صرفنظر کرده و به پیمان ممنوعیت جنگ افزار اتمی پیوسته اند. افریقای جنوبی یکی دیگر از کشورهائیست که در سال ١٩٩١ رسما سلاحهای اتمی خود را نابود کرده و به پیمان ممنوعیت جنگ افزارهای اتمی پیوسته است.

برخلاف کشورهائی مثل جنوب افریقا، حکومتهای ضد مردمی و جنایتکاری، مثل حکومت استبدادی کره شمالی و جمهوری فاشیستی اسلامی ایران، تلاشهای فراوانی با صرف صدها میلیارد دلار از جیب جامعه کرده اند تا به تسلیحات اتمی دست پیدا کنند. این حکومتها متصورند که بقای حکومت شان وابسته به امکانات هسته ای و کسب بمب اتمی است و دستیابی به جنگ افزارهای اتمی می توانند عمر حکومت شان را حداقل در مقابل “دشمنان خارجی” تامین کند. جمهوری اسلامی هم در این راستا از سال ٢٠١٠ بطور رسمی خود را یک قدرت اتمی خوانده ولی تا به امروز بر “صلح جویانه” بودن برنامه خود پافشاری میکند. جمهوری اسلامی و شخص خامنه ای تا به امروز بارها مواضع ضد و نقیضی را در باره برنامه های اتمی جمهوری اسلامی اعلام کرده اند. از جمله اینروزها ما شاهد فشار مجلس بر روی دولت روحانی برای غنی سازی ٢٥٪ اورانیوم و بنابراین خروج رسمی از برجام هستند. روشن است این درصد از غنی سازی تنها مصرف جنگ افزاری دارد و ربطی به “صلح آمیز” بودن پروژه اتمی جمهوری اسلامی ایران ندارد.

برنامه های هسته ای توجیه اقتصادی ندارد
پیگيری برنامه اتمی برای استفاده صلح آميز امروز حتی برای کشورهائی که خود به تنهائی قادر به ساخت راکتورهای اتمی و مجهز به این تکنیک می باشند، نیز از نظر اقتصادی مقرون به صرفه نیست. جمهوری اسلامی تنها برای برنامه نظامی خود که همانا فاجعه آفرینی در منطقه و ایران است، هزينه‌ بسیار سنگین اقتصادی صرف کرده و فقر و فلاکت وسیعتری را به مردم ایران تحمیل کرده است. تصمیم جمهوری اسلامی برای تبدیل انرژی هسته ای به سلاح اتمی تنها بر اساس مقتضيات امنيت خود حکومت انجام می گيرد و ربطی به احتیاجات ضروری جامعه ایران ندارد. پشت برنامه‌ اتمی جمهوری اسلامی اکیدا هیچ عقلانيتی از آغاز تا به امروز بغیر از حفظ حکومت و قلدری در منطقه وجود ندارد. چرا که با ساده ترین محاسبات عقلانی می توان ثابت کرد ترازوی هزينه: اعم از راه اندازی، نگهداری، کنترل و نگهداری تا نگهداری هزاران ساله آشغالهای اتمی در کنار خطر فجایع انسانی و طبیعی (حتی بفرض محال برای جمهوری اسلامی صلح آمیز باشند) در مقابل فایده آن در هیچ کفه توازنی قرار نمی گیرند. فقدان توجيه اقتصادی کسب انرژی برق از برنامه هسته ای با توجه به ذخاير غنی گاز، نفت و منابع سرشار رایگان از جمله گرمای خورشیدی، و باد و آب بیشتر به یک فاجعه و یک خیانت عظیم اجتماعی شبیه است تا فرآوردی مثبت برای جامعه ایران. در ثانی جمهوری اسلامی همواره تلاش نموده است با نشان دادن پروژه هسته ایش به آمریکا و اسرائیل بفهماند که نباید در صدد سرنگونی حکومت اسلامی باشند، دولتهای غربی و بویژه آمریکا اعتمادی به جمهوری اسلامی ندارند و با اعمال تحریمهای اقتصادی خواهان تمکین جمهوری اسلامی به چهارچوبهای مد نظر جهان سرمایه داری و دست برداشتن جمهوری اسلامی از تبدیل کردن انرژی هسته ای به بمب اتمی هستند.

در نتیجه بن بست در روابط بین المللی جمهوری اسلامی با غرب، می تواند نتایج مصیبت باری ببار آورد از جمله هیئت حاکمه آمریکا را به دفاع ضمنی و مستقیم از حمله اسرائیل به تاسیسات اتمی ایران تشویق کند. اما این واقعیت نیز وجود دارد که فشار تحریمهای اقتصادی نه تنها باعث نشده است رژیم دست از گسترش پروژه اتمی خود بردارد، بلکه هرچه بیشتر بسوی قدرت اتمی شدن نیز گام بردارد. این بدین معنی است که اهمیت بقای رژیم برای رهبر و نظام از اهمیت تحمل تحریمها توسط مردم بسیار بیشتر است. حتی اگر جامعه بی دفاع ایران از گرسنگی به هلاکت برسد، موضوع اصلی و محوری رژیم در رابطه با سازش با غرب نه موضوع تحریمها و یا وضعیت معیشت مردم که اساسا موضوع حفظ نظام جمهوری است. روشن است تحريم‌های اقتصادی ناشی از پيشبرد برنامه‌ هسته‌ای جمهوری اسلامی کمر مردم را در کنار دزدیهای میلیاردی خانواده خامنه ای، مافیای سپاه و لشگر مفتخوران آیت الله ها شکسته است، ٥٠ میلیون انسان در ایران زیر خط فقر زندگی میکنند. دارو، دوا و مواد اولیه یافت نمی شوند. خانواده ها، جوانان و حتی کودکان جامعه از فرط گرسنگی، فقر، فقدان حداقل سطح معیشت، بی افقی در زندگی دسته جمعی دست به خودکشی میزنند، کارگران با دستمزد شش برابر زیر خط فقر مجبور به تحمل فشارهای غیر قابل باور اقتصادی دست و پا میزنند. پاندمی کرونا فشار مضاعفی است بر وضعیت اسفبار جامعه که مرگ تدریجی شهروندان برای حکومت ابدا مهم نیست. جمهوری اسلامی، حفظ خود را در دستیابی به بمب اتمی یا تجهیر موشکهای بالستیک به کلاهک اتمی می بیند و حاضر است برای دستیابی به آن همه مردم ایران را نیز قربانی کند. همان طور که احمدی نژاد در ابتدای رياست جمهوری خود به روحانی پيشنهاد کرده بود که کل بودجه‌ آژانس بين المللی انرژی اتمی را از جیب طبقه کارگر بدهند تا آژانس انرژی اتمی مطابق ميل جمهوری اسلامی رفتار کند و موی دماغ آنان در دستیابی به تسلیحات اتمی نشود.

در خاتمه، از نظر من، با پایان ریاست جمهوری ترامپ، دولتهای اسرائیل، عربستان سعودی و در واقع کل منطقه امیدشان را از ممانعت در دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح اتمی از طریق تحریمهای اقتصادی و متد “نرم” از دست داده اند. و این به آن معنی است که با شکست سیاست تحریمهای اقتصادی و پایان برجام و مذاکره، امکان حمله نظامی به تاسیسات هسته ای جمهوری اسلامی و ترور شخصیتهای موثر حکومت بخصوص افراد کلیدی در پیشبرد پروژه اتمی، بیش از پیش ممکن می شود. با تشدید این فضا از نظر داخلی جمهوری اسلامی تلاش خواهد کرد با نظامی کردن بیشتر چهره حکومت، بر جامعه کنترل خود را نگاهدارد و با سرعت بیشتری برای دستیابی به سلاحهای هسته ای تلاش کند. جمهوری اسلامی برای حفظ خود و نظامی کردن جامعه، اقدامات امنیتی گسترده تری در دستور خواهد گذاشت و در این میان سعی خواهد که فضای اجتماعی را (که کاملا بر علیه حکومت برافروخته است) را بسته تا شاید نظام را از دو خطر “انقلاب اجتماعی” در داخل و “تهاجم خارجی” با بدست آوردن جنگ افزار اتمی محفوظ نگاهدارد. کره شمالی شاید الگوی امروز خامنه ای باشد. جامعه ای نظامی، با قدرت سرکوب بالا و مجهز به بمب اتم! جامعه ایران اما جامعه بسیار سیاسی، چپ و ضد اختناق و سرکوب است. طبقه کارگر ایران در صحنه است و میلیونها آزادیخواه در کمین جمهوری اسلامی نشسته اند. روشن است جمهوری اسلامی بسادگی نخواهد توانست جامعه ایران را مغلوب و بدین ترتیب تبدیل به جامعه ای شبیه کره شمالی کند.

٣ دسامبر ٢٠٢٠