اکتبر : اگر در کردستان جنبشی در دفاع از حقوق زنان در جریان بوده است ، چرا هنوز این همه فجایع رخ می دهد ؟ روز وهفته ای نیست که اخبار جان گداز خود سوزی و خودکشي و به قتل رساندن زنان رانشنويم. .
ملکه عزتی :اين وضعيت و شرايط را با يك جواب ساده این است یا آن است، نميتوان توضیح داد. شرايط جامعه ای كه جنبش زنان يا جنبش های اجتماعی ديگر در آن فعاليت دارند، یک ديكتاتوری و سرکوب خارج از حد تصور است. دستگیری و اعترافات تحت شکنجه که نهایتا منجر به صدور احکام طولانی زندان و اعدام میشود را کم شاهد نبوده ایم. جنبش كارگری جنبشی قوی و صاحب سنت و جايگاه است، اما كماكان حقوق های معوقه در تمام مراكز كاری از معضلات حل نشده كارگران است. با هر اعتراضی کارگران معترض بازداشت و زندانی میشوند. جنبش دانشجویی هم سالها سنت مبارزاتی را پشت سر دارد، اما وجود اين جنبش نتوانسته مانع اخراج و بازداشت دانشجويان شود. شرایطی كه امروز جنبش های اجتماعی موجود در آن فعاليت ميكنند اینگونه است كه كوچكترين تشكل و تجمع با شدیدترین برخوردهای امنيتی و خشونت خارج از تصور جواب ميگیرد. زهر چشم گرفتن از مردم و بخصوص فعالین سیاسی و اجتماعی یک هدف مهم این نوع برخوردهاست. فكرش را بكنيد ١٠٠ سال حکم زندان برای چند فعال حقوق زنان و آنهم بخاطر اقدام به پخش گل و خواندن سرود تنها یک نمونه از این قبیل برخوردهاست! يا تعقيب و آزار فعالين زن عليه حجاب. اين شرايط سركوب و خفقان بطور واقعی یکی از موانع اصلی حضور يك تشكل قدرتمند زنان در جامعه است. در ثانی مقابله و حل معضلاتی در این سطح فقی با حضور سازمان و تشکل غیر دولتی قابل حل نیست. پدیده ایی چون خودکشی عوامل و دلایل مختلفی دارد. پیچیدگی این پدیده و مقابله با آن به یک تیم قوی متشکل از روانشناس، مدد کار اجتماعی و پزشکانی با تجربه طولانی نیاز دارد. مشکلات مالی، خشونت خانگی و عدم بالانس روانی مسایلی نیستند که به سادگی در جهت حل و رفع آن اقدام کرد. در جامعه ایی که قوانین بر مبنای تامین سلامت فیزیکی و روانی شهروندان تنظیم شده بیشترین وظیفه و هزینه دراین مورد را دولت بعهده دارد، اما در ایران دولت و حاکمیت از عوامل اصلی این فجایع هستند.
توجه داشته باشيد وجود يك جنبش حتی قوی به تنهايی برای مقابله با مشكلات و جلوگيری از فجايعی مانند خودكشی و خودسوزی و قتل زنان کافی نيست. هر جنبش قوی نياز به تشكل و امكانات وسیع و فعاليت مستمر و متمركز و حمايت گسترده دارد كه بتواند مانع وقوع اين فجايع شود. اما امروز فعالیت و ايجاد هر تشكل و سازمانی یک هفت خوان رستم است كه نهايتا اگر افراد وابسته به بخشي از سيستم سركوب نباشند نميتوانند از عهده عبور ازموانع عدیده ایی که بر سر راهشان ایجاد میشود بربيايند. جنبش زنان از همان سال ٥٧ قدرت خود را در تظاهرات عليه حجاب و قوانين ضد زن حكومت نوپای اسلامی نشان داد و صدها هزار نفر از زنان و مردان آزاديخواه را در خيابانها عليه سركوب زنان بسيج كرد. اما سركوب سيستماتيك اين قدرت عظيم را در اين شكل به درجه زیادی محدود كرد و دست فعالين و سازماندهندگان آن را بست. نهايتا امروز عليرغم جنبشی بالقوه هنوز اين جنبش به مثابه يك نيروی بالفعل و صاحب امكانات انسانی و سازمانی نتوانسته در عرصه های مختلف جامعه ظاهر شود و مانع از وقوع فاجعه خودكشي يا قتل ناموسی و يا ساير مشكلات زنان شود. اما حتی با وجود همه اين موانع و مشكلات عديده، جنبش زنان شايد از معدود جنبشهايی باشد كه جمهوری جنايتكار اسلامی نتوانسته به تمامی آن را منكوب و از صحنه خارج كند. زنان عليرغم تمام محدويت و سركوبی كه روزانه با آن مواجه اند هنوز خطر بزرگی برای حكومت و دستگاه سركوب آن محسوب ميشوند.